تا جایی که من در اطرافیانم دیدهام، نوشتن و بهروزرسانی رزومه برای اکثر افراد خیلی مسئلهٔ پیچیده و سختیه و برای من هم همیشه جزو پیچیدهترین و سختترین کارها بوده. خیلی وقتها سعی میکردم یه جوری نامحسوس از زیر این کار در برم؛ حتی چند سال پیش بدون ارسال رزومه یه مصاحبه رفتم حتی قبول هم شدم!!!!! :)))))
من همیشه برای نوشتن رزومهام از رزومهٔ افراد دیگه ایده میگرفتم یکم جملاتشو تغییر میدادم و همون میشد رزومهٔ من. نوشتن رزومه رو فقط به چشم یه وظیفه میدیدم و خودم رو مجبور میکردم انجام بدم و فقط رفع تکلیف کنم تا بتونم مصاحبه برم و نتیجهاش این بود که هییییچ وقت رزومههایی که مینوشتم نمایانگر من نبود! یک سری جملات کلیشهای و تکراری از بقیه و بدون حس که کیلومترها از منِ واقعی فاصله داشت.
چند ماه اول کرونا بود که قرنطینه و خونه موندن و محدود شدن ارتباطات، حال روحیم رو به شدت بهم ریخته بود و پر از اضطراب بودم. برای بهبود حال روحیم، در کنار شروع رواندرمانی، تصمیم گرفتم دوباره سرکار برم. هزینهٔ این تصمیم این بود که باید بدبختی رزومه نوشتن رو تحمل میکردم . خیلی به خودم فشار آوردم و بیشتر از دوماه عذاب الیم کشیدم و بالاخره تونستم رزومهام رو بهروز کنم. از رزومهای که نوشته بودم اصلا راضی نبودم ولی به هر حال بعد از اینکه چندین جلسهی مصاحبه رو پشت سر گذاشتم، کار جدیدم رو شروع کردم.
بعد از شروع کار و بهتر شدن حال روحیم، تصمیم گرفتم مشکل رزومه نوشتنم رو حل کنم و با توجه به دیدگاهی که از جلسات رواندرمانیم مبنی بر تفکر و ریشهیابی عمیقتر مشکلات یاد گرفتم، شروع کردم به فکر کردن و چند پرسش برای خودم مطرح کردم.
از اونجایی که رزومه روشیه برای پرزنت خودمون، اولین مشکلم این بود که نمیتونستم خودم رو به شیوهٔ درستی پرزنت کنم و نوشتن در مورد خودم حس خوبی بهم نمیداد. اینجا بود که متوجه شدم دلیل نارضایتیام از رزومههای قبلیم این بود که هیچ کدوم معرف من واقعی نبودن. این مسائل دلایل ریشهای مختلفی برام داشت که به کمک رواندرمانگرم تونستم ببینمشون و در جهت حلشون قدم بردارم.
گذشت زمان باعث میشه فراموش کنیم چه قدمهای مثبتی در کارمون برداشتیم یا وظایفی که به عهدمون گذاشته شده انقدر روتین و تکراری میشه که شاید دیگه برامون بیارزشتر از اونی بشن که جزو دستاوردهامون به یاد بیاریم.
وقتی کار جدیدم رو شروع کردم از همون روزهای اول شروع کردم به نوشتن کارهایی که در شرکت انجام میدادم و وظایفی که بهم محول میشد. توی هر قدم هر کاری که میکردم و هر تغییری که ایجاد میکردم هر چند خیلی خیلی کوچک رو برای خودم یادداشت میکردم. حتی برای خودم نوشته بودم که بعد از چند ماه انتظار دارم که چه کارهایی کرده باشم یا چه تغییراتی ایجاد کرده باشم.
سه ماه بعد، وقتی که خواستم دوباره رزومهام رو بهروز کنم همون یادداشتها کمکم کرد تا عملکردم در ۳ ماه گذشته رو از یه نگاه بالاتری ببینم و به یاد بیارم و از بین همونا بتونم دستاوردهام رو به رزومهام اضافه کنم و همین موضوع باعث شد که تصویر بهتری از خودم داشته باشم و راحتتر بتونم از آنچه که هستم توی رزومهام بنویسم.
البته دلیل سختی نوشتن رزومه برای هرکس میتونه منحصر به فرد باشه. با شناخت درونی بیشتر و اعمال یه سری تکنیکها میشه سادهترش کرد.
پیشنهاد میکنم فارغ از اینکه قصد جابجایی از شرکت فعلی رو داریم یا نه همیشه رزومهامونو بهروز نگه داریم. اینجوری هیچکدوم از دستاوردهامون فراموش نمیشه و حتی اگه یه موقعیت خوب شغلی هم پدیدار شد سریع میتونیم اقدام کنیم.