





دختری دههنودی را در گفتوگویی کوتاه شناختم. او فرداست که قرار است مادر شود، همسر شود و نسل آینده ایران را تربیت کند. اما چه شده که در سن شانزدهسالگی برای به دست آوردن پول، دست به کارهایی میزند که شایسته او نیست؟
ایران روزی جوانانی داشت که در جنگ، جان خود را دادند و حتی پیکر زنان شهید را از دست دشمنان دور نگه داشتند. امروز اما، همان سرمایههای وطن، دختران و پسران ما، درگیر مشکلاتی میشوند که ریشه در آلودگی جامعه دارد، نه در ذات پاک آنان.
این دختر آلوده نیست؛ جامعه آلوده است. او میتواند همسری خوب، مادری نمونه و تحصیلکردهای موفق باشد، اما شرایط غلط، او را به راهی دیگر کشانده
تربیت کودکان و نوجوانان را نباید با ترس، حبس و کتک پیش برد. باید با آزادی، روشنگری و آگاهی همراه باشد. اگر به جای افکار پوسیده، آزادی اندیشه و احساس مفید بودن بدهیم، فرزندان ما دیگر به چنین مسیرهایی کشیده نمیشوند.
نه تنها خانوادهها، بلکه قانون و حکومت هم مسئول حمایت و هدایت هستند. وقتی عرفهای درست رعایت شود و راههای درست به جوانان نشان داده شود، هیچ نوجوانی دست به کارهای خطرناک نمیزند.
---
ایران کممنبع نیست. ما سرمایه و ثروت بسیار داریم، اما در رشد فکری و بهرهبرداری درست از این سرمایهها عقب ماندهایم. مشکل ما نه فقر پول، بلکه فقر اندیشه است.
---
بیاییم جامعه را دوباره بسازیم. مشکلات یکدیگر را حل کنیم تا مشکلات خودمان هم حل شود. هیچوقت برای بازگشت دیر نیست.
این را منتشر کنید،حمایت کنید و لطفا درک کنید.
غلط های املایی بنده به این دلیل که کاملا عادی و جوانانه باشد بود.
هرچند حرف زدن من از افکارم و کمی غیر عادی بود .اما کاملا غلط های حساب شده ای داشتم تا جلوه بدهم من یه نوجوان عادی هستم.