بسم الله الرحمن الرحیم??
چرا سازمان مجاهدین خلق جاسوس هستند؟
سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان سیاسی اسلامگرا و چپ گرا با ساختار شبه نظامی است. رهبری این سازمان با مسعود رجوی و مریم رجوی است. از سال 1382 زنده بودن مسعود رجوی در پرده ابهام قرار دارد و در غیاب او همسرش مریم رجوی عملا رهبری این سازمان را بر عهده دارد.
جنایات “سیستماتیک” و “گسترده” سازمان مجاهدین خلق یا فرقه مخرب رجوی علیه بشریت را بعد از انقلاب اسلامی ایران می توان به سه دسته تقسیم نمود:
یکم: سازمان مجاهدین خلق بر اساس انتشارات و اعترافات خود مسئول کشتار حداقل 12 هزار تن از ایرانیان در دهه 60 شمسی از طریق سوء قصد و بمب گذاری و عملیات خرابکارانه می باشد که همیشه به این امر افتخار نموده است. این تعداد، افراد بی گناهی بودند که عمدتاً هیچ ارتباطی با سیاست و حکومت نداشتند و صرفاً هدف انتقام کور مجاهدین خلق بعد از ناکامی در کسب قدرت در ایران قرار گرفتند.
دوم: سازمان مجاهدین خلق در جریان انتفاضه شعبانیه عراق در سال 1370 شمسی در همدستی با رژیم صدام حسین به سرکوب قیام کردها در شمال و شیعیان در جنوب این کشور پرداخت و باز به اعتراف خود، مسئول کشتار بی رحمانه ای در عراق در این دوران بود. مسعود رجوی سرکرده این سازمان در آن زمان به این امر و این که نشان شجاعت عراق را در این رابطه دریافت نموده افتخار می کرد.
سوم: سازمان مجاهدین خلق در پادگان اشرف در عراق در دهه 70 شمسی و خصوصاً در سال 1373 به صورت “سیستماتیک” و “گسترده” مسئول قتل، حبس انفرادی، شکنجه، اعدام ساختگی، ایجاد آسیب های جسمی و روحی، ترغیب به خودکشی، تجاوز، عقیم سازی، مغزشویی تعداد کثیری از اعضای خود و کلاً برقراری سیستم برده داری نوین می باشد.
به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق سه دسته قربانی دارد که شاهدان عینی از اعضای سابق این فرقه در خصوص هر سه فقره “جنایت علیه بشریت”، مشاهدات خود را به رشته تحریر درآورده و همچنین آمادگی شهادت در هر محکمه ای را دارند. موضوع مقاله حاضر دسته سوم از قربانیان یعنی اعضای فدایی و جان برکف خود سازمان مجاهدین خلق است که به اختصار توضیح داده می شود. خانم دکتر “مارگارت تالر سینگر” در کتاب خود با عنوان “فرقه ها در میان ما” متذکر می گردد که اعضای هر فرقه و خانواده های آنان مقدم ترین قربانیان آن فرقه هستند.
نقض حقوق بشر در پادگان اشرف
پادگان بدنام اشرف در عراق، بیش از سه دهه مقر فرقه ای سازمان مجاهدین خلق بود که هم ظرف استراتژی و هم ظرف ایدئولوژی این فرقه محسوب می شد. تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که از پادگان اشرف خارج شده یا به تعبیری فرار کرده اند پرده از ارتکاب بسیاری از جنایات در حق اعضا برداشتند. آن ها همچنین از عدم هرگونه ارتباط با بیرون از پادگان سخن گفتند و این که از دسترسی به پست، تلفن، موبایل، اینترنت و رسانه ها به غیر از برنامه های منتخب تلویزیون سازمان و همچنین از ارتباط با دوستان و خانواده محروم بوده اند. آن ها فرار از قرارگاه را کاری سخت و خطرناک خواندند.
قیام مسلحانه
مسعود رجوی از چند ماه پیش از وقایع خرداد ۱۳۶۰ در مصاحبهای در اسفند ماه ۵۹ پیشبینی کرده بود که در صورت عدم تشکیل «یک مجلس واقعاً ملی فراگیر» به معنی مجلسی که شامل اعضای سازمان باشد، «خبری از زندگی مسالمتآمیز در کار نخواهد بود.» به گفته سعید حجاریان، در اسنادی که سال ۶۶ از سازمان مجاهدین به دست آمد، مسعود رجوی تحلیل کرده بود که اگر با بنیصدر متحد شود «قطعی است که میتواند رژیم را جارو کند» و پیشنهاد کرده بود که با ریختن نیروها به خیابان بنیصدر را تحریک به مقابله با رژیم کنند. ابراهیم یزدی، گفتهاست که رهبری سازمان پیشتر از وقایع خرداد ۱۳۶۰ دچار «تخیلات انقلابی» شده بود و در دیداری به او گفته بودند که میخواهند «تجربه انقلاب را تکرار کنند» اما او به صراحت به آنها گفتهاست «شما اشتباه میکنید.. امروز بدنه جامعه با شما نیست. شما یک گروه اقلیت و کوچکی هستید و اگر بخواهید این کارها را بکنید… متلاشی خواهید شد.» کیهان در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ نوشت که مجاهدین خلق انتظار سقوط بنیصدر و عدم حمایت مردم از او را نداشتند و به همین دلیل به شیوه نهایی خود که جنگ مسلحانه با نظام بود روی آوردند. به گفته یکی از مسئولان حفاظت مرکزی سازمان، مسعود رجوی از قبل طی سفرهایی نظر مساعد دولتهای خارجی از جمله عراق، فرانسه و آمریکا را برای قیام مسلحانه به دست آورده بود.
اتحاد با بنیصدر و آغاز مبارزه مسلحانه
به دنبال کشمکشها و اختلاف نظرهای رئیسجمهور وقت، ابوالحسن بنیصدر با حزب جمهوری اسلامی و تلاش ناموفقش در جهت سلب اختیارات آنان و در نتیجه از دست دادن حمایت خمینی، از آنجا که او به تنهایی توان مقابله با مخالفانش را نداشت و پیشتر هیچگاه به ایجاد یک حزب یا ائتلاف اقدام نکرده بود، با مجاهدین خلق که پیشتر از آنها به شدت انتقاد کرده بود، متحد شد. در اواخر ماه خرداد او که برای حفظ جان خویش در اختفا به سر میبرد، مردم را به قیام فراخواند. مجاهدین خلق نیز در پی تعارضات شدید با نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۹، از بنیصدر حمایت کرده و در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۶۰ از هوادارانشان خواستند تا علیه نظام به خیابانها بریزند. یک روز پس از آن، تظاهرات خشونتآمیزی در شهرهای مختلف کشور به راه افتاد. در تهران حدود پانصد هزار نفر در خیابانها به دادن شعار و اعتراض و درگیری با نیروهای نظام پرداختند. نظام نیز با اعلام خمینی، مبنی بر اینکه «آنان که علیه حاکمان شرع حرف میزنند، با اسلام به مبارزه میپردازند»، به سرعت عکسالعمل نشان داد. چنانکه تنها در اطراف دانشگاه تهران حدود ۵۰ نفر کشته، ۲۰۰ نفر مجروح و ۱۰۰۰ نفر دستگیر شدند.روز بعد، بنیصدر برکنار و دستور بازداشت او توسط خمینی، به اتهام خیانت و توطئه علیه نظام، صادر شد و به این ترتیب رقابتهای سیاسی وارد عرصهٔ خشونتآمیزی گشت.
درگیری با نیروهای سپاه پاسداران
در ماه شهریور ۱۳۶۰، مجاهدین، هواداران جوان خود را برای اعتراض و درگیری مسلحانه با عوامل حکومتی به خیابانها فرستادند. در تاریخ ۵ مهر ماه ۱۳۶۰ آنان از تیربار و موشک انداز آر پی جی علیه نیروهای سپاه پاسداران استفاده نموده و برخی از گروههای کوچکتر چپگرا همچون چریکهای فدایی، دست به اقدامات چریکی مشابهی زدند. حکومت وقت در پاسخ به اقدامات مسلحانه، نیروهای ضداطلاعاتی سپاه را بسط داد و در ابعادی وسیع به دستگیری بسیاری از اعضای گروه و افراد مشکوک به همکاری با آنان شد.
سازمان مجاهدین خلق با هدف کسب اطلاعات برای رژیم بعث عراق و توسعه نیروی انسانی خود اقدام به تضعیف روحیه اسرای ایرانی و حتی شکنجه جسمی و روحی آنان در زندانهای رژیم بعث کرد
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) سال 1365 از فرانسه به عراق منتقل شد تا در کنار ارتش رژیم بعث، علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اقدام و زمینه را برای تحقق هدف اصلی خود یعنی براندازی نظام و به قدرت رسیدن در ایران فراهم کند.
در این راستا، سازمان منافقین در سال 1366 ارتش آزادیبخش را تشکیل داد و یک سال پس از آن، دو عملیات چلچراغ و آفتاب را با پشتیبانی ارتش عراق در مناطق فکه و مهران علیه ایران اجرا کرد.
در ادامه سازمان که قرار بود ابتدای مهر سال 67 عملیات اصلی خود (فروغ جاویدان) را با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران اجرا کند، با پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، عملیات را زودتر و در روزهای نخست مرداد 67 اجرا کرد، اما با مقاومت و عملیات رزمندگان ایرانی با شکست سختی روبرو شد.
جاسوسی سازمان برای صدام
سازمان مجاهدین خلق از زمان ورود به عراق تا سقوط صدام، از هیچ همکاری با رژیم بعث عراق خودداری نکرد. سرکوب قیام مردم کردستان عراق، مقابله با انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق، شنود مخابراتی و تخلیه اطلاعاتی و حتی شکنجه اسرای ایرانی از جمله اقدامات منافقین در همکاری و یا به عبارت دیگر مزدوری صدام بود.
سازمان علاوه بر انجام عملیاتهایی علیه ایران، اقدام به جاسوسی برای صدام کرد. باتوجه به اهمیت تخلیه تلفنی، علیرغم مشکلات متنوع عراقیها، بهترین و گستردهترین امکانات بدین منظور با دستور صدام حسین در اختیار منافقین قرار گرفت.
یکی از وظایف اصلی مقرهای مختلف سازمان در مناطق همجوار با ایران، تخلیه تلفنی و جمعآوری اطلاعات جبهه و جنگ بود. راهاندازی شبکه ارتباطات بین پادگانها و مقرهای تاکتیکی سازمان در عراق علاوه بر نقش کاربردی در انسجام تشکیلاتی، تاثیر بسزایی در انتقال سریع اطلاعات به دست آمده از جاسوسیها و تخلیه تلفنی و انتقال به موقع اطلاعات به سرویس اطلاعاتی عراق داشت.
سازمان مجاهدین خلق از زمان ورود به عراق تا سقوط صدام، از هیچ همکاری با رژیم بعث عراق خودداری نکرد. سرکوب قیام مردم کردستان عراق، مقابله با انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق، شنود مخابراتی و تخلیه اطلاعاتی و حتی شکنجه اسرای ایرانی از جمله اقدامات منافقین در همکاری و یا به عبارت دیگر مزدوری صدام بود.
آنان همچنین برای جاسوسی با لباس رزمندگان ایرانی وارد خطوط جبهه میشدند، اطلاعات کسب میکردند و به ارتش بعث عراق میدادند.
سازمان در راستای انجام ماموریت جاسوسی برای رژیم بعث عراق با سرویس اطلاعاتی عراق (استخبارات) در تخلیه اطلاعاتی اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق همکاری کرد.
منافقین با توجه به شناختی که از جامعه ایرانی و فرهنگ و اعتقادات مردم و رزمندگان داشتند، به عنوان مشاوران مورد اعتماد استخبارات در رابطه با اسرای ایرانی مورد استفاده قرار میگرفتند و در بازجوییها همکاری میکردند.
** شکنجه و فریب برای جذب اسرا
اما اقدام دیگری که منافقین در قبال هموطنانان خود در زندانهای رژیم بعث عراق انجام میدادند، شکنجه آنان بود. این شکنجهها جسمی و بیشتر و مهمتر از همه روحی بود.
منافقین در برخورد با اسرای ایرانی به دنبال دو هدف بودند. نخست اینکه از آنان برای رژیم بعث عراق کسب اطلاعات کنند و دوم اینکه از بین اسرا، نیرو جذب کنند. فریب و شکنجه روحی دو روش منافقین برای دستیابی به این اهداف بود. آنان تلاش داشتند با تضعیف روحیه اسرا، هم اطلاعات کسب کنند و هم نیرو جذب کنند، اما به اعتراف اعضای جداشده سازمان تنها تعداد کمی از اسرا که زیرشکنجه بعثیها تحت فشار بودند، در برابر عملیات روانی منافقین کم آوردند و به امید اینکه با رفتن به پادگان اشرف به کشور بازخواهند گشت، به آنان پیوستند.
هادی شعبانی یکی از اعضای جداشده سازمان در کتاب خاطرات خود با عنوان "سازمان مجاهدین از شعار آزادی تا مزدوری و جاسوسی" نوشته است: «اسیران جنگی که در اردوگاههای عراق وضعیت خوبی نداشتند و مورد اذیت و آزار سربازان عراقی قرار داشتند مسئولین سازمان به آنان میگفتند ما عملیاتی در پیش داریم اگر به ما ملحق شوید بعد از پیروزی آزاد خواهید شد. تعداد کمی از اسرا به اشرف آورده شدند که بعضی از آنان در عملیات کشته و یا تعدادی فرار کردند.»
جواد کامور بخشایش از پژوهشگران تاریخ معاصر در این رابطه گفته است: «در فروغ جاویدان حدود سه هزار نفر از نیروهای سازمان از بین رفته و رجوی با اجازه صدام وارد این فاز شد که کمبود نیروی خود را از اسرای ایرانی تأمین کند. بهعنوان مثال اسیری بعد از سه سال و نیم اسارت جذب منافقین شد. او امروز بهعنوان شاهد عینی تمام رویدادهای داخل اردوگاه اشرف را بیان میکند. به او گفته شده بود "ما شما را از این اردوگاه برده و تسهیلات خوبی برایتان فراهم میکنیم، اگر هم پسند نکردید مجدداً شما را به اردوگاه بازمیگردانیم." درحالی که این اتفاق نیفتاد. این شخص اعتراف میکند که 14ــ13 سال از بهترین سالهای عمرش را در پادگان اشرف گذرانده است. او یک بار اقدام به خودکشی کرد اما از مرگ نجات پیدا کرد و به این دلیل یک سال در زندان ابوغریب زندانی شد. بعد از حمله آمریکا به عراق با شرایط نامطلوبی به ایران بازگشت.»
منافقین در برخورد با اسرای ایرانی به دنبال دو هدف بودند. نخست اینکه از آنان برای رژیم بعث عراق کسب اطلاعات کنند و دوم اینکه از بین اسرا، نیرو جذب کنند. فریب و شکنجه روحی دو روش منافقین برای دستیابی به این اهداف بود.
چهرههای اصلی سازمان مجاهدین خلق با حضور در اردوگاههای عراقی برای اسرا سخنرانی میکردند که در بسیاری از خاطرات آزادگان به این موضوع و همچنین حضور شیخ علی تهرانی در اردوگاهها اشاره شده است. افراد درجه یک سازمان با دادن وعده و وعید تلاش میکردند اسرا را به خود جذب کنند و اگر موفق نمیشدند با تاکتیکهای شکنجه روانی تلاش خود را ادامه میدادند.
رهبران سازمان : مسعور رجوی و مریم رجوی است
سازمان مجاهدین خلق پس از شکلگیری، به اقدام مسلحانه برضد پهلوی پرداخت.
هدف : سازمان مجاهدین خلق با هدف کسب اطلاعات برای رژیم بعث عراق و توسعه نیروی انسانی خود اقدام به تضعیف روحیه اسرای ایرانی و حتی شکنجه جسمی و روحی آنان در زندان های رژیم بعث کرد .
جاسوسی سازمان به فرمان صدام
سازمان علاوه بر انجام عملیاتهایی علیه ایران، اقدام به جاسوسی برای صدام کرد. باتوجه به اهمیت تخلیه تلفنی، علیرغم مشکلات متنوع عراقیها، بهترین و گستردهترین امکانات بدین منظور با دستور صدام حسین در اختیار منافقین قرار گرفت.
((مخابراتی و تخلیه اطلاعاتی و حتی شکنجه اسرای ایرانی از جمله اقدامات منافقین در همکاری و یا به عبارت دیگر مزدوری صدام بود))
ترورها :
??سازمان مجاهدین خلق از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ ، علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، اعلام مبارزهٔ مسلحانه کرد. مسعود رجوی در گزارشی گفتهاست در مرحله اول از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۱ ، ۱۲ هزار نفر کشته شدهاند . به همین جهت این سازمان از سوی جمهوری اسلامی ایران سازمان تروریستی محسوب میشود. علاوه بر عملیاتهای مسلحانهای که سازمان مسئولیت آن را پذیرفتهاست ، برخی ترورها و عملیاتهای نظامی دیگر هم به سازمان نسبت داده شدهاست :
?ترور های ناموفق:
عباس واعظ طبسی ، در سال ۱۳۶۱
صادق احسان بخش ، امام جمعه رشت در سال ۱۳۶۱
سید احمد خمینی،۲۵ خرداد ۱۳۶۱
?ترور های دیگر:
انفجار در دفتر نخست وزیری جمهوری اسلامی ایران که در آن محمد علی رجایی،محمد جواد باهنر و هوشنگ وحید دستجردی به همراه یک نفر دیگر کشته شدند.
سید علی خامنه ای،۶ تیر سال ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر تهران که منجر به صدمه دیدن دست راست او شد.
بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰،که در آن سید محمد بهشتی و بیش از ۷۰ تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی کشته شدند.
?کشته شدگان سرشناس:
اسدالله مدنی ، ۲۰ شهریور ۱۳۶۰
عبدالکریم هاشمی نژاد ، ۷ مهر ۱۳۶۰
عطاالله اشرفی اصفهانی ، ۲۳ مهر سال ۱۳۶۱
اسدالله لاجوردی ، ۱ شهریور ۱۳۷۷
علی صیاد شیرازی ۲۱ فروردین ۱۳۷۸
و ....
همچنین این گروه برای جاسوسی با لباس رزمندگان ایرانی وارد خطوط جبهه میشدند و اطلاعات کسب میکردند و به ارتش بعث عراق میدادند.
منافقین با توجه به شناختی که از جامعه ایرانی و فرهنگ و اعتقادات مردم و رزمندگان داشتند، به عنوان مشاوران مورد اعتماد استخبارات در رابطه با اسرای ایرانی مورد استفاده قرار میگرفتند و در بازجوییها همکاری میکردند.
اقدام منافقین : در قبال هموطنانان خود در زندانهای رژیم بعث عراق انجام میدادندشکنجهها جسمی و بیشتر و مهمتر از همه روحی بود.
《منافقین در برخورد با اسرای ایرانی به دنبال دو هدف بودند. نخست اینکه از آنان برای رژیم بعث عراق کسب اطلاعات کنند و دوم اینکه از بین اسرا، نیرو جذب کنند. فریب و شکنجه روحی دو روش منافقین برای دستیابی به این اهداف بود》
چهرههای اصلی سازمان مجاهدین خلق با حضور در اردوگاههای عراقی برای اسرا سخنرانی میکردند که در بسیاری از خاطرات آزادگان به این موضوع و همچنین حضور شیخ علی تهرانی در اردوگاهها اشاره شده است. افراد درجه یک سازمان با دادن وعده و وعید تلاش میکردند اسرا را به خود جذب کنند و اگر موفق نمیشدند با تاکتیکهای شکنجه روانی تلاش خود را ادامه میدادند
منافقین از هر اقدام و روشی استفاده میکردند تا هم با کسب اطلاعات از اسرا به بعثیها خوشخدمتی کرده باشند و هم بتوانند تعدادی نیرو برای سازمان جذب کنند. در کتابهای خاطرات بسیاری از آزادگان از جمله کتاب "پایی که جا ماند" یادداشتهای روزانه سیدناصر حسینیپور به بسیاری از اقدامات منافقین در اردوگاههای رژیم بعث عراق اشاره شده است.
سازمان مجاهدین خلق از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام مبارزه مسلحانه کرد.مسعود رجوی گفته است در مرحله اول از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۱،دوازده هزار نفر کشته شدند.به همین جهت این سازمان از سوی جمهوری اسلامی ایران سازمان تروریستی محسوب میشود. علاوه بر عملیات های مسلحانه ای که سازمان مسؤلیت آن را پذیرفته است برخی ترور ها و عملیات های نظامی دیگر هم به سازمان نسبت داده شده است.
تهیه کننده : غزال ملکی تقی آباد
رشته مدیریت مالی
نام استاد: علی اکبر حسنوند