روزی که ناصرحجازی برای املاک دبی سفیربرند شد و در شبکه های ماهواره ای عکسش و تصویرش زیر و رو می شد، کسی فکر نمیکرد روزی این حجم از تبلیغات توسط چهره ها در ایران باب شود تا جائیکه برند به سفیرش کمک کنه تا بیشتر شناخته بشه! (طعنه به تبلیغات جدید برند #مای )
طی این سال ها، محمدرضا گلزار با چندین برند در بازار مطرح شد و به برندها نیز کمک کرد تا خیلی راحت و با دغدغه کمتری اطمینان مردمُ جلب کنن. بهرام رادان سال ها با تک برند #نوین_چرم کار کرد، پژمان جمشیدی، علی دایی، علیرضا بیرانوند، والیبالیستمون آقای موسوی و ... خیلی آدم معروف و معمولی که برندها مجاب شده بودندکه حضور این افراد میتونه براشون مفید باشه و اثربخش! (البته KPI جدیدی تعریف شده گویا!)
بریم سراغ #ایکس_ویژن
ایکس ویژن قبل از جام جهانی روسیه به یکباره در دنیای دیجیتال مارکتینگ دیده شد! بی برنامه، بی محصول، بی محتوا، فقط ایکس ویژن بود و مادیران!!! این درهم ریختگی و بی برنامگی برام کلی سوال داشت که خب چرا یهوو؟ چرا بدون محتوای خاص و بدون مزیت رقابتی و...
خلال جام جهانی و تا ماه ها بعد با همکاری کریم انصاریفرد روی بیلبردها به چشم خوردن با محتوای یه مقدار فکر شده تر (کیفیت را در این قاب ببینید). این بیلبرد ماه ها بعد از مسابقات روسیه در تهران بود (جالب اینکه انصاریفرد اون زمان در تیم باشگاهیش عملکرد بدی هم داشت). خلاصه با کمرنگ تر شدن فوتبال و قضایای فوتبالی و هیجان روسیه ایکس ویژن موند توی گود!
اما کنار ننشست و سعی کرد بازم خودشو در بازار بولد کنه و به رقابت برندهای خارجی بیاد (با افزایش قیمت دلار و عدم فروش نمایندگی های سامسونگ و ال جی). مسابقات مهمی در راه بود برای ورزش ایران. لیگ جهانی والیبال!!! این بار با همکاری #بانک_گردشگری و #فروشگاه_رفاه این 3برند به حمایت از تیم ملی والیبال قدم برداشتن تا تیم خوبمون مثل همیشه بازی های خوبی ارائه کنه (اما اینبار از قضا تیم خوبی از آب در نیومد!!!)
حالا اینبار در قامت بهتری ایکس ویژن دیده می شود (لااقل البته!)
دغدغه فرهنگی داشتن بسیار خوب است و من برای اولین بار استقبال کردم این چنین حمایتی را.
اینبار سراغ غول های موسیقی اصیل ایران رفت تا با حمایت انتشار کمک بسیاری بزرگی به موسیقی کشورمون بکنه. جایگذاری ایکس ویژن در بیلبردها عالی بود و فضای زیادی به خودش اختصاص نداد. اسلوگان فوق العاده و هنرمندان این اثرجادویی، بسیار جذاب بودند. انگار همه چیز دست به دست هم داد تا اینبار ایکس ویژن از کارزار رقابت پیروز در بیاد.
نکته منفی و تاریک این حمایت و این اثر و این همکاری فقط یک نکته است و البته نظر شخصی بنده است: "من احساس میکنم این اسپانسرینگ از عدم برنامه ریزی برای استراتژی های بازاری و استراتژی های تبلیغاتی است، لذا بیشتر از اینکه باعث جذابیت و اطمینان مصرف کنندگان باشد، بیشتر کفه ترازو به سمت هنرمندان این اثر سنگینی میکند که بار بزرگ و سنگینی، همچون اسپانسر از روی شانه هایشان برداشته شده است".
ایکس ویژن کمکی به خودش نکرد، بلکه خیال عده ای را راحت کرد (#کانون_ایران_نوین)