ویرگول
ورودثبت نام
شرکت بین المللی ایده آل
شرکت بین المللی ایده آلپژوهشگر هوش مصنوعی و مدرس
شرکت بین المللی ایده آل
شرکت بین المللی ایده آل
خواندن ۶ دقیقه·۱ ماه پیش

مالیات بر درآمدهای حاصل از هوش مصنوعی

پیشرفت چشمگیر در فناوری ‌هوش مصنوعی (AI) و بهره‌گیری گسترده آن در تولید کالاها و خدمات – اعم از تولید محتوای مولد، اتوماسیون فرآیندها، تحلیل‌های بزرگ‌داده و تصمیم­سازی هوشمند — در کنار افزایش بهره‌وری، پرسش­های بنیادینی را درباره ساختار مالیاتی موجود پدید آورده است. یکی از جذاب‌ترین و در عین حال پرچالش‌ترین این پرسش‌ها این است: «درآمدهای ایجادشده توسط هوش مصنوعی چگونه باید در نظام مالیاتی لحاظ شوند؟»
در حالی که نظام‌های مالیاتی سنتی عمدتاً بر درآمد حاصل از نیروی کار انسانی یا سرمایه سنتی مبتنی هستند، هوش مصنوعی شرایط جدیدی را ایجاد کرده که به بازنگری در سیاست‌های مالیاتی می‌انجامد. هدف این مقاله تحلیل چندبُعدی این وضعیت، شناسایی چالش‌ها و ارائه پیشنهادهایی برای سیاست­گذاری در سطح ملی و بین‌المللی است.


تعریف مسئله و قلمرو مقاله

در اینجا باید مشخص شود که منظور از «درآمدهای حاصل از هوش مصنوعی» چیست. این درآمدها می­توانند شامل موارد زیر باشند:

  • فروش یا اجاره سیستم‌های هوش مصنوعی یا خدمات مبتنی بر AI.

  • سود حاصل از اتوماسیون فرآیندهای کاری که پیش‌تر توسط نیروی کار انسانی انجام می‌شد.

  • درآمدهایی که مستقیماً از تولید محتوا توسط هوش مصنوعی (مانند تولید تصویر، متن، موسیقی) ناشی می‌شوند.

  • درآمد حاصل از بهره‌برداری از حقوق مالکیت فکری که با استفاده از هوش مصنوعی تولید یا مدیریت شده‌اند.

قلمرو این مقاله شامل تحلیل مواد قانونی، چارچوب‌های مالیاتی، اثربخشی و عدالت مالیات، و پیشنهاد سیاستی است — اما با تمرکز ویژه بر چالش‌های نوظهور ناشی از هوش مصنوعی.


مبانی نظری و زمینه پژوهشی

تاثیر هوش مصنوعی بر بازار کار و سهم نیروی کار

شواهد نشان می‌دهد که اتوماسیون و هوش مصنوعی می­توانند بخش گسترده‌ای از مشاغل – هم مشاغل نیروی کار ماهر و هم نیروی کار کم‌مهارت – را تحت تأثیر قرار دهند. pmc.ncbi.nlm.nih.gov+2IMF+2 این امر می‌تواند سهم نیروی کار (labor share) از درآمد ملی را کاهش دهد و به افزایش نابرابری اقتصادی منجر شود.

نقش مالیات در تعدیل اثرات فناوری

مالیات می‌تواند ابزاری برای به‌اشتراک‌گذاری منافع ناشی از فناوری و نیز جبران هزینه‌های اجتماعی ناشی از جابه‌جایی نیروی کار باشد. مثلاً در مقاله‌ای استدلال شده است که «مالیات بر اتوماسیون» در شرایطی می‌تواند موجه باشد تا هزینه‌های جابه‌جایی نیروی کار (displaced labour) را پوشش دهد. IMF+2adb.org+2

چالش در چهارچوب مالیاتی سنتی

یکی از چالش‌ها، این است که درآمدهای هوش مصنوعی اغلب فاقد رابط شفاف با نیروی کار انسانی و محل فیزیکی هستند؛ این امر نظام مالیاتی مبتنی بر «حضور فیزیکی» یا «اتصال مستقیم به نیروی کار انسانی» را دچار ضعف می‌کند. برای نمونه، بحث درباره این که آیا سامانه‌ای که به‌صورت خودکار تصمیم می‌گیرد و درآمد ایجاد می‌کند، در چه رده‌ای قرار می‌گیرد، مطرح شده است. mof.go.jp+1


چالش‌های کلیدی در مالیات بر درآمدهای هوش مصنوعی

۱. تعیین پایه مالیاتی

کدام فعالیت باید مالیات‌دهنده محسوب شود؟ آیا شرکت ارائه‌دهنده هوش مصنوعی، کاربر آن، یا حتی خود سامانه هوش مصنوعی؟ تعیین واحد متعامل مالیاتی و مبنای محاسبه مالیات (مثلاً سود، درآمد، تعداد کاربران، تعداد پارامترها) دشوار است. برای مثال، ایالت آلاسکا در آمریکا پیشنهاد داده است که مالیاتی بر “پارامترهای مدل هوش مصنوعی” وضع شود. news.bloomberglaw.com

۲. عدالت مالیاتی و توزیع درآمد

درآمدهای عظیمی که از هوش مصنوعی حاصل می‌شوند ممکن است عمدتاً به مالکین سرمایه و شرکت‌های بزرگ بازگردند و نیروی کار انسانی سهم کمتری دریافت کند. در نتیجه، اگر نظام مالیاتی نتواند سهمی از این درآمدها به نفع عمومی بازپس بگیرد، نابرابری تشدید خواهد شد. pmc.ncbi.nlm.nih.gov+1

۳. حفظ انگیزه نوآوری

اگر مالیات بر هوش مصنوعی به گونه‌ای طراحی شود که بیش از حد سنگین شود، ممکن است سرمایه‌گذاری در فناوری کاهش یابد، نوآوری کند شود و رقابت بین‌المللی تضعیف شود. مثلاً گزارش International Monetary Fund (IMF) می‌گوید که گرچه می‌تواند دلایل عدالت و تعدیل به‌کارگیری هوش مصنوعی وجود داشته باشد، اما پایه مالیاتی بر هوش مصنوعی نباید باعث اخلال در رشد بهره‌وری شود. IMF

۴. چالش‌های مرزی و انتقال بین‌المللی

شرکت‌های فعال در هوش مصنوعی اغلب در چندین کشور فعالیت دارند یا داده‌ها و خدمات را فراملیتی ارائه می‌دهند. نظام مالیاتی سنتی مبتنی بر «ثبت حضوری» یا «ثابت‌گاه اقتصادی فیزیکی» است. اما در اقتصاد دیجیتال، ارزش‌افزوده می‌تواند در کشوری ایجاد شود که هیچ نصب فیزیکی ندارد. این مشکل به ویژه برای هوش مصنوعی پررنگ است. Frontiers+1

۵. تعریف “نیروی انسانی” و سهم خلاقیت انسانی

در صورتی که خروجی‌های هوش مصنوعی تقریباً به صورت مستقل تولید شوند، پرسش مطرح است که آیا چنین خروجی‌هایی تابع حقوق مالکیت انسانی هستند و آیا باید به‌عنوان درآمد شخصی یا تجاری تلقی شوند؟ در لهستان، مثلاً برای جایگاه آثار تولیدشده توسط هوش مصنوعی، هنوز عدم قطعیت قانونی وجود دارد. blog-tpa.pl


مدل‌های سیاستی پیشنهادی

با توجه به چالش‌های فوق، چند مدل سیاستی برای مالیات بر درآمدهای هوش مصنوعی قابل طرح هستند:

الف) مالیات بر سود حاصل از جایگزینی نیروی کار

در این مدل، زمانی که فناوری هوش مصنوعی جایگزین نیروی انسانی می‌شود و سود اضافی ایجاد می‌گردد، بخشی از این سود باید مشمول مالیات شود. برای مثال در هند، گزارش دولت پیشنهاد کرده است که «سود ناشی از جایگزینی نیروی کار با هوش مصنوعی» ممکن است مشمول مالیات گردد. The Economic Times

ب) مالیات بر مالکیت و بهره‌برداری از داده یا مدل‌های هوش مصنوعی

این رویکرد به مالیات بر دارایی‌های نامشهود هوش مصنوعی (مثلاً مدل‌های بزرگ، داده‌های آموزشی، حق امتیاز) می‌پردازد. با توجه به اینکه این دارایی‌ها می‌توانند درآمد قابل‌توجهی تولید کنند، مالیات بر آن‌ها می‌تواند منبع درآمد پایدار برای دولت‌ها باشد. ejournals.eu+1

ج) مالیات بر استفاده یا استقرار فناوری هوش مصنوعی («مالیات ربات»)

مدلی پیشنهاد شده که شرکت‌ها موظف شوند به ازای استفاده از سامانه‌های هوش مصنوعیِ جایگزین‌کننده نیروهای انسانی، مالیات بپردازند. این می‌تواند بخشی از هزینه‌های جابه‌جایی نیروی کار را تأمین کند. Brookings+1

د) چارچوب اخلاقی و حکمرانی هوش مصنوعی در مالیات

علاوه بر تعیین پایه و نرخ مالیاتی، مهم است که این سیاست‌ها با اصول اخلاقی شفافیت، عدالت، مسئولیت و پاسخگویی همخوان باشند. مثلاً KPMG در گزارشی تأکید کرده است که «چارچوب اخلاقی برای به‌کارگیری هوش مصنوعی در مالیات» ضروری است. responsibletax.kpmg.com


پیشنهاد سیاستی

با توجه به شواهد و چالش‌های موجود، چند پیشنهاد سیاستی برای کشورهای در حال توسعه و پیشرفته ارائه می‌شود:

  1. تعریف روشن از “فعالیت هوش مصنوعی” و «پایه مالیاتی»: قوانین مالیاتی باید به‌روزرسانی شوند تا فعالیت‌های هوش مصنوعی (تولید، خدمات، داده، مدل) در قالب حقوقی مشخص تعریف شوند.

  2. اجرای مالیات مقطعی/آزمایشی برای سازگاری تدریجی: کشورها می‌توانند با نرخ پایین یا آزمایشی مالیاتی را برای درآمدهای هوش مصنوعی فرض کنند، تا اثرات جانبی را تحلیل و در صورت نیاز تنظیم کنند.

  3. تضمین انگیزه برای نوآوری: نرخ مالیاتی نباید به گونه‌ای باشد که سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی را به کلی دچار رکود کند؛ سیاست مالیاتی باید با مشوق‌هایی همراه باشد (مثلاً معافیت تحقیقاتی یا تسهیلات مالی) برای حفظ رقابت‌پذیری.

  4. استفاده از درآمد مالیاتی در جهت توسعه مهارت‌ها و جبران جابه‌جایی نیروی کار: بخشی از درآمدهای حاصل از این مالیات باید به ارتقای مهارت نیروی کار، بازآموزی، حمایت از جابه‌جاشدگان شغلی و توسعه اجتماعی اختصاص یابد.

  5. همکاری بین‌المللی در حیطه «اقتصاد دیجیتال و هوش مصنوعی»: به دلیل ماهیت فراسرزمینی هوش مصنوعی، همکاری بین‌المللی برای جلوگیری از فرار مالیاتی، انتقال سود و پایه مالیاتی ضعیف ضروری است.

  6. حکمرانی داده و مالکیت فکری را تقویت کنید: تعیین حقوق مالکیت، سهم درآمد و نظام‌های عادلانه برای مشارکت داده­دهندگان و خالقان محتوا در نظام هوش مصنوعی از الزامات عدالت مالی است.


نتیجه‌گیری

هوش مصنوعی نه تنها فناوریِ تولید اطلاعات و تصمیم‌سازی است، بلکه یک عامل تحول بنیادین در ساختار اقتصاد، کار و درآمد به شمار می‌رود. ساختارهای مالیاتی موجود که عمدتاً حول محور نیروی کار انسانی و سرمایه سنتی شکل گرفته‌اند، در مواجهه با درآمدهای ناشی از هوش مصنوعی با چالش‌های جدی روبرو هستند. این مطالعه نشان داد که طراحی یک نظام مالیاتی مناسب برای درآمدهای هوش مصنوعی نیازمند بازاندیشی در مفهوم درآمد، پایه مالیاتی، عدالت توزیعی، حفظ انگیزه نوآوری و هماهنگی بین‌المللی است.

در نهایت، اگر سیاست­گذاری مالیاتی در این حوزه با تأخیر بیش از حد مواجه شود، احتمال دارد که نابرابری اقتصادی تشدید گردد، پایه مالیاتی کاهش یابد و دولت‌ها توان پتاسیل ایجاد‌شده توسط هوش مصنوعی را برای تأمین رفاه عمومی از دست بدهند. برعکس، اقدام هوشمندانه و به‌موقع می‌تواند به تحقق مشترک منافع فناوری و جامعه انسانی کمک کند.

نیروی کارهوش مصنوعیمالیات
۱۵
۰
شرکت بین المللی ایده آل
شرکت بین المللی ایده آل
پژوهشگر هوش مصنوعی و مدرس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید