ویرگول
ورودثبت نام
قیامت
قیامت
خواندن ۱۱ دقیقه·۷ ماه پیش

قیامت فلسطین:

فلسطین قیامت تمدن و دموکراسی و مدرنیزم جهانی است.
فلسطین قیامت تمدن و دموکراسی و مدرنیزم جهانی است.

قیامت فلسطین

بسم الله القاصم الجبارین

...فلسطین همان‌طور که قبلاً گفتیم مظلوم‌ترین و فقیرترین و رنجدیده‌ترین ملت روی زمین در تاریخ جدید جهان است؛ همان‌طور که سرزمین فلسطین به لحاظ جغرافی هم عمیق‌ترین چاله‌ی روی زمین است و «دریای مرده» (Dead sea) نامیده می‌شود و بیابان محض است. این سرزمین به لحاظ منابع طبیعی هم فقیرترین کشور جهان است، پس اسوه‌ی استضعاف است و لذا حجت و امتحانی کبیر برای جهانیان است. و در این بزرگ‌ترین چاله‌ی روی زمین بالاخره کفر و نفاق و نژادپرستی و شقاوت و امپریالیزم و صهیونیزم جهانی دفن خواهند شد. اینجا قبر شیطان است.

فلسطین آیینه‌ی تمام‌نمای هویت بشر در تاریخ جدید جهان و در آخرالزمان است و لذا آیینه‌ی معرفت نفس و قیامت باطن نهان افراد و اقوام و مذاهب و حکومت‌ها و تمدن‌ها و ابرقدرت‌ها است و خداوند اراده کرده است تا قیامت همه‌ی آدم‌ها را در خاک فلسطین برپا کند. و مردم فلسطین و نیروهای انقلابی هم پرچمداران این قیامت هستند.

امروزه هر فردی بر روی زمین هر احساس و فکر و موضعی را درباره‌ی فلسطین دارد، در واقع درباره‌ی حق و حقیقت و شرافت و آدمیت و ارزش‌های انسانی دارد. هر که با فلسطین است با حق و خدا است و هر که ضد فلسطین است با باطل و شیطان است. و هر که بی‌تفاوت است حیوان است و بلکه پست‌تر.

فلسطین مقدمه‌ی قیامت و زمینه‌ی ظهور موعود است و لذا سرنوشت و تکلیف افراد و گروه‌های بشری و حکومت‌ها را پیشاپیش معلوم می‌کند. در این قیامت است که تکلیف تمدن و علم و حقوق بشر و اسلام منافقانه و مسیحیت تبهکار و همه‌ی ادعاها روشن می‌شود و حق و باطل و راست و دروغ از هم تفکیک می‌شود و عجبا که حکومت‌های کمونیست آمریکای لاتین از دول مسلمان پیشتازترند در حمایت از مردم فلسطین. «قیامت آن روزی است که باطن نهان انسان آشکار شود» (قرآن).

فلسطین قیامت تمدن و دموکراسی و مدرنیزم جهانی است.

قیامت فلسطین-2
(ایران و فلسطین)

چه بسا ایرانیانی که از حمایت ایران نسبت به انقلاب مردم فلسطین شاکی هستند که: ما را چه به دعوای بیگانگان!! بسیاری هم می‌گویند که جنگ اسرائیل و فلسطین جنگ بر سر خاک است، یعنی بر سر دنیا نه دین. یعنی این جنگ بین کفر و دین نیست، پس دخالت ما بیهوده است و ماهیت دینی ندارد.

مگر دین چیست؟ آری، آنها که فرق بین دین و کفر را در جانماز می‌دانند و خدا خدا کردن، حق دارند که چنین تصور ابلهانه‌ای داشته باشند. ولی حقیقت این است که اساس دین، عدالت است و اساس کفر هم ظلم است. و کافر و مؤمن هر دو می‌توانند نمازخوان باشند. تفاوت کفر و ایمان در امر عدالت معلوم می‌شود و نه نماز.

علی (ع) در خطبه‌ای می‌فرماید: «اگر حکومتی مردم را سرکوب می‌کند و مردم هم ستم را می‌پذیرند، مؤمنان حق دخالت ندارند. ولی اگر مردم با ظلم مبارزه می‌کنند بر مؤمنان است که به دفاع از مردم بپردازند». و این وضع مردم فلسطین است.

به لحاظ تاریخی اساس انقلاب خاورمیانه و پیدایش مبارزه علیه بریتانیا و امپریالیزم و صهیونیزم در خاورمیانه همانا سازمان اخوان‌المسلمین است که بنایش را یک ایرانی به‌ نام سیدجمال‌الدین اسدآبادی بنا نهاده است.

اگر عملیات انتحاری فلسطینیان نبود تاکنون فلسطین از نقشه‌ی زمین پاک شده بود. و اما این مبارزه را هم ایرانیان در تاریخ بنا نهاده‌اند که آخرین مبارزه برای بقا است. بانی عملیات انتحاری هم یک ایرانی به‌ نام حسن صباح است.

پس سوای مسلمانی و حق‌جویی و مبارزه با ظلم در هر لباسی، مسئله‌ی فلسطین از هر حیث دارای ذاتی ایرانی۔ شیعی است. شیعیان ایرانی در طول تاریخ پیشتازان دفاع از حق و عدالت و منافع مستضعفین بوده‌اند که از مانی و مزدک و بابک تا به سلمان و حسن صباح و سیدجمال‌الدین اسدآبادی و میرزاکوچک‌خان جنگلی و دکتر شریعتی و امام خمینی رسیده است که در هر جای تاریخ مدافع حق و عدالت برای همه‌ی مردم جهان بوده‌اند.

داستان فلسطین و اسرائیل داستان مظلوم و ظالم است که امری اساسی‌تر از مسلمان و یهود می‌باشد. زیرا ظلم اساس کفر است، عدل هم اساس دین. فرق علی (ع) و معاویه در اسلام و نماز نبود، بلکه در ظلم و عدل بود.

ملتی را از خانه‌اش آواره کرده و خانه‌اش را اشغال نموده‌اند. این است مسئله! و اینک این ملت گوشه‌ای از خانه‌اش را باز پس گرفته و در خانه‌اش قتل عام می‌شود. این است مسئله!

در سرآغاز پیروزی انقلاب در برنامه‌ی سریال تلویزیونی تحت عنوان «روند سلطه» نشان دادیم که انقلاب اسلامی در صورتی به انقلاب جهانی مهدی و پیروزی مستضعفین جهان می‌انجامد که کشور ما از سازمان‌های استکباری- صهیونیستی خارج شود؛ از سازمان ملل متحد، اپک، اکو، صندوق بین‌المللی پول و سایر اتحادیه‌های اقتصادی و سیاسی و نظامی. آن موقع این پیشنهاد مطرود و محکوم شد و ما هم رفتیم.

اینک که یک‌بار دیگر مستضعفین جهان و مسلمانان و مردم فلسطین قربانی این سازمان‌ها و اتحادیه‌ها هستند، اخطار می‌دهیم که کشورهای به‌راستی حق‌طلب و عادل باید حساب خود را از این سازمان‌های موذی و منافق و بازیچه‌ی امپریالیزم و صهیونیزم جدا کنند تا حق از باطل جدا شود و کفر از دین جدا شود و منافقان رسوا گردند. زیرا قتل عام اخیر غزه فقط و فقط به‌واسطه‌ی حمایت منافقان اعضای سازمان ملل متحد و اتحادیه‌ی عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و اپک از اسرائیل امکان‌پذیر شد.

این اسرائیل نبود که مردم غزه را قتل عام کرد بلکه مصر، عربستان، اردن، کویت، پاکستان و سایر اعضای منافق این سازمان‌ها بودند که به‌ نام اسلام به اسرائیل چراغ سبز قتل عام مردم فلسطین را دادند.

حکومت‌های جهان اسلام باید از حکومت‌های کمونیست آمریکای لاتین خجالت بکشند. این واقعه نشان می‌دهد که فرق بین کفر و دین نه نماز که عدالت است و صداقت و شرافت و غیرت انسانی. همان اصولی که آن را حقوق بشر می‌نامند، اساس دین است و لذا داعیان دروغین حقوق بشر در لباس این شعارها مشغول اشد جنایت علیه بشریت هستند. اصول حقوق بشر همان اصول عملی دین خدا است.

وقتی کشورهای واقعی حامی حقوق بشر از سازمان حقوق بشر در سازمان ملل متحد خارج شوند آنگاه دست منافقان رسوا می‌شود و امپریالیزم و صهیونیزم این‌قدر امکان جنایت نخواهند یافت.

حضور کشورهای اسلامیِ منافق در این سازمان‌ها است که به غرب و اسرائیل امکان این‌همه جنایت را داده است. اگر همین چند کشور حامی عدالت مثل ایران، سوریه، ونزوئلا، موریتانی، بولیوی و کوبا از این سازمان‌های بین‌المللی خارج شوند و حق از باطل جدا شود دیگر منافقان هیچ فضای فعالیت ندارند و به‌تدریج ملل و دول جهان یکی پس از دیگری به این انشعاب ملحق می‌شوند. که انشعاب حق از باطل و راست از دروغ و دین از کفر و عدل از ظلم است.

و جز این برای بشریت مدرن راه نجاتی نیست. تا جهان یک قطبی است، جهان‌خواران در میان ملل و دول جهان گم هستند و به نام حقوق بشر و صلح و عدالت و رفاه و مدنیت دست به هر جنایتی می‌زنند.

حتی اگر فقط ایران از این سازمان‌ها جدا شود، این سرآغاز نجات بشریت است و سرآغاز جدایی دین از کفر و حق از باطل. و سرآغاز انهدام منافقان در سراسر جهان. زیرا همه‌ی جنایات علیه بشریت به دست منافقان انجام می‌گیرد. این انشعاب، سرآغاز پیروزی مستضعفین جهان به رهبری اسلام و تشیع است و ایرانیان.

قیامت فلسطین-3
(نظری به بحران جهانی اقتصاد)

جالب است که در نشست اضطراری اقتصاددانان جهان در سوییس حتی دو تن از رهبران جهان نظر مشابهی درباره‌ی علل این بحران جهانی اقتصاد نداشتند و حیرت‌آورترین نظریه را آقای پوتین، کمونیست سابق و نخست وزیر روسیه ارائه داد و آن اینکه علت اصلی این بحران را سرمایه‌های دولتی دانست؛ یعنی سرمایه‌های مردمی و سوسیالیستی!! و این کاسه‌ی داغ‌تر از آش امپریالیزم است که از قلب سوسیالیزم ظهور کرده است. بگذریم!

طبق اعتراف همه‌ی اقتصاددانان و رهبران کشورهای جهان این بحران جهانی پس از بحران جنگ دوم جهانی، بزرگ‌ترین بحران اقتصادی جهان در تاریخ جدید است. با توجه به اینکه بحران حاصل از جنگ جهانی، معلول جنگ بود ولی این بحران در دوران صلح رخ داده است و با این‌حال گسترده‌تر از بحران حاصل از جنگ دوم جهانی. این بحران تقریبا بی‌مقدمه و در عرض کمتر از سه ماه به‌ناگاه گویی از آسمان به‌صورت بلایی نازل شد و همه‌ی اقتصاددانان و رهبران جهان حیرانند و بسیاری هنوز قدرت باور‌کردن آن را ندارند.

اگر بخواهیم عینک «نظریه‌ی توطئه» را به کناری نهیم و حتی به این بحران به عنوان یک دسیسه همچون یک واقعیت بنگریم، به‌هرحال بحرانی غیر قابل پیش‌بینی بوده است و لذا هیچ مفهوم نیست. و عجبا که قلب این بحران خود غرب و اربابش یعنی آمریکا است. سرعت و شدت این بحران به حدی است که در آمریکا به دلیل افزایش ناگهانی بی‌کاری و بی‌پولی و ورشکستگی، مصرف انواع مواد مخدر و خودکشی به‌ناگاه چندبرابر شده است. و عجبا که قدرتمندترین شرکت‌های چندملیتی همچون ژنرال‌موتورز اعلام ورشکستگی کرده‌اند که به‌مثابه شریان‌های اصلی اقتصاد آمریکا هستند و در سراسر جهان میلیون‌ها پرسنل دارند. و فقط بانک‌های صهیونیستی هستند که می‌توانند این امپراطوری‌های صنعتی را از نابودی حتمی برهانند از طریق تزریق بلاعوض پول به آنها.

و این بدان معنا است که کل قدرت اقتصادی جهان مدرن تبدیل به پول شده است و از گردونه‌ی تولید خارج گردیده است و این یعنی ربا. یعنی کل اقتصاد جهانی در دست رباخواران بین‌المللی است که اکثرا صهیونیست هایند. و عجبا که صهیونیزم در مقر نظامی خود یعنی اسرائیل هم بر آستانه‌ی فروپاشی قرار گرفته است و در سطح جهان محکوم به نابودی در اذهان عمومی بشریت شده است. آیا این مسئله هیچ ربطی به بحران اقتصاد جهانی ندارد؟

از طرفی دیگر جهان اسلام که زنده به نفت است در طی این چندماه در آستانه‌ی ورشکستگی قرار گرفته است. یکی به‌دلیل این بحران و علاوه بر آن به‌دلیل تنزل قیمت جهانی نفت به حدود یک‌چهارم قیمت چندماه پیش. پس در ورشکستگی اقتصاد جهانی و در رأس آن اقتصاد غرب و مخصوصا آمریکا به همراه ورشکستگی اقتصادی جهان اسلام به همین شدت و به همراه ورشکستگی وجودی اسرائیل به همین شدت آیا رابطه‌ای مستقیم وجود ندارد؟

مسئله‌ی محوری این ورشکستگی اقتصادی، کمبود پول است. و صهیونیزم هم مهد جهانی پول است که در حال انهدام است. آیا این صهیونیزم نیست که پول‌های خود را از بازار جهانی بیرون کشیده است تا کل جهان و مخصوصا جهان غرب و اسلام را وادار کند تا او را از نابودی نجات دهند و فلسطین را برای نجات اقتصاد جهانی قربانی کنند؟

ما اتحاد آشکار دول اسلامی و دول غربی را با اسرائیل در قتل عام مردم غزه توسط اسرائیل شاهد بودیم. در واقع دول جهانی برای نجات خود باید به اسرائیل اجازه دهند و از او حمایت کنند تا فلسطین را نابود کند تا صهیونیزم هم با پول خود جهان و مخصوصا غرب و دول اسلامی را از ورشکستگی نجات دهد. در یک طرف این معامله فلسطین قرار دارد و در طرف دیگرش بحران جهانی اقتصاد. یعنی اگر فلسطین نابود شود صهیونیزم اقتصاد جهانی را از این بحران نجات می‌دهد. این معادله که بسیار قدیمی و سنتی است، همان معادله‌ی رابطه‌ی یک نزول‌خوار است با کسی که خانه‌اش در گرو این نزول‌خوار است.

پس مسئله این است: آیا جهان به اسرائیل اجازه خواهد داد که فلسطینی‌ها را نابود کند و خانه‌شان را مصادره کند تا از این بحران به یاری بانک‌های صهیونیستی نجات یابد؟ اگر چنین اجازه‌ای را به اسرائیل بدهد برای همیشه نبرد چندساله‌ی فلسطینی‌ها با صهیونیزم پایان می‌یابد و کل زمین غرق در صلح و آرامش خواهد شد و فلسطینی‌ها هم در کشورهای مختلف جهان گم و گور خواهند شد و بزرگ‌ترین بحران اقتصاد جهان در تاریخ معاصر جهان هم برطرف خواهد شد به یاری پول‌های صهیونیستی. و بدین طریق مابقی جهان همه‌ آشکارا تحت سلطه‌ی اقتصادی سیاسیِ یکی از کوچک‌ترین کشورهای دنیا یعنی اسرائیل قرار خواهد گرفت و کل اقتصاد جهان، اقتصادی صهیونیستی خواهد شد و اسرائیل هم علنا ارباب و آقای جهان خواهد شد؛ حتى ارباب علنی آمریکا.

و این قیامت اقتصادی‌سیاسی همه‌ی ملل و دول جهان است. این خودکشی آشکارا و عمدی و آگاهانه و جبران‌ناپذیر همه‌ی دول و ملل جهان است، به‌ویژه جهان اسلام. این انتخاب شیطان در مقابل خدا است. این گزینش باطل علیه حق است. این ارجحیت ظالم علیه مظلوم است. این انتخاب شقی‌ترین و دزد‌ترین و پست‌فطرت‌ترین و بی‌فرهنگ‌ترین اقلیت روی زمین بر کل بشریت است. این قربانی‌کردن دموکراسی و آزادی و حقوق بشر به یاری پول است در آگاهی کامل این خودکشی تمدن مدرن جهان است. این آستانه‌ی قیامت تمدن پنج هزارساله‌ی بشری به رهبری غرب است. این سرآغاز ناجی موعود است در اشد ستم و کفر و پلیدی جهانیِ کل دول جهان به همراه ملل آن. زیرا اگر جهان مدرن یک جهان دموکراتیک است پس باید ملل جهان برخیزند و علیه دول انقلاب کنند، در غیر این صورت ملل با دول خود هم‌سو و هم‌سرنوشت خواهند بود و بنیاد همین دموکراسی نمایشی هم برچیده خواهد شد و یک دیکتاتوری واحد جهانی به رهبری صهیونیزم و اسرائیل بر کل جهان حاکم خواهد شد. این سیطره مطلقه شیطان است و یک ظلم کامل که در کل جهان مسلط است. این همان آمادگی برای ظهور ناجی موعود است. آیا نه این است؟ آیا چنین خواهد شد؟

در هر حال طبق روایات اسلامی و مسیحی، ظهور ناجی موعود با حوادثی بزرگ در فلسطین آغاز خواهد شد. مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل به‌هرحال راه حلی جهانی دارد؛ زیرا تبدیل به معضلی جهانی شده است و هرگز چنین معضلی به این شدت جهانی در تاریخ گزارش نشده است و به این پیچیدگی انسان‌بودن یا نبودن: این است مسئله‌ای که معضل جهانی فلسطین اسرائیل را هم حل خواهد کرد. و چنین مسئله‌ای چیزی در حد ظهور ناجی موعود و تعیین و تکلیف سرنوشت کل بشریت است؛ زیرا هیچ‌کس قادر نیست خودش را از این مسئله کنار بکشد. این مسئله یقه‌ی وجدان تک تک افراد بشری را گرفته است و همه‌ی دول و ملل را.

منبع:کتاب دائره المعارف عرفانی،جلد پنجم،اثر استاد علی اکبر خانجانی

فلسطینقیامت فلسطینظهور ناجیظهور موعودغزه
مجموعه آثار استاد علی اکبر خانجانی،بیش از 171جلد کتاب با موضوعات:خودشناسی،غزلیات،اشعار،عرفان، عرفان عملی، آفرینش انسان و جهان، تکامل ، نزول و عروج روح
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید