گفتار | Goftar
گفتار | Goftar
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

رسالۀ راه نجات | تکاپوهای مرتضی‌قلی‌خان هدایت برای مدرن‌سازی ایران

رسالۀ راه نجات | تکاپوهای مرتضی‌قلی‌خان هدایت برای مدرن‌سازی ایران
رسالۀ راه نجات | تکاپوهای مرتضی‌قلی‌خان هدایت برای مدرن‌سازی ایران

مرتضی‌قلی‌خان هدایت معروف به صنیع‌الدوله، از اعضای خاندان تحصیلکرده و پرافتخار هدایت بود. دولتمردی که همۀ فکر و ذکرش احداث معدن و خط‌آهن و کارخانه در راستای صنعتی‌سازی و مدرن‌سازی بود. این ایده که هزینۀ ساخت راه‌آهن باید از منابع داخلی و با مالیات بر کالاهای اساسی مثل قند و چای تأمین شود، ایدۀ او بود که سال‌ها بعد رضاشاه پیاده کرد.

او در زمان ناصرالدین‌شاه در آلمان درس معدن خواند و وقتی به ایران بازگشت به مقامات بالایی رسید. در چند کابینه وزیر بود، از نخستین رئیس مجلس شورای ملّی پس از انقلاب مشروطه تا وزیر فواید عام، مالیه و فرهنگ. با محترم‌السلطنه، دختر مظفرالدین‌شاه ازدواج کرد، اما داماد شاه و وزیر بودن و داشتن مقامات عالی او را مخصوص نمی‌کند، آنچه در مورد او جذاب است، تکاپوهایش برای صنعتی‌سازی و پیشبرد مدرنیزاسیون ایران است. از تلاش برای احداث معدن تا احداث کارخانۀ ریسندگی و به‌خصوص طرح‌هایی برای بهبود وضع مالی، بودجه و احداث راه‌آهن.

صفحه ۱
صفحه ۱

پانزدهم بهمن ۱۲۸۹، تهران-مخبرالدوله، ساعتی مانده به غروب وزیر مالیۀ پس از یک روز کاری سوار بر کالسکه به خانه آمد، تا کالسکه ایستاد صدای شلیک بلند شد. مردی از شیشۀ کالسکه صنیع‌الدوله را به گلوله بست. ضارب فرار کرد و مرتضی‌قلی‌خان هدایت غرق خون کف کالسکه افتاد. او را نیمه‌جان به خانه بردند و ساعتی بعد درگذشت.

دو نفر بازداشت شدند که هر دو تعبه روسیه بودند؛ یکی فردی گرجی‌ـ‌روس به نام ایلاریون و دیگری یک ارمنی‌تبار به نام ایوان. در شرح ترور او فقط بگوییم، ضاربان او طبق قانون کاپیتولاسیون تحویل دولت روسیه شدند و هیچ معلوم نیست با چه مجازاتی روبرو شدند. از دیگر سو، ادعاهای ضارب به‌ویژه درموضوع تهیۀ تفنگ باورپذیر نیست و احتمالاً روس‌ها آنهارا مأمور قتل صنیع‌الدوله کرده بودند.

صفحه ۲
صفحه ۲

صنیع‌الدوله رساله‌ای دارد با عنوان «راه نجات» و در آن نجات ایران از وضع موجود را احداث راه‌آهن و توسعه صنعتی معرفی می‌کند. نکتۀ بسیار جالب دریافت عمیقی است که او در آن زمان از مفهوم «امنیت» داشته‌است . می‌گوید امنیت فقط داشتن نیروی نظامی نیست، وقتی کشور آموزش و پرورش درستی ندارد تا مردم تخصصی برای نان درآوردن کسب کنند و وقتی کشور راه‌های مناسبی ندارد تا مردم معیشت خود را تأمین کنند، امنیت وجود ندارد.

دقیقاً چنین می‌گوید: «بالفرض در مملکتی قوۀ حربیه و نظمیه به اندازه‌ای تکمیل شده باشد که مافوق آن متصور نباشد. ولی از مردمش به علت نادانی [= عدم تخصص] غیر از… عملگی کاری برنیاید، و یا به واسطۀ بی‌راهی [= عدم جاده‌کشی] از مسافت قلیل مایحتاج خود را حمل و نقل نتوانند و به این جهات بیچاره بمانند. باز جان آن‌ها در مخاطره است، هرچند امنیت بلاواسطه [= نظامی] به سر حد کمال رسیده باشد.»

صفحه ۳
صفحه ۳

صنیع‌الدوله در این رساله شرح می‌دهد سرانۀ مصارف عمومی (یعنی بودجۀ عمومی) در ایران بسیار ناچیز است و دلیلش این است که مردم فقیرند و نمی‌توانند خراج (مالیات) چندانی دهند. باید راهی یافت تا در کوتاه‌ترین زمان بتوان بودجۀ عمومی را از طرق مختلف بالا برد. او جملۀ درخشانی دارد؛ می‌گوید: «تمام رمز مملکت‌داری همین است که باید در مملکت تولید ثروت نمود؛ یعنی اسبابی فراهم کرد که ثروت اهل مملکت رو به تزاید گذارد تا بتوانند متناسب با مکنت خود مالیات زیادتری بدهند.»

اما تعلیم و تربیت زمانبر است، می‌ماند «جاده‌سازی». می‌گوید راه نجات ایران این است که در اسرع وقت راه‌آهن ساخته شود و شرح می‌دهد از این طریق سالی میلیون‌ها تومان از جیب مردم ذخیره می‌شود و می‌توان آن را روانۀ بودجۀ عمومی کرد، ضمن اینکه با گسترش راه‌ها تجارت داخلی سریع رشد می‌کند و امنیت نیز بیشتر می‌شود. اما بیش از همه تأکید دارد بودجۀ این کار نه از خارج، بلکه از جیب مردم ایران باید تأمین شود! رضاشاه ۲۰ سال بعد، همین ایده را برای احداث راه‌آهن به کار بست.

صفحه ۴
صفحه ۴

نوشته مهدی تدینی (۱۳۹۹)

پیشنهاد می‌شود متن کامل رسالۀ راه نجات (از اینجا) مطالعه شود.

ایرانمشروطهمدرنیتهراه نجاتتاریخ
پلتفرم تخصصی ادبیات، فلسفه و علوم اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید