تعاریف متفاوتی از کسب و کارهای کوچک وجود دارد برخی ملاک را تعداد کارمندان و برخی دیگر، حجم محصول تولیدی و یا خدماتی در نظر می گیرند این نوع فعالیت ها را می توان با سرمایه و نیروی کم راه اندازی کرد.
کسب و کارهای کوچک راه خوبی برای درآمد زایی افرادی ست که تمایل دارند مستقل کار کنند و یا فکر می کنند ایده خوبی برای راه اندازی یک واحد اقتصادی دارند اگر بدرستی به آن نگاه شود می تواند منبع درآمد خوبی باشد.
اما نکته حائز اهمیت این است که علیرغم مزایایی که این نوع اشتغال در بردارد متاسفانه دوام این مجموعه ها طبق آمار کمتر از پنج یا ده سال می باشد و معمولا به دلیل ورشکستگی و یا نداشتن درآمد کافی کار را تعطیل می کنند.
پیشنهاد می کنم اگر شما قصد راه اندازی کسب و کار خودتان را دارید و یا هم اکنون صاحب این نوع کسب و کار هستید تا آخر مقاله با من همراه شوید قطعا به نتایج خوبی برای تصمیمات کاری خود دست می یابید.
پاسخ به این سوال می تواند تکلیف بسیاری از ابهامات را مشخص کند به همین دلیل با سه نفر از دوستانم که بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به دنبال راه اندازی این سبک کار رفتند صحبت کردم.
شاهین در زمینه نمایندگی لوازم ساختمانی ، نسیم فروش کتابهای دست دوم و مهدی پرورش گل و گیاه کار کردند هر سه نفر حدود ده سال فعالیت نمودند اما فقط نسیم موفق به ادامه کار شده است .
شاهین که فارغ التحصیل رشته جغرافیا است در پاسخ به این سوال که چه کسانی می توانند کسب و کار کوچک راه اندازی کنند گفت هر کسی بسته به علایق خود می تواند کاری را شروع کند اما هر کاری اصول خودش را دارد و هیچ کاری را نمی توان بدون فراهم کردن پیش نیازها به سرانجام رساند.
برای راه اندازی یک کسب و کار کوچک قطعا باید مدتی بر روی پیش نیازها کار شود شاید جمع آوری پیش نیازها کمی طول بکشد اما نگران نباشید در عوض سرعت و نتیجه عملکرد شما بعد از شروع کار بالا می رود.
در موفقیت کسب و کارهای کوچک عوامل مختلفی موثرند جهت بررسی اهم پیش نیازها را در سه بخش قرار دادم تا بتوانیم براحتی عامل موفقیت را پیدا کنیم.
پیش نیازها قبل از شروع کار
پیش نیازها بعد از شروع کار
پیش نیازها برای توسعه کار
قبل از راه اندازی کسب و کار باید پیش نیازهای هر بخش را فراهم نمایید هر چقدر پایه و اساس کسب و کارتان درست و اصولی باشد تاثیر بسزایی در روند موفقیت دارد .
قبل از تصمیم گیری برای شروع کسب و کار خود با دقت تمام موارد ذیل را بررسی کنید اگر تمام پیش نیازها را فراهم کنید قطعا شروع خوبی خواهید داشت اگر هم کسب و کار خود را دایر کرده اید دقت نمایید که کدام یک را عملی نکرده اید با انجام آن گره های کاری خود را باز نمایید.
شاهین بعد از فارغ التحصیلی بعنوان بازاریاب فروش محصولات ساختمانی مشغول می شود و در طی دو سال اطلاعات خوبی در مورد اجناس و خریداران بدست می آورد مشتریان ثابتی جذب می کند و سرمایه مناسبی هم برای خود فراهم می نماید.
اعتماد مشتریان به او باعث می شود شاهین به فکر راه اندازی کسب و کارخود بیفتد به همین دلیل اقدام به گرفتن چند نمایندگی فروش اجناس ساختمانی می نماید.
تا اینجای کار خوب است و قطعا منطقی است که هرکسی بعد از مدتی در کار خود پیشرفت کند اما نظر خودش چیز دیگری بود.
شاهین تجربه اندوزی قبل از شروع کار را پیش نیاز مهمی می داند و اعتقاد داشت اگر او مدتی در این زمینه فعالیت نمی کرد قادر نبود که کسب و کار خود را راه اندازی کند.
او گفت هنگامی که شروع به کار کردم هیچگونه سواد کاری نداشتم فارغ التحصیل دانشگاه بودم و دامنه اطلاعاتم فقط درمحدوده رشته تحصیلی ام بود و نه بیشتر، به همین دلیل تمام مدت به سختی کار می کردم و برای شروع فقط تجربه عملی خود را کافی می دانستم در حالیکه طی کردن پیش نیازها مهم بود.
او معتقد است قبل از شروع کار باید اصول و تکنیک های کار را یاد می گرفت چرا که قبل از آن تنها مسئولیت یک بخش از کار یعنی فروش را بر عهده داشته اما پس از شروع کار باید به مباحث مختلفی همچون بازاریابی، مدیریت، امور مالی هم رسیدگی می کرد پس می بایست آموزش های لازم را می دید .
او مهمترین دلایل ورشکستگی اش را، نداشتن سواد کاری، عدم شناخت پیش نیازهای درست ، برداشتهای غلط از بازار و مغرور شدن به تعریف های دیگران می داند.
اگر او کار را به صورت تخصصی یاد می گرفت و در این زمینه مطالعه می کرد از آموزشهای مرتبط استفاده می نمود و بعد کسب و کار خود را راه اندازی می کرد امروز دیگر لازم نبود با کلی بدهی در سوپر مارکت پدرش کار کند « نه اینکه کار کردن برای پدرها بد باشد قطعا خیلی هم عالی است اما هدف او چیز دیگری بود »
با دانش و شناخت کافی از نحوه انجام کار می توانید بلند مدت، در کسب و کار خود موفق باشید الزاما انجام کار زیاد دلیل بر موفق شدن نیست کار را باید درست و اصولی انجام داد.
معمولا صاحبان کسب و کارهای کوچک برای اصولی کار کردن منتظر بهتر شدن شرایط اقتصادی می مانند و گاها رسیدن به شرایط مطلوب زمان زیادی می برد و مجموعه با مشکلات متعددی روبرو می گردد.
در این مورد از نسیم سوال کردم که در ابتداء چگونه کار را شروع کرده است؟
او گفت چون فارغ التحصیل رشته نقاشی است دوست داشته در زمینه کارهای علمی و هنری فعالیت کند به همین دلیل وارد بازاریابی کتابهای دسته دوم می شود و کم کم با موفقیت هایی که بدست می آورد تصمیم می گیرد مجموعه خودش را تاسیس نماید.
در زمان بازاریابی علاوه بر تجربه اندوزی برای ارتقاء دانش کاری اش به مطالعه و شرکت در کلاسهای فروش و مدیریت مشغول می شود.
اما بعد از شروع به کار هدف را فقط کسب درآمد از طریق کار زیاد و تمام وقت قرار می دهد چون او هم فکر می کرده برای سازماندهی اصولی هنوز زود است به همین دلیل هیچگونه هدف و برنامه ای را مشخص نمی کند.
او می گوید وقتی کارمند استخدام کردم همه در کنار هم کار می کردیم و من اصول مدیریت و بسیاری از چیزهایی که آموخته بودم را اجراء نمی کردم همیشه منتظر بودم بعد از بدست آوردن سرمایه زیاد برنامه ریزی را شروع کنم نمی دانستم هدف نهایی ام چیست و چه زمانی باید محقق شود برآوردی از میزان کار و پیشرفت خود نداشتم به همین دلیل بعد از مدتی دچار بحران مدیریت شدم.
با وجود تمام این اشتباهات بخت با او یار بوده و درست در همان زمان با روشی جدید به نام کوچینگ آشنا می شود و از طریق آموزش های یک کوچ و راهنمایی های او روش خود را به مدیریت هدفمند و سازماندهی اصولی تغییر می دهد و اینگونه موفق به ادامه کار می گردد.
از صحبتهای نسیم به این نتیجه رسیدم که در هر کاری که انجام می دهیم باید خودمان را جدی بگیریم متعهد بودن به اهداف یکی از عوامل موفقیت در همه زمینه هاست چرا که فقط خواستن برای رسیدن به هدف کافی نیست باید متعهدانه و مستمر عمل کنیم.
نسیم یکی دیگر از عوامل موفقیت کسب و کار را جدا کردن زندگی شخصی از کار می داند و به نظر او باید طوری کار کنیم که کارمند شغل خود نباشیم او گفت در اصل هیچوقت رئیس نبوده بلکه همیشه کارمند شبانه روزی شغلش بوده است.
امیدوارم تا اینجای کار را با من پیش آمده و پیش نیازهای کسب و کار خود را مشخص کرده باشید.
در این روش برای اهداف خود زمان بندی مشخصی تعیین می کنید فرضا برای دو سال اول دو هدف، برای دو سال دوم دو هدف دیگر را انتخاب می کنید این کار برای سایر اهداف انجام می شود و سپس تاریخ شروع، مدت زمان اجراء و پایان کار را تعیین می کنید یا اصطلاحا نقطه گذاری می کنید.
به این ترتیب کار شما هدفمند می گردد و می توانید براحتی برنامه ریزی کنید و دیگر دچار سردرگمی در اجراء نگردید غیر از این باشد چون نمی دانید به چه هدفی و در چه زمانی قرار است دست بیابید تمام عمر را در انتظار رسیدن به چیزی که نمی دانید چیست هدر می دهید.
حتی اگر در ابتداء کار، خودتان تنها کارمندی هستید که دارید باز هم اینکار را انجام دهید و از همان روز اول برای موفقیت برنامه ریزی کنید و آماده باشید.
بعد از هدفمند سازی باید مشخص کنید که چه مشاغلی برای محقق شدن اهداف مورد نیاز است و این کار با انجام چارت بندی میسر می گردد در اصل فرم سازمانی کسب و کار را مشخص می کنید.
مشاغل مورد نیاز را معین نمایید تعداد نیروی لازم برای هر قسمت و وظایف آنها را مشخص کنید با توسل به چارت بندی همه تکلیف کاری خود را می دانند و وابستگی سیستم به ریاست برداشته می شود و حتی اگر شما در مجموعه نباشید کارها به خوبی انجام می شود.
استقلال زندگی شخصی شما از شغلتان حتی وقتی رئیس هستید اهمیت زیادی در پیشرفت چند سویه شما دارد چرا که زمان برای انجام کارهای شخصی پیدا می کنید .
باید بدانیم که انسان موجودی اجتماعی است و نیاز دارد که در ابعاد مختلف رشد کند هر کاری که انجام می دهیم در صورتی می تواند مفید باشد که باعث رضایتمندی ما از خود و زندگی مان گردد.
فردی که سالیان سال کار می کند و برای تغذیه سایر ابعاد وجودی خود برنامه ریزی نمی کند قطعا محکوم به عقب نشینی است.
صاحبان کسب و کارهای کوچک به دلیل محدودیت مالی و تعداد نیرو تصور می کنند که باید تمام وقت خود را به کارشان اختصاص دهند.
در حالیکه راه درست این است که طوری کار کنیم که بتوانیم برای زندگی شخصی خود نیز برنامه ریزی کنیم تا در کنار رشد اقتصادی به تکامل فردی و اجتماعی هم برسیم.
اینگونه از نظر روحی آماده بهترین تصمیمات هستیم و در صورت بروز مشکل در کارمان می توانیم از سایر توانمندی های خود برای رفع مشکل استفاده کنیم رشد یک جانبه در بلند مدت پاسخگوی نیازهای انسان نمی باشد .
سوال بسیار مهمی است چرا که همه دوست دارند بعد از اینکه کار مستقل خود را شروع کردند به یک نقطه آسایش برسند تا بتوانند سایر برنامه های خود را اجراء کنند قطعا این هماهنگی بین کار، زندگی و میزان موفقیت اهمیت زیادی دارد.
مهدی تمام مراحل فوق را بدرستی انجام داد و کسب و کار او به نقطه سود دهی رسید اما بعد از مدتی دچار بحران سکون گردید و امکان توسعه شرکت علیرغم داشتن درآمد میسر نبود.
وقتی علت را از او پرسیدم سری به تاسف تکان داد و گفت من بعنوان مدیر نمی دانستم باید چه کار دیگری برای مجموعه خود انجام دهم شرکتم بعد از ده سال همان شرکتی بود که در ابتداء تاسیس کرده بودم.
هیچگونه دانشی برای ارتقاء سیستم کسب و کارم بلد نبودم از بررسی تغییرات و نیازهای بازار غفلت کرده بودم و هدفی هم برای توسعه نداشتم.
به همین دلیل کسب و کارم از گردونه تجارت خارج گردید و قادر به همگام شدن با شرایط جدید بازار نبودم لذا نگه داشتن مجموعه توجیه اقتصادی نداشت ترجیحا برای جلوگیری از ضرر بیشتر آنرا منحل نمودم.
مهدی معتقد بود یک مدیر باید برای توسعه و به روز کردن مجموعه خود برنامه ریزی کند و عامل شکست کسب و کار خود را بی توجهی به پیش نیازهای توسعه کار می دانست.
اینکه یک کسب و کار به نتیجه برسد خوب است اما تداوم آن نیاز به برنامه ای بلند مدت و آگاهانه دارد.
به خاطر داشته باشید وقتی کسب و کاری به نتیجه رسید باید برنامه آموزشی همچنان ادامه داشته باشد مدام شرایط بازار بررسی گردد و مجموعه همیشه به روز باشد.
این پیشروی فقط به وسایل و ابزار کار محدود نمی گردد بلکه مدیران و کارمندان در همه سطوح باید مدام در حال آموزش و بازنگری اطلاعات باشند اینگونه می توان کسب و کار را متناسب با نیاز بازار برنامه ریزی کرد و پیش برد.
مهدی اکنون در شرکتی دیگر مشغول به کار است او گفت هنگامی که وارد اینجا شده طی جلساتی که با مدیران اجرایی داشته کل کارها و وظایفش بصورت الکترونیکی به او آموزش داده شده و هدف و نتیجه ای که هر بخش باید بدست می آورد از ابتداء مشخص شده بوده او و همکارانش دقیقا می دانند که باید در چه مدت زمانی به چه نتایجی دست یابند آنها در دوره های مختلف آموزشی شرکت می کنند و مدام در حال به روز رسانی اطلاعات هستند.
وقتی مسیر حرکت کسب و کار واضح و مشخص باشد کارمندان هم از حصول نتیجه مطمئن می شوند و انگیزه برای خلاقیت آنها بالا می رود چرا که نتیجه کار را مشاهده می کنند و سعی در بهتر انجام دادن آن دارند.
در خلال آسایش فکری ایجاد شده مدیر و کارمندان می توانند برای رشد فردی و کاری خود برنامه ریزی کنند یک کسب و کار اینگونه به ثبات می رسد و پس از آن می توان برای توسعه کار برنامه ریزی کرد .
در تمام مراحلی که این سه فعال اقتصادی مطرح کردند یک چیز مشترک وجود داشت و آنهم اهمیت آموزش و دانش اندوزی در کار و زندگی است.
امیدوارم در پایان مقاله و پس از آشنا شدن با عوامل موثر در راه اندازی کسب و کار، مهمترین عامل موفقیت خود را پیدا کرده باشید.
به نظر مهمترین عامل موفقیت آموزش است خصوصا در جهان امروز که اغلب کسب و کارها متکی بر دانش روز می باشند نباید از اهمیت آن غافل گردید.
آموزش را می توان با مطالعه کتاب های مختلف، شرکت در دوره های آموزشی و حتی سفر و مراوده با اهل فن آموخت.
در زمانی که شغل فعلی پاسخگوی نیاز ما نیست با تکیه بر آموخته های خود با کمترین هزینه می توانیم کار مناسب دیگری را راه اندازی کنیم .
اگر قصد شروع کسب و کاری را دارید و یا مشغول اداره و هدایت آن هستید از همین امروز برای رشد دانش و سواد کاری خود اقدام نمایید که در پرتو آگاهی و شناخت، انتخاب های بهتر و عملکرد مناسبی خواهید داشت.
در صورتیکه عوامل موثر دیگری، برای موفقیت در کسب و کار می شناسید باعث افتخار است که نظرات خود را به اشتراک بگذارید بزودی مقاله ای در رابطه با انواع کسب و کارهای کوچک اما تاثیر گذار ارائه می دهم.
آنتونی. جی. دی آنجلو هنرمند ایتالیایی :
اشتیاق تان را برای یادگیری توسعه دهید تا هرگز در راه رشد و تعالی متوقف نشوید.
منابع: کتاب افسانه کارآفرینی مایکل گربر - داستانهای ماندگار کیندرا هال