ویرگول
ورودثبت نام
ghobadi_fahimeh
ghobadi_fahimeh
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

خلاصه‌ی فصل هفتم کتاب مهره‌ی حیاتی: فرهنگ قدرتمند هدایا

در ابتدا، فرهنگ جشن گرفتن و هدیه دادن وجود داشت. در شمال غربی اقیانوس آرام، ‌رهبران قبیله‌ی بومی آمریکا قدرت‌شان را با بخشیدن همه چیز ایجاد می‌کردند. می‌توانستند به هر کسی هدیه بدهند؛ زیرا بسیار قدرت‌مند بودند و هدایا نماد قدرت بودند. هر رهبری که اموالش را ذخیره می‌کرد می‌دید که قدرتش به سرعت کم می‌شود.

سپس خیلی ناگهانی، این سنت باستانی تغییر کرد. پول و جامعه‌ی ساختاریافته این نظام را متحول کرد و امروز شما چیزی می‌گیرید و چیزی نمی‌دهید.

قبلاً قدرت با هدیه دادن در ارتباط بود، با هدیه گرفتن.

در اقتصاد مبتنی بر وجود مهره‌ی حیاتی، برنده‌ها هنرمندانی‌اند که هدیه می‌دهند. هدیه دادن از شما فردی غیرقابل جایگزین می‌سازد. رهبری شکل جدیدی از بازاریابی است و رهبری به معنای قبیله‌سازی و ایجاد ارتباط بین قبایلی با افکار مشابه است.

تبدیل شدن به یک مهره‌ی حیاتی نتیجه‌ی خودخواهی نیست. آن را نتیجه‌ی بخشندگی می‌دانم، زیرا به شما بستری برای توسعه‌ی کار عاطفی و هدیه دادن می‌دهد.

بهتر است بدون اطلاع یا نگرانی از اینکه هدیه‌تان بازگردانده می‌شود یا نه، هدیه بدهید.

1.1 هدایا قبیله‌سازی می‌کنند

دلیل اینکه هنر، قدرت زیادی دارد این است که با ارزش‌ترین هدیه‌ای است که می‌توانیم به کسی بدهیم. و دادن این هدیه به افرادی که با آن‌ها کار می‌کنیم یا در ارتباط هستیم تعلق‌خاطرمان را قوی‌تر می‌کند.

وقتی به دفتر رئیستان می‌روید و مشورت می‌خواهید، از شما نمی‌خواهد برای وقتی که در اختیارتان می‌گذارد به او پول بدهید، حتی اگر یک مربی سازمانی یا یک روان‌کاو باشد، یا برای یک مشکل شخصی کمک بخواهید. زمان، توجه و بینشی که به شما می‌دهد فقط یک هدیه است. در نتیجه، تعلق‌خاطر بین شما قوی‌تر می‌شود.

1.2 تفاوت بین «اگر» و «و»

در یک تبادل مالی، ما روی «اگر» تمرکز می‌کنیم. این را به شما می‌دهم اگر آن را به من بدهید.

در هدیه دادن، به «و» اشاره می‌کنیم. این را به شما می‌دهم و شما کاری را برای شخص دیگری انجام بدهید. این را به شما می‌دهم و انتظارم این است که احساس‌تان را تغییر بدهید.

1.3 محصول فرعی خودخواهی

هنرمندان مهره‎‌های حیاتی غیرقابل جایگزین هستند. هنر کمیاب است؛ کم‌یاب بودن ارزش ایجاد می‌کند. هدایا قبیله‌ها را قوی‌تر می‌کنند. اگر هدیه‌ای می‌دهید، امیدوارم دلیل کارتان این باشد که به تفکرتان احترام می‌گذارید و هنرتان را می‌پذیرید.

1.4 چطور هدیه بگیریم؟

این امکان وجود دارد که با رد کردن هدیه‌های یک هنرمند نابودش کنیم. این امکان وجود دارد که اگر هدیه‌هایش را هدر بدهید، یا اینکه به روش اشتباهی هدیه‌اش را بگیرید نیز نابود شود.

برای برخی از هنرمندها، تمام مزایای هدیه دادن درونی‌اند. خلق هنر کار ذاتی خوبی است، چیزی که از آن لذت می‌برند.

هدیه‌ای که خوب دریافت شده باشد می‌تواند به هدیه‌های بیشتری منجر شود. ولی هنرمندها هدایا را به خاطر پول نمی‌دهند. برای احترام و ارتباط و ایجاد تغییر این کار را انجام می‌دهند. پس بهترین دریافت‌کنندگان آن‌هایی‌اند که می‌توانند به همان شکل مقابله‌به‌مثل کنند. با قدرشناسی صادقانه. با گزارش‌های شفاف درباره‌ی تغییری که ایجاد شده است. با هدایایی که واقعاً برایمان هزینه‌ای دارند، نه فقط یک قدردانی کوچک یا ساختگی.

کسب‌وکارهای بزرگ فهمیده‌اند افراد به ارتباط تمایل دارند، نه به خود کالا.

نیت هدیه‌دهنده و وضعیت گیرنده‌ی آن مهم است. منظورم این نیست که طرز برخوردتان باید ساختگی باشد و به منظور موفق شدن، توی هچل یک رفتار جدید بیفتید.

1.5 گاهی اوقات هدیه‌تان را نمی‌خواهم

مسأله‌ای که درباره‌ی مقابله‌به‌مثل و نظام هدایا وجود دارد این است که دریافت‌کننده‌ی هدیه باید در این بازی شرکت کند. نه تنها باید هنرمند باشید، باید بخشنده هم باشید و بتوانید ببینید کجا می‌توانید کمک کنید، ولی باید آگاه نیز باشید. آگاه از اینکه کجا از مهارت‌هایتان استقبال می‌شود.

کار عالی برای همه خلق نمی‌شود.

مهره‌ی حیاتیست گادینعلیرضا خاکسارانانتشارات آموخته
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید