خب بالاخره دارم مینویسم. بیشتر از دوساله که مشتاق شدم به نوشتن در ویرگول. فاصله قابل توجهیه ولی بهتره روی الآن تمرکز کنم :))
دارم برخلاف تمام قراردادهای ذهنیم عمل میکنم و خوشحالم بابتش. یکیش تفکر زیاد و برنامهریزی و تحلیل و بررسی قبل از انجام هرکار ریز و درشتی هست. بدون اینکه دقیقا تعیین کرده باشم چیا میخوام اینجا بنویسم، اقدام کردم و این قدم به ظاهر ساده اما بزرگیه برای من :)
الان که دیدم یه عنوان هم باید انتخاب کنم برای نوشتهم، دچار تردید شدم که بنویسم شروع یا آغاز یا درآمد یا چی؟
به تفاوت معناییشون فکر کردم. درسته که خیلی جاها میتونن مترادف باشن اما تفاوتهای ظریفی هم دارن.
مثل کلمات انگلیسی start و beginning .
شروع کردن میتونه لزوما از ابتدا نباشه. مثلا بعد از شروع میتونیم توقف داشته باشیم و به دنبال اون شروع مجدد. اما وقتی داریم آغاز میکنیم حتما شروع کردیم. برعکسش الزامی نیست.
برای معادل انگلیسی شروع و آغاز هم صادقه.
متضاد آغاز، پایان و فرجام هست. اما برای شروع میشه توقف رو هم در نظر گرفت. از این ظرافت خیلی ریز بهره بردم که به اولین متنم برچسب آغاز بزنم و به فرجام نیکی برسونمش:دی
اینکه به چشمم ادبیتر هم اومد بیتاثیر نبود البته. معمولا توی شعر و ادبیات از شروع استفاده نمیشه زیاد.
فردوسی جایی توصیه کرده که:
ز آغاز باید که دانی درست
سرِ مایه ٔ گوهران از نخست
و حافظ نه در تضاد با اون بیت بلکه در موازات اون مفهوم میگه: هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام.
از اون جایی که مغز من به طور خودکار تاکید داره روی از پیش دانستن و گاهی زیادهروی هم میکنه و اتفاقا مانع میتراشه برای انجام دادن، بهتره فعلا مصرع حافظ رو آویزهی گوشم بکنم.
خب بالاخره یه چیزی نوشتم
حالا نوبت تمرین تعهد و تداوم هست:)