چند وقتی هست که تصمیم گرفتم بنویسم اما این نوشتن ها با نوشتن های قدیمی ام متفاوت هستند این بار می خواهم در کنار دلنوشته های همیشگی که از کودکی با خود دارم جهت دار و هدفمند بنویسم و چرایی هایم را پیدا کنم چرا که افکار با نوشتن جاری می شوند و می توان آنها را بیان کرد .
احساس تا زمانی که درون انسان است و بیرون نیامده می تواند باعث درگیری درونی شود اغلب افرادی که دچار تنشهای روحی و بیماری های روانی می گردند به دلیل خودخوری های درونی شان است مدام در درون خودشان به گفتگو می پردازند و چون دو طرف دیالوگ ، خودشان هستند براحتی به تاریکی فرو می روند .
به خاطرم هست که چند سال قبل یکی از دوستانم دختری موفق در زمینه تجارت بود و پله های ترقی اجتماعی و اقتصادی را چندتا چندتا بالا می رفت اما به ناگاه گرفتار گردید و ورشکست شد جریانی که به یکباره او را به نقطه صفر مطلق رساند دوستم آنچنان گرفتار هذیان های درونی گردید که دیگر قادر به تصمیم گیری برای خودش نبود و جریان زندگی ، اورا به هر طرف که می خواست می برد از او خواستم در مورد خودش و اتفاقات زندگی اش بنویسد نتیجه در مورد او شگفت انگیز بود بعد چهارماه وقتی پستچی نامه ای برایم آورد تعجب کردم چون سالهاست دیگرکسی برای من نامه ننوشته با دیدن نام فرستنده تعجبم بیشتر شد از طرف دوستم بود نامه را باز کردم و با خواندن آن گریه ام گرفت او نوشته بود با نوشتن اتفاقات زندگی اش به آسودگی خاطر دست یافته و متوجه اشتباهات خود گردیده است و مانند سابق دیگران را سرزنش نمی کند و بسیاری از چیزهایی که فکر می کرده مهم هستند برای او کمرنگ شده اند گفته بود هر روز بصورت آزاد و بدون هیچ موضوعی فقط می نوشته از هرچیزی که دلش می خواسته ، این موضوع اورا سبک می کرده و آرام می شده و چند روز بعد نوشته های قبلی را می خوانده و با این کار متوجه میشده چقدر موضوعاتی که او را آزار می دهند بی ارزش هستند و هرروز دردهایش کم و کم تر شده و در انتهاء آورده بود که اکنون آزاد و رهاست و قصد شروعی دوباره را دارد ولی بازهم می نویسد چون احساس می کرد با نوشتن به مسیرهای جدید دست می یابد .
از این موضوع چند سال می گذرد و من و دوستم هر سال حداقل سه نامه برای یکدیگر می نویسیم با اینکه راههای ارتباطی دیگری هم داریم اما با این شیوه احساسی خوب به ما دست می دهد انگار یکی همیشه در جایی منتظر ما ست .
وقتی افکار نوشته می شوند انسان می تواند خوب یا بد بودن آنها را درک کند و این می تواند کمک کننده آدمها در انتخاب مسیر زندگی شان باشد هنگامی که می نویسیم متوجه می شویم که سواد نگارش ما تا چه حد است و اینگونه ترغیب به خواندن می شویم کاش در مدارس ایران درسی به نام نوشتن تدریس میشد از اهمیت آن همین بس که والدین می توانند از طریق نگارش های فرزند خود خواسته ای او را بفهمند و به نحو صحیح آنرا هدایت کنند
در ابتدا چگونه نوشتن ، اهمیتی ندارد فقط بنویسیم به مرور مسیر نگارش خود را پیدا می کنیم شاید تنها خواننده نوشته هایمان خودمان باشیم اما مهم تاثیری است که از نوشتن می گیریم من هنوز هم وقتی خاطرات و نوشته های کودکی ام را می خوانم لذت می برم و اکنون نوشتن جزو برنامه های روزانه ام می باشد .
نوشتن سرآغاز آگاهی است خوب بنویسیم تا خوب خوانده شویم به احترام روز قلم که هر سال چهارده تیرماه گرامی داشته می شود هم اکنون شروع به نوشتن کنیم .