دیگر چه چیزی از اسلام باقی می ماند؟
اگر به خاطر اینکه مشرکین و نصاری و هندوها و امثالهم خاطرشان مکدر نشود از توحید و اهمیت و بزرگیش صحبت نکنیم!
اگر به خاطر جبهه نگرفتن ملی گرایان و وطن پرستان و کافران، از رابطه برادری اسلامی در بین مسلمانان نگوئیم!
و برای اینکه سکولارها حساس و خشمگین نشوند از مرجعیت شریعت و وجوب حاکمیت برای خداوند حرفی نزنیم!
و برای جریحه دار نشدن احساسات بی حجابان بحثی از حجاب شرعی را مطرح نکنیم!
و برای ضد حال نزدن به رمانتیک ها در مورد خطورت نگاه به نامحرم و آثار منفی ارتباط حرام بین دو جنس، نگوئیم!
و به خاطر اینکه غرب از ما خشمگین نشود و برچسب بین المللی مسلمان پاستوریزه و نَمکی را از ما برندارد، از جهاد چیزی نگوئیم!
و به خاطر اینکه اعتراض فیمینیست ها را بلند نکنیم در مورد احکام اسلامی مرتبط با زنان بحثی نکنیم!
و برای متهم نشدن به تأیید تفکر فیمینیست ها از حقوق زن و کرامتش در اسلام نگوئیم!
و مراعات کنیم...
و حرفی نزنیم...
و صحبتی نداشته باشیم...
و روی این حرف نزدن ها و سکوت کردن ها روکش حکمت بزنیم - و حاشا که این حکمت باشد- چه چیزی از اسلام باقی میماند؟ و باید به سوی چه چیزی مردم را فرابخوانیم؟
بله، مطلوب این است از شدت کلام و دشنام دادن و بی ادبی بپرهیزیم و قطعا رفق و نرمش مورد تأیید است و میتوان بین دعوت به سوی اسلام صحیح با رفق و نرمش جمع بست.
بلکه حتی میتوانیم از تدرج در دعوت استفاده کنیم. و قطعا بین دعوت تدریجی و اهمال شبه کلی بعضی از احکامش به خاطر مراعات مزاج مخالفین، تفاوت زیادی وجود دارد.
خداوند متعال به پیامبرش علیه الصلاة و السلام می فرماید: (واحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ): از آنان برحذر باش، مبادا از بعضی از شریعت خداوندی منحرفت کرده و دچاره فتنه ات کنند.
اما وضعیت برخی به گونه ای شده که:
حکمت در دعوت به سوی اسلام در دعوت نکردن به اسلام است!.
✍?دکتر ایمن خلیل بلوی