ویرگول
ورودثبت نام
مسیر سبز
مسیر سبزمریم غیاثی| مربی دوره های توانمندسازی دانش آموزان پایه نهمی
مسیر سبز
مسیر سبز
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

چرا بحران‌ها پیش می‌آیند؟

بیشتر ما وقتی واژه‌ی «بحران» را می‌شنویم، یاد اتفاق‌های بزرگ و ترسناک می‌افتیم؛ زلزله، مرگ، یا از دست دادن چیزی مهم. اما واقعیت این است که بحران فقط یک فاجعه بیرونی نیست.

گاهی بحران درست در درون ما اتفاق می‌افتد، وقتی احساس می‌کنیم دیگر هیچ‌چیز مثل قبل نیست.

در این مقاله می‌خواهم درباره‌ی چند باور اشتباه (افسانه) درباره‌ی بحران‌ها حرف بزنم و بگویم در واقع چرا بحران‌ها پیش می‌آیند و چطور می‌شود نگاه‌مان را به آن‌ها عوض کنیم.


افسانه اول: بحران‌ها فقط اتفاق‌های بزرگ بیرونی هستند

خیلی‌ها فکر می‌کنند بحران یعنی فقط زلزله، جنگ، یا بیماری. اما حقیقت این است که گاهی بحران درون خود ماست.

وقتی ناگهان احساس تنهایی، ترس یا خشم می‌کنی، در واقع در حال تجربه‌ی یک بحران درونی هستی. مثلاً وقتی از دوستی صمیمی جدا می‌شوی یا از خودت ناامید می‌شوی، این هم نوعی بحران است.

  • حقیقت: بحران فقط بیرون از ما نیست؛ درون ما هم دنیایی از احساسات در حال تغییر وجود دارد که می‌تواند بحران‌ساز شود.


افسانه دوم: بحران‌ها بی‌دلیل پیش می‌آیند

گاهی می‌گوییم: «چرا این بلا سر من آمد؟ من که کاری نکرده بودم!»

اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، بیشتر بحران‌ها نتیجه‌ی تغییرند — تغییر در زندگی، سن، محیط، یا حتی احساسات.

مثلاً وقتی از دبیرستانی به مدرسه‌ی جدید می‌روی، یا والدینت شغلشان عوض می‌شود، یا بدنت در دوران بلوغ تغییر می‌کند، ممکن است حس سردرگمی و فشار داشته باشی.

  • حقیقت: بحران‌ها دشمن ما نیستند، بلکه نشانه‌ی رشد و تغییرند. وقتی زندگی در حال تغییر است، ذهن و احساس ما هم باید خودش را با شرایط جدید وفق دهد — و همین گاهی سخت می‌شود.


افسانه سوم: بحران یعنی ضعف

در جامعه معمول است که اگر کسی ناراحت یا مضطرب باشد، به او بگویند «قوی باش!».

اما بحران داشتن، ضعف نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند همیشه آرام و بدون دغدغه باشد.

حتی قوی‌ترین آدم‌ها هم در مقطعی از زندگی‌شان بحران را تجربه می‌کنند.

  • حقیقت: بحران نشانه‌ی انسان بودن است. کسی که بحران را می‌بیند و سعی می‌کند آن را درک کند، در واقع در مسیر خودشناسی و بلوغ است.


افسانه چهارم: بحران‌ها فقط بدی می‌آورند

در نگاه اول، بحران‌ها دردناک‌اند. اما اگر با حوصله نگاه کنیم، هر بحران فرصتی برای یادگیری دارد.

مثلاً وقتی دچار بحران در دوستی می‌شوی، شاید یاد بگیری چطور ارتباط بهتری بسازی. یا وقتی درسی را نمی‌فهمی و دلسرد می‌شوی، ممکن است روش جدیدی برای یادگیری کشف کنی.

  • حقیقت: بحران‌ها معلم‌های پنهان زندگی‌اند. آن‌ها به ما یاد می‌دهند صبر کنیم، فکر کنیم و قوی‌تر برگردیم.


بحران بخشی از زندگی است؛ نه دشمن آن. هر بار که بحران پیش می‌آید، یعنی تغییری در حال رخ دادن است.

اگر به‌جای ترسیدن، سعی کنیم معنای آن را بفهمیم، از دل هر سختی می‌توانیم درسی تازه بیرون بیاوریم.

پس دفعه‌ی بعد که در شرایط سختی بودی، یادت باشد:

بحران‌ها نمی‌آیند تا ما را متوقف کنند، بلکه بحران ها به وجود می‌آیند که یادمان بدهند چطور ادامه دهیم.

من نیم غیاثی هستم و به دانش‌آموزان پایه نهمی کمک میکنم معنای زندگی خودشان را پیدا کنند و باور دارم که شناخت بحران‌ها و فهمیدن دلیلشان، به ما کمک می‌کند خودمان را بهتر بشناسیم و در مسیر رشد قدم برداریم 🌱

احساس تنهاییمسیر رشدمعنای زندگیبحرانبلوغ
۲
۳
مسیر سبز
مسیر سبز
مریم غیاثی| مربی دوره های توانمندسازی دانش آموزان پایه نهمی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید