کلماتی که در این مطلب پشت سر هم چیدهام از سر عقیده است؛ عقیدهای که چند سالی میشود دنبالش میکنم و سردر پیج اینستاگرامم حکاکیش کردهام. ضمنا همین اول کار شفافسازی کنم که شخصا ادعایی در زمینه تدریس ندارم؛ صرفا میخواهم مشاهداتم را به اشتراک بگذارم.
این مطلب نه تنها برای مدرسان، که برای دانشجوها هم کاربرد دارد و در این بازار پرهیاهوی آموزش، به آنها کمک میکند تا اسیر کارگاههای بیکیفیت نشوند. سعی کردهام جامع و کامل توضیح بدهم و همه ویژگیها را ببینم. با این حال، اگر موردی به نظرتان رسید در کامنتها اعلام کنید تا اضافه کنم. ارادتمند.
نویسنده : یوسف فراهانی
?
اگر فکر میکنید با تدریس میتوانید دیگر «شخص» نباشید و «برند» شوید و در ادامه هم احیانا پول پارو کنید، درست فکر میکنید! اما همه چیز به انگیزه شما بستگی دارد.
اگر انگیزه اصلی شما چیزی غیر از «اشتیاق فراوان برای کمک کردن به دیگران» است، بهتر است سراغ سایر روشهای برندینگ شخصی بروید. جاده تدریس طولانی است و پر پیچ و خم، و امکان دارد سر یکی از همین پیچها انگیزه اصلی شما برای دانشجویانتان برملا شود!
همچنین تدریس انرژی فراوان میخواهد و باطریهایتان باید از عشق و علاقه پر باشد. وگرنه خودتان هم کم میآورید. پس جوگیر این «تب تند مدرس شدن» نشوید که گاو نر میخواهد و مرد کهن.
یک نکته مهم دیگر هم بگویم و برویم سراغ اصل مطلب. اگر هنوز در مراحل ابتدایی توسعه فردی هستید و چیز زیادی در چنته ندارید، بهتر است فعلا روی خودتان تمرکز کنید. نگران نباشید! برای تدریس دیر نمیشود. اول خودتان را تا حد مطلوبی کامل کنید، بعد سراغ کامل کردن بقیه بروید. هیچچیز بدتر از این نیست که در ابتدای مسیر حرفهایتان، برچسب «بیسواد» روی پیشانی شما بخورد!
بر اساس مشاهدات، به ویژگیهایی رسیدم که یک مدرس برتر باید آنها را در خودش تقویت کند. توجه کنید که هیچ اولویتی در کار نیست و عددها کاربرد خاصی جز شمارش ندارند.
به عنوان یک مدرس، شما باید «عاشق» دو چیز باشید: موضوع تدریس و خودِ تدریس.
حرفم را پس میگیرم! نه فقط عاشق، که باید «مبتلا» هم باشید. عاشق ممکن است روزی فارغ شود! اما مبتلا مثل پروانهای است که خودش را وسط آتش انداخته. درست مثل فرهاد که «به شیرین مبتلا بود». کسی که مبتلا باشد علائم حیاتیش درگیر میشود و دیگر شب و روز ندارد. دغدغهمند میشود و خوابوخوراکش تغییر میکند.
انسان مبتلا دنیا را از لنز دوربین حرفهاش میبیند. همیشه در این فکر است که چگونه میتواند کاری برای صنفش بکند. او یک لحظه هم از فکر «تحول» جدا نمیشود. شخصا عادل طالبی را اینگونه دیدهام.
علاوه بر ابتلا به صنف، مدرس باید به حوزه تدریس هم مبتلا باشد. یعنی از اینکه آخر هفتهها به جای شمال میرود سر کلاس حظ وافر ببرد! اگر چنین حسوحالی ندارد، هنوز ویروسی و مبتلا نشده است. خلاصه که تدریس زمین بازی عاشقان است، نه کاسبان.
?
تگلاین سالهای قبل کوکاکولا را به خاطر دارید: اصل جنس!
مدرس کاردرست هم باید مثل کوکاکولا اصیل باشد. تقلبی و کپی نباشد. به قولی «ما کاپی نمیخوایم!». مدرس باشد خودش باشد، و صدالبته خودش هم «چیزکی» باشد، تا بگویند «چیزها».
اصالت میتواند در زاویه نگاه مدرس باشد؛ یعنی طوری به موضوع تدریس نگاه کند که قبل از او هیچکسی نتوانسته یا حتی نخواسته. اصالت میتواند در شیوه تدریس مدرس، فن بیانش، تمرینهایش و یا حتی کلماتی باشد که سر کلاس استفاده میکند. خلاصه که اصالت شاخودم ندارد؛ اگر توانستی نقطه تمایزی برای خودت پیدا کنی، کمکم اصیل میشوی و از رویت کپی میکنند.
یادم میآید جایی خوانده بودم: نگران کپی شدن نباشید؛ نگران کپی نشدن باشید!
اگرکپی نشدید بدانید که یک جای کار میلنگد.
خدا و مخلوقاتش خلاق هستند و خلاقیت را دوست دارند.
خلاقیت میتواند همه را سر ذوق بیاورد؛ حتی آن دانشجوی عبوس و اخموی ته کلاس را، که دائم سعی میکند مچتان را بگیرد!
خلاق بودن در نهایت به اصالت منجر میشود. شما با خلاقیت میتوانید سبکی از خودتان بسازید که همه دلشان بخواهد از روی شما کپی کنند. در واقع خلاقیت بنزینی است که موتور «اصالت» را روشن نگه میدارد.
با کمک خلاقیت، خیلی سریع میتوانید جایگاه واقعیتان را در حوزه آموزش به دست بیاورید. چرا که اساسا خلاق بودن کار سختی است و خیلی از مدرسان قدیمی و باسابقه، حوصله این چیزها را ندارند. برخی اساتید کسلکننده دانشگاهتان را به خاطر بیاورید تا منظورم را متوجه شوید.
عصا قورت ندهید! صرفا چند نفر به شما لطف داشتهاند و در کارگاه شما ثبت نام کردهاند؛ پس فکر نکنید خیلی آدم خاصی شدهاید! رفتار دوستانه و متواضعانه از خودتان بروز بدهید. «نگاه بالا به پایین» بدترین خصیصهای است که یک مدرس میتواند داشته باشد. حس صمیمیت را به دانشجوهایتان منتقل کنید تا هوا و فضا تازه شود. برای مثال، محمدرضا شعبانعلی در کلاس از دانشجوها میخواهد که به اسم کوچک صدایش کنند.
سهیل رضایی حرف خوبی میزند. او معتقد است دانشجویانی که سر کلاس حاضر میشوند به لحاظ رتبه انسانی از مدرس بالاتر هستند؛ چرا که آنها از کار و زندگیشان زدهاند تا آموزش ببینند. اما شما بابت حضور در کلاس حقالزحمه دریافت میکنید. نگاهی که یک دانشجو به موضوع آموزش دارد، به مراتب متعالیتر از مدرس است. اگر با این طرز فکر سر کلاس بروید خودبهخود متواضعانه برخورد میکنید.
?
روراست باشید؛ اول با خودتان، بعد با دانشجوهایتان. با ادعای کذب به جایی نمیرسید. سراغ دارم مدرسانی که متخصص هستند، اما با بلوفزنیهای بیجا در ردیف مدرسان زرد قرار گرفتهاند.
اگر سوالی از شما پرسیده شد و جوابش را نمیدانستید، صادق باشید و بگویید «این رو نمیدونم، اما جوابش رو پیدا میکنم و توی جلسه بعد میگم». باور کنید این خیلی بهتر از جوابهای سربالا و پرتوپلاست. دانشجوها باهوش هستند و تفاوت جواب درست و غلط را تشخیص میدهند. نه به خاطر خدا، که به خاطر خودتان روراست باشید!
اینکه شما در رشته خودتان متخصص هستید کافی نیست. تدریس مهارتی جداگانه میخواهد؛ مهارتی اکتسابی که میتوانید با تمرین آن را یاد بگیرید. مدرس باید بتواند با سادهترین کلمات، پیچیدهترین مفاهیم را به دانشجوهایش منتقل کند، و «شیوایی کلام» ابزار اصلی مدرس برای انتقال مطلب است.
تا میتوانید از پیچیدهگویی و درشتنویسی اجتناب کنید. استفاده از اصطلاحات قلنبهسلمبه، هیچکس را در زمره آدمحسابیها نمیآورد! هزاران شاعر آمدند و رفتند اما هیچکدام سعدی نشد! سعدی سلطان سادهسازی پیچیدهها بود.
اگر حالوحوصله ندارید همین حالا دور تدریس را خط بکشید. چرا که ممکن است لازم باشد یک موضوع را سه بار پشت سر هم برای یک دانشجو توضیح بدهید تا منظورتان را متوجه شود. تدریس زمین بازی زنان و مردان زودجوش نیست!
این حوصله نه فقط در لحظه تدریس، که در مراحل آمادهسازی محتوای دوره نیز به کارتان میآید. دانشجوها به خوبی متوجه میشوند که کدام مدرس وقت و حوصله زیادی برای طراحی دوره و اسلایدهایش گذاشته، و کدام مدرس همان شب قبل سرهمبندی کرده و برای دانشجوهایش اهمیتی قائل نشده است.
علم و دانش خوب است، اما کافی نیست! مدرس باید در کنار دانش، رزومهای پربار و عملیاتی داشته باشد. یعنی زمانی میتوانیم حرفهایش را قبول کنیم که خودش حداقل یک بار آنها را انجام داده باشد. وگرنه همان داستان عالم بیعمل میشود و زنبور بیعسل. مدرسی که عسل ندارد کلاسش شیرین نمیشود! کسی با خواندن چهار عدد کتاب و تماشای پنج ساعت ویدئوی یوتیوبی مدرس برتر نمیشود!
این موضوع روی تجربه دانشجوها هم تاثیر میگذارد؛ چون وقتی مدرس مسیر را با پای خودش طی کرده باشد، راهها و چاهها را به دانشجوهایش نشان میدهد و دیگر لازم نیست آنها به چالهوچوله بیفتند.
تدریسِ اثربخش با بینظمی جور نیست! لازم است سیستمی منظم، یکپارچه و هماهنگ ایجاد کنید که در آن همه چیز مثل عقربههای ساعت کار کند؛ و خود شما باید بیشتر از هر کسی به این سیستم پایبند باشید. اگر مدرس هر جلسه با تاخیر میرسد، چه توقعی از دانشجو میرود؟
اولین چیزی که باید منظم باشد «ذهن مدرس» است. ذهن آشفته و پراکنده نه تنها نمیتواند به کسی کمک کند، که اتفاقا خودش بیشتر از همه به کمک نیاز دارد! بازتاب ذهن منظم مدرسان برتر را میتوانید در طرح درس، شیوه تدریس و نحوه مدیریت کلاسشان ببینید. در چنین کلاسی مطالب به سرعت منتقل میشوند و دانشجوها هم خوشحال و راضی هستند؛ چون متوجه میشوند مدرس برای آنها مایه گذاشته و از این بابت احساس عزت نفس بیشتری میکنند.
?
کوتاهش میکنم: خوشاخلاق باشید.
هیچکس دوست ندارد سر کلاس یک «برج زهر مار» بنشیند. بگویید، بخندید، شوخی و طنازی کنید و لحظات خوشی را برای دانشجوها رقم بزنید. بگذارید شما را با اخلاق خوشتان به یاد بیاورند و دلشان برای خندههایتان تنگ شود.
درباره عملگرایی صحبت کردیم و گفتیم زنبور بیعسل و فلان. اما باید بدانید که مدرس کسی است که علم و عمل را با هم داشته باشد. یعنی هم بداند که داستان از چه قرار است، هم دانستههایش را به بوته آزمایش گذاشته باشد. در غیر این صورت مشروعیت لازم برای تدریس را به دست نخواهد آورد. شبیه دندانسازهای تجربی که اجازه تدریس در سطوح علمی بالا را ندارند.
صمیمیت و رویِ خوش به معنای رها کردن کلاس به حال خودش نیست! مدرس باید کنترل کلاس را مثل موم در دستش داشته باشد. باید بداند کجا شوخی کند، کجا جدی باشد، کجا مهربان باشد و حتی کجا کمی تندی کند!
یک مدرس برتر اصول خاص خودش را برای برگزاری کلاس دارد. شاید فکر کنید دانشجوها از قانونگذاریهای اینچنینی ناراضی میشوند، اما دقیقا برعکس است! اتفاقا دانشجو در کلاس بیحسابوکتاب خوشحال نیست و حس میکند وقت و پولش را هدر داده است.
یک لحظه صبر کنید! لازم نیست برخوردهای چکشی و افراطگرایانه داشته باشد. یک حد تعادل بین سختگیری و بیقاعدگی وجود دارد که با کسب تجربه در تدریس به دست میآید. ضمن اینکه باید بستر ذهنی دانشجوها را هم در نظر بگیرید. قوانین یک کلاس با میانگین سنی ۵۰ سال با قوانین کلاس نوجوانان از زمین تا آسمان فرق میکند.
در همه حال ادب را رعایت کنید. حتی اگر یکی از دانشجوها به شما توهین کرد، شما باید سعه صدر داشته باشید و در کمال ادب او را به بیرون از کلاس هدایت کنید؛ البته که معمولا چنین اتفاقی نمیافتد، اما خواستم خشنترین مثال را زده باشم!
از قدیم گفتهاند که هر کسی احترامش دست خودش است. تا میتوانید احترام بگذارید تا احترام ببینید. توهین، بیادبی و بیاحترامی میتواند جایگاه مدرس را از عرش به فرش بکشد. خوددار باشید و نقطهجوشتان را در کلاس پایین نگه دارید تا آرامش و متانت شما مثالزدنی شود.
چشموگوش مدرس باید باز باشد! البته برای شنیدن و دیدن نظرات منفی. این اطمینان خاطر را به دانشجویانتان بدهید که آماده گوش دادن به نظراتشان هستید. دروازههای نقد را به روی خودتان باز کنید و قبل از اینکه دیر شود ایرادهای کارتان را پیدا کنید.
یک تجربه شخصی: تا امروز حدودا ۵۰ بار کارگاه نقشه راه بازاریابی محتوایی را در موسساتی مثل سازمان مدیریت صنعتی، آکادمی دیجیتال مارکتینگ و مدرسه کسبوکار ماهان برگزار کردهام. در پایان کلاس از دانشجوهای عزیز میخواهم که نقاط قوت و ضعف کلاس را به صورت کتبی با من در میان بگذارند تا بتوانم آنها را بررسی کنم و در دورههای بعدی اصلاحات لازم را انجام دهم. با این اوصاف، دوره من ۵۰ بار بهینه شده و سبکی که امروز تدریس میکنم هیچ شباهتی به روزهای اول ندارد. اگر نظرات دانشجویان نبود، این دوره تا الان منقضی شده بود!
بخشی از مقبولیت مدرس به آراستگی ظاهریش برمیگردد. آراستگی الزاما به معنای پوشیدن لباسهای برند نیست! همین نکات کوچک مثل واکس زدن، ست کردن، اطو کردن، عطر زدن و حمام کردن روزانه کفایت میکند.
?
مدرس باید کمی پراکندهدانی و پراکندهخوانی هم در برنامهاش داشته باشد تا اطلاعاتی از حوزههای مختلف به دست آورد. همچنین باید در جریان بهروزترین ترندها باشد تا بتواند پابهپای دانشجوها پیش بیاید و حس عقبماندگی نکند! همچنین اطلاعات عمومی یک کاربرد بسیار مهم دیگر هم دارند! و آنهم به دست آوردن «بیان تمثیلی» است.
برای اینکه بهتر بتوانید منظورتان را منتقل کنید، لازم است مثالهای زیادی بزنید؛ و اطلاعات عمومی همان چیزی است که برای جور کردن مثالهای مختلف نیاز دارید.
مدرس باید در حوزه تکنولوژیهای آموزشی دستی بر آتش داشته باشد. تکنولوژی برای مدرس مثل اره است برای نجار. او باید روی نرمافزارهایی آمادهسازی ارائه (پاورپوینت، پرزی و…)، ویرایش تصویر (فتوشاپ، ایلوستریتور و…)، ادیت ویدیو (پریمیر، فیلمورا و…) تسلط نسبی داشته باشد؛ منظورمان از تسلط نسبی این است که بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و محتوای مورد نیاز دوره را به بهترین نحو آماده کند.
فارغ از اینکه در چه حوزهای تدریس میکنید، لازم است توانایی بالایی در تولید محتوای کاردرست داشته باشید. شما مدرس هستید، و وظیفه مدرس چیزی نیست جز ارائه محتوای آموزشی. یک مدرس برتر میداند که برای هر بخش از کلاس چه نوع محتوایی نیاز است و در چه قالبی باید ارائه شود. پس سواد محتواییتان را بالا ببرید که از اوجب واجبات است!
لازم است سلیقه محتواییتان را هم تقویت کنید. اینکه چه کلماتی، چه تصاویری، چه فونتها و چه رنگهایی استفاده میکنید مستقیما از سلیقه شما نشات میگیرد. با دیدن محتوای مدرسان خوشسلیقه، خودتان هم کمکم خوشسلیقه میشوید؛ درست مثل آهنی که در معرض میدان مغناطیسی قرار گرفته و بعد از چند وقت خودش آهنربا شده است.
همچنین لازم است درستنویسی و ویراست را عین کف دستتان بشناسید. وفور ایرادهای املایی، نگارشی و ویرایشی در متن اسلایدها برایتان حسابی گران تمام میشود!
یک مدرس میداند که چگونه باید از رسانهها استفاده کند تا پیامش را به مخاطب هدفش برساند. حضوری موثر در اینستاگرام، لینکدین، توییتر و… داشته باشید. همچنین مدرسان و متخصصان باید وبلاگ داشته باشند. خیلی زشت میشود اگر اسم شما را گوگل کنند و هیچ نتیجه مرتبطی وجود نداشته باشد. از ما گفتن!
یک مدرس برتر متعهد است؛ متعهد به هر چیزی که قولش را داده؛ و متعهد به هر چیزی که قولش را نداده اما از او توقع میرود. همچنین متعهد به شروع و پایان کلاس راس ساعت است. اگر مباحث ماند و زمان تمام شد، متعهد باشید و یک جلسه جبرانی بگذارید. تعهد شما همان چیزی است که میتواند شما از جرگه کاسبان آموزش جدا کند. کاسب کسی است که به خاطر پول سر کلاس میرود، نه عشق و علاقه شخصی.
?
مدرس برتر کسی است که کمک کردن به انسانها را دوست داشته باشد. او عاشق دانشجوهایش است و این علاقه را میتوان در سبک تدریسش دید. به راحتی از کنار مشکلات و مسائل دانشجو نمیگذرد و تمام تلاشش را میکند که برای آنها مفید باشد. با همه محدودیتهایی که دارد، سعی میکند از دانشجوهایی که مشکل مالی دارند حمایت کند و برایشان تخفیف قائل شود. هرچند این موضوع وابستگی زیاد به طرز فکر موسسه آموزشی هم دارد، اما مدرس تمام تلاشش را میکند تا برای دانشجوهایش امتیاز بگیرد.
در پایان شما را به دیدن فیلم «انجمن شاعران مرده» دعوت میکنم؛ فیلمی که بخشی از زندگی یک معلم کاردرست را به تصویر کشیده است. همچنین از شما تشکر میکنم که وقت گذاشتید و این مطلب را خواندید؛ و خوشحال میشوم که نظرات یا پیشنهادهایتان را در بخش کامنتها با من در میان بگذارید.
منبع: چگونه مدرس برتر بشویم؟ (۲۱ ویژگی یک مدرس کاردرست)
وبسایت شخصی یوسف فراهانی
منبع:مرجع آموزشی گلدیس