553-در روایت است که
روزی در محفلی در خانه محمد ص که برخی از اصحاب کبار حضور داشتند
و سلمان ع و علی ع هم بودند پس از ختم جلسه علی ع با سلمان یک شوخی کوچولو کرد
که البته سلمان را بسیار خوش آمد و مست شد ولی به نزدش رفت و درگوشی به او گفت:
"علی جان در نزد برخی از این اصحاب که در قلوبشان مرض است و نسبت به من هم
بدلیل عجمی بودن عقده ای عظیم دارند شوخی مکن.من به اندازه پدرت حضرت آدم
عمر دارم و تو نبیره و بلکه ندیده من محسوب می شود".
علی گفت:آیا مطمئنی که از من پیرتری!
سلمان گفت:باز هم که شوخی می کنی!
علی گفت:اصلاً!من با هیچکس شوخی ندارم.
تو باید به ثابت کنی که از من پیرتری!
سلمان دانست که خبری بزرگ در راه است.گفت:یا علی مرا تعلیم ده و از این خبر آگاه کن!
علی بسیاری از مکاشفات و مشاهدات غیبی و عرفانی گذشته سلمان را به یادش آورد
که حتی خود سلمان هم فراموش کرده بود،از جمله پیرزالی را که در رؤیا دیده کرده و
او را بسوی عربستان و محمد ص هدایت نموده بود.
گفت:"من آن پیرزالم یا سلمان!" و سلمان از این واقعه مرید علی شد و عاقبت علی شد.
"بمن ایمان آورید تا چون من شوید ،همانطور که سلمان شد".علی ع
در این باب به معنای پیر عرفانی در کتاب"هستی شناسی عرفانی" و "عرفان تاریخ " از اینجانب رجوع نمائید!....
منبع:کتاب مذهب اصالت عشق،جلد4،صفحه 63،اثر استاد علی اکبر خانجانی
پیشنهاد میشود برای فهم کامل این مطلب ،کل کتاب را مکتوب مطالعه فرمایید
دانلود رایگان این کتاب بصورت جستجو در اینترنت در دسترس می باشد