ویرگول
ورودثبت نام
ghobadi_fahimeh
ghobadi_fahimeh
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

خلاصه فصل سیزدهم کتاب اصل‌گرایی: تدوین‌گری، هنر نامرئی

میکل آنژ: فرشته را در مرمر دیدم و آن‌قدر تراشیدم تا آزادش کردم.

تدوین، که شامل حذف دقیق صحنه‌های کم‌اهمیت، بی‌اهمیت یا بی‌ربط است، صنعتی اصل‌گرایانه است. منظورم از تدوین‌گری این است که هزاران کار وجود دارند. ولی فقط یک یا دو کار اهمیت دارند. تدوین‌گری باعث افزایش توانایی تمرکز بر امور واقعاً مهم و صرف انرژی برای آن‌ها می‌شود. برای معنادارترین روابط و فعالیت‌ها، فضایی فراهم می‌کند تا بیشتر شکوفا شوند.

تدوین‌گری با حذف همه‌ی عوامل انحرافی یا غیرضروری یا ناخوشایند، به اجرای بی‌دردسر کارهای اصل‌گرایان کمک می‌کند.

در زمان تصمیم‌گیری، حذف گزینه‌ها شاید ترسناک باشد، ولی حقیقت این است که حذف گزینه‌ها همان ماهیت تصمیم‌گیری است. در واقع: ریشه‌ی لاتین کلمه‌ی تصمیم از نظر لغوی یعنی «بریدن» یا «کشتن».

به همین ترتیب، در زندگی مختصر و مفید عمل کردن به ما امکان پیشرفت بیشتر را با انجام کار کمتر می‌دهد.

به طور مرتب فعالیت‌ها یا رفتارهای خودمان را به طور مرتب با نیت واقعی‌مان مقایسه کنیم. اگر فعالیت‌ها و رفتارهایمان اشتباه باشند، می‌توانیم ویرایش‌شان کنیم.

برای این‌که به ویراستار زندگی تبدیل شویم باید بدانی چه زمان‌هایی لازم است که جلوی خودمان را بگیریم. یکی از راه‌های انجام این کار ویرایش تمایل‌مان به دخالت کردن است. می‌توانیم در برابر وسوسه‌ی معمولی‌مان برای تبدیل شدن به نفر اولی که جواب همه را می‌دهد، مقاومت کنیم. وقتی داخل جلسه‌ای هستیم، می‌توانیم در برابر اشتیاق به ابراز نظرمان وقتی کسی از ما سؤالی نکرده، مقاومت کنیم.

اصل‌گراییگِرک مک‌کیونبهنام شاهنگیانمهدی مصلحینشر آموخته
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید