ویرگول
ورودثبت نام
saleh gandomi
saleh gandomi
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

بیمه عمرا

هیچ وقت اون نگاه آخر عیال رو تو دادگاه خانواده یادم نمی رود که آهای شلخته ایکبیری دماغ گنده ی خرخرو که صدای خرخر کردنت مثل عبور گلوله ضد هوایی می مونه و اون اثر انگشت هات رو باید روزی صد بار از رو در یخچال و فریزر و میز ناهارخوری و.. پاک کنم؛ من آزاد شدم مهرم حلال و جونم آزاد بدجوری ضایع شده بودم دلم بدجوری سوخت بی اختیار نفرینش کردم که آفتاب فردا رو نبینه!! عجیب اینکه دقیقا همین اتفاق افتاد و عیال مربوطه ریق رحمت رو سرکشید و مرد وبه جای فقط من از دست کل دنیا راحت شد.

با خودم خلوت کرده بودم و به این موضوع فکر می کردم که صدای هشدار ایمیل افکارم را به هم ریخت از طرف از کی بود با بی میلی بازش کردم که یهو میخکوب شدم صالح عزیز ازکی فرصت استفاده از ماشین زمان را برای جبران بیمه فقط یک بار برای شما فراهم کرده است از این بهتر نمی شد سریع رفتم شرکت ازکی و پرسون پرسون متصدی اش رو پیدا کردم سلام کردم و موضوع رو گفتم سرتاپای منو ورانداز کرد و گفت؛ مگه چقدر متضرر شده ای که ریسک سوار ماشین زمان شدن رو به جون می خری؟ بهش گفتم ضرر مالی که نه اما سوزش قسمت هایی از بدنم این جرئت رو بهم میده! بیچاره گفت چیزی نفهمیده و بهتر سوار بشم و بهش بگم چه مدت دوست دارم برگردم به عقب یادم افتاد که کل دعوا و مرافعه طلاق مون تو همین دو سه ماه اخیر بوده است پس قرار شد برم به ٣ماه قبل

القصه یهو یه تکون شدید و یه نور زیاد و چشم باز کردم دیدم تو منزل کنار عیال مربوطه هستم و دارم بر و بر نگاهش می کنم که یهو عیال از کوره در رفت مگه آدم ندیدی صدامو مثل جنتلمن ها کردم و شمرده شمرده گفتم آه عشقم زیبای من قلبم و.. عیال که از تعجب ماتش برده بود و همین طوری داشت هاج و واج نگاهم می کرد که تیر خلاص رو یه زدم؛ آخه عشق ابدی من تو نمیتونی بفهمی که فکر کردن به این که من یه روز نباشم و چی به سر تو گل من بخواد بیاد داره دقم میده بعد همین طور که سعی می کردم اشکم در بیاد گفتم من باید خودم را بیمه عمر کنم تا بعد من تو یه چندرغاز گیرت بیاد عیال سریع حرفم را قطع کرد که خبه خبه من شرایط بیمه عمر را تو سایت ازکی خونده ام بیست سی سال بیمه میشی بعد یه پول قلمبه گیرت میاد تازه از سال دوم وام بی کارمزد هم داره تازه اش هم یه چکاپ مجانی روش هست کور خوندی من و تو که جون به عزرائیل بده نیستیم تو ناکس میخوای اینجوری اختیار پس اندازمون رو بگیری دستت اگه راست میگی منو بیمه کنیم من که از حرفش داشتم بال در می آوردم سریع خودم را جم و جور کردم و گفتم نه نه من بدون تو هیچی نمیخوام و دوباره سعی کردم اشک بریزم عیال که حسابی تحت تاثیر قرار گرفته بود گفت بسه حالا فیلم هندی اش نکن همین که گفتم از این بهتر نمی‌شد با بی میلی گفتم چی بگم هرچی تو بخوای حاضر شو بریم عیال گفت لازم نکرده ازکی اینترنتی انجام میده سریع گوشی را باز کردم و رفتم تو سایت ازکی و بیشترین و وی آی پی ترین آپشن بیمه عمر رو انتخاب کردم عیال که ماتش برده بود اما چیزی دیگه نگفت زیر لبش زمزمه کرد که سرش به جا مایی خورده فک کنم و رفت چایی بریزه خلاصه تیز از نبود عیال سو استفاده کردم و قسمت ذی النفغ 100 درصد اسم و مشخصات خودم را دادم سریع هم زدم رو لینک پرداخت و تا عیال برنگشته هزینه اش را برای سال اول قلفتی پرداخت کردم

القصه ازاون تاریخ کاملا تغییر کردم دیگه مواظب بودم جایی را بهم نریزم کلی پاکیزه شده بودم و البته مهربان طوری که عیال یه روز بهم گفت من میخواستم ازتو طلاق بگیرم نمیدونم چرا خل و چل شده بودم آخه یه خرخر کردن باید این همه خوبی تو رو از جلو چشام ببره! بیچاره باورش شده بود من خیلی هم خوبم هیچی دیگه همین طور می گذشت ما به تاریخ فوت عیال نزدیک می شدیم تا این که رسیدیم به روزش من که شبش تا صبح بیدار بودم صبح با بی میلی یه تیکه نون را سق زدم و خداحافظی کردم و رفتم سرکار و منتظر شدم تا تلفنی خبر مرگ عیال را بهم بدن تا شب هیچ خبری نشد جمع کردم برگشتم خونه کلید انداختم در رو باز کردم و رفتم تو خونه که دیدم عیالم بی حرکت رو کاناپه افتاده نفهمیدم چه طوری خودم رسوندم بالا سرش چشام پر اشک شده بود محکم تکونش دادم که بیچاره یهو با ترس چشاشو باز کرد و داد زد چی کار می کنی دیوونه قبض روح شدم همین طور که هاج و واج به اشکای من نگاه می کرد خودم را جمع و جور کردم و گفتم من بی تو می میرم عزیزم خیلی تحت تاثیر قرار گرفت شب به یاد ماندنی و شادی را گذراندیم فردا صبح من هنوز دلم شور میزد از یه طرف حالم گرفته بود که پول بیمه پریده بود!! اما ته دلم شور میزد دوست نداشتم عیالم رو از دست بدم انگار همچی دوستش داشتم

خلاصه اون روز و روزای پشت سرش با سرعت اومدن و گذشتند خدا بهمون دوتا بچه داد وضع مالی مون خیلی خیلی خوب شده بود طوری که بعد سی سال بازخرید بیمه اصلا برامون رقم مهمی نبود ما هم وقف کردیم واسه خرید جهیزیه چند تا عروس زندگی خوب مون رو مدیون اون دستگاه عجیب و غریب شرکت ازکی بودیم البته من برای تشکر رفته بودم اتفاقا متصدی مربوطه رو هم پیدا کرده بودم اما منو یادش نیومد موضوع رو هم که بهش گفتم از خنده ریسه رفت و همش می گفت ساقی ام را بهش معرفی کنم خلاصه اصلا گردن نگرفت هیچی رو....

به جون خودم من چیزی مصرف نمیکنم امیدوارم دل همتون شاد و خوش باشه و سلامتی مهمون وجود نازنین تون بشه اون هم تا به ابد

#بسپرش_به_ازکی

#بسپرش_به_ازکی

#بسپرش_به_ازکی


بسپرش_به_ازکی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید