یه شب جمعه بود. من و لپتاپم تنها بودیم، با یک فنجون قهوه و هزار خط کد نیمهکاره.
ویدیوی "Building React App in 15 Minutes" توی یوتیوب رو باز کرده بودم، و همزمان داشتم پروژهی خودم رو مینوشتم.
همهچیز عالی پیش میرفت… تا اینکه دکمهی "Save" رو زدم، مرورگر رفرش شد، و… 💥 صفحه سفید مرگ!
توی همون لحظه فهمیدم: اشتباههای React خیلی بیصدا میان، ولی فاجعهبار میرن.
و جالبه بدونی که خیلی از این اشتباهها حتی توی ویدیوهای محبوب یوتیوب هم تکرار میشن.
بعضی یوتیوبرها برای سادهتر نشون دادن کار، تمام کامپوننتها، استایلها، و منطق رو داخل یک فایل App.js مینویسن.
در نگاه اول، تمیز و کوتاهه؛ اما در واقع مثل اینه که بخوای کل خونهت رو توی یه اتاق بچپونی.
وقتی پروژه بزرگ میشه، فقط یه تغییر کوچیک میتونه همهچیز رو منفجر کنه.
روایت:
من هم یه زمانی همین اشتباه رو کردم. یه پروژهی ساده داشتم که قرار بود سه تا کامپوننت داشته باشه، ولی آخرش App.jsم به هزار خط رسید. اسمش رو گذاشته بودم “Appzilla”.
یوتیوبر با اعتمادبهنفس میگه: “فقط یه متغیر درست کن، بعد مقدارش رو عوض کن.”
اما در React، state فقط یه متغیر نیست — مغز کامپوننته.
اگر مستقیم تغییرش بدی، React نمیفهمه باید دوباره رندر کنه.
و نتیجه؟ یک UI که در ظاهر سالمه ولی از درون مرده.
راهحل: همیشه از setState یا useState برای بهروزرسانی استفاده کن.
هیچ چیز به اندازهی نادیده گرفتن keyها در لیستها باعث رفتارهای عجیب نمیشه.
بدون key، React نمیفهمه کدوم عنصر جدید اضافه شده یا حذف شده.
ناگهان میبینی کلیک روی یک آیتم باعث حذف آیتم دیگهای میشه!
روایت:
یه بار یه لیست داشتم از اسامی دانشجوها. بعد از رندر، با کلیک روی “رضا” اسم “زهرا” حذف میشد!
یه key ساده همهچیز رو درست کرد.
یوتیوبرهای عجول معمولاً propها رو hard-code میکنن. مثلاً title="Welcome!" مستقیم وسط JSX.
ولی React یعنی دادهمحور بودن. اگر دادهات پویا نباشه، React فقط یه HTML قشنگه، نه یک اپ هوشمند.
بعضیها useEffect رو چنان بیرویه استفاده میکنن که انگار چسب زخم همهی مشکلاته.
اما وقتی بدون dependency درست نوشته بشه، حلقهی بینهایت رندر درست میکنه.
نتیجه؟ مرورگر از نفس میافته، CPU فریاد میزنه، و تو گیج و مات نگاه میکنی.
روایت:
اولین بار که این اتفاق افتاد، فکر کردم سیستمم ویروسی شده. درحالیکه فقط یه dependency فراموش کرده بودم بنویسم.
نوشتن شرطها وسط JSX خیلی وسوسهکننده است. اما هر شرط اشتباه میتونه بخشهایی از UI رو ناپدید کنه.
همیشه به جای شرطهای تو در تو، از کامپوننتهای کوچکتر استفاده کن.
Context ابزار قدرتمندیه، ولی اگه برای هر چیز کوچیکی ازش استفاده کنی، اپت شبیه شبکهی عصبی بدون کنترل میشه.
استفادهی زیاد از context باعث رندرهای غیرضروری و کندی کلی سیستم میشه.
به قول یکی از استادها:
“اگر همهچیز global باشه، یعنی هیچچیز global نیست.”
خیلیا هشدارهای کنسول React رو نادیده میگیرن چون «الان مهم نیست».
اما تجربه ثابت کرده هر warning قرمز کوچیک، یه هشدار از آیندهست.
آیندهای که در اون اپت بالا نمیاد، چون یه ref اشتباه یا prop گمشده داری.
قبل از نوشتن حتی یک خط JSX، باید بدانی قرار است UI چه رفتاری داشته باشد.
نوشتن بدون طراحی یعنی دویدن در تاریکی.
React دوست دارد بداند که هر جزء چرا وجود دارد.
نقشهسازی پیش از کدنویسی، یعنی احترام به ساختار ذهنی React.
بزرگترین خطا، تکرار خطاست.
خیلیا همون باگها رو بارها مرتکب میشن چون کدشون رو مستند نمیکنن، یا فکر میکنن “حل شد دیگه!”.
اما یک توسعهدهندهی واقعی، از هر خطا یک درس استخراج میکنه.
React فقط یک فریمورک نیست — فرهنگِ نظم، ماژولار بودن و یادگیری مستمره.
هر اشتباه کوچک میتونه یک کلاس درس بزرگ باشه.
و شاید دلیل موفقیت یوتیوبرهای واقعی همین باشه:
اونها اشتباه میکنن، ولی اشتباههاشون رو پنهان نمیکنن.
نشونش میدن، تحلیلش میکنن، و ازش محتوا میسازن.
در دنیای React، شکست فقط یه باگه — تا وقتی که log بگیری، درکش کنی، و برش گردونی به تجربه.