برایان تریسی جمله ای با این مضمون دارد که
*«مدیریت موفق یعنی رسیدن به دستاوردهای فوق العاده با به کارگیری افراد معمولی»*.
این جمله شعار نبوده و یک فرمول اثبات شده در دنیای رهبری و مدیریت است. به عبارتی این جمله، *هسته اصلی فلسفه رهبری تحول آفرین* را نشان می دهد: توانایی دیدن پتانسیل های نادیده در انسانها و تبدیل آنها به عملکردی خارق العاده.
رهبران بزرگ مانند معمارانی هستند که ساختار تیم را بر اساس نقاط قوت افراد می سازند، نه ضعف ها. مربی مثل فرگوسن با ترکیب بازیکنان متوسط و استثنایی، تیمی ساخت که دهه ها بر فوتبال جهان سلطه
*۲.فرهنگ سازمانی کلید تبدیل عملکرد متوسط به خارق العاده
افراد «معمولی» اغلب کسانی هستند که مهارتها یا استعدادهایشان به خوبی شناسایی نشده، یا انگیزه شان به درستی هدایت
رهبران بزرگ مأموریت هایی تعیین می کنند که تیم را به مرزهای ناشناخته می برد. مثل استیو جابز و تیم مکینتاش که با وجود محدودیت های فنی، انقلابی در طراحی کامپیوترها ایجاد
تریسی در این جمله به طور غیرمستقیم به قدرت سیستم های مدیریتی اشاره می کند.
استارتاپ ها و شرکت هایی مانند Toyota ثابت کرده اند که موفقیت بلندمدت نه با تکیه بر افراد نابغه، بلکه با ایجاد فرآیندهایی مانند «کایزن» (بهبود مستمر) به دست می
رهبران تحولگرا مانند نلسون ماندلا نشان دادند که حتی با منابع محدود، با الهام بخشی و ایجاد حس تعلق، می توان غیرممکن ها را ممکن
*مدیریت موفق، هنر «آینه بودن»
جملهٔ تریسی به ما یادآوری می کند که رهبران بزرگ، آینه هایی هستند که نقاط قوت پنهان تیم را بازتاب می
پیشنهادم به شما مدیران این است که این سوال را از خود
آیا دارم انرژی ام را صرف جستجوی افراد استثنایی می کنم؟ یا دارم سیستمی می سازم که استثنایی بودن را خلق