شعر سپید «مرزهای ناپیدا» با تصویرسازی فلسفی از افق، بیکرانگی و جستجوی ناشناخته؛ مناسب برای علاقهمندان به شعر مدرن، فلسفه و ادبیات معاصر فارسی.محمدرضا گلی احمدگورابی
هیچکجا،
خطی نیست.
افق،
فقط شکستِ دو آینه،
که نمیدانند
کدام تصویر،
کدام سایه.
قدمها،
بر خاکی که پایان را
بلعیده است.
نگاهها،
کشتیهای بی قرار،
در دریایی بینقشه،
که هر موج،
جهانی تازه میزاید.
مرزها،
واژههایی فرسوده،
که بر دیوار زمان
نقش نمیبندند.
در این بیکرانگی،
هر نقطه،
انفجار آغاز است.
هر پایان،
شکافی به سوی ناشناخته.
ما،
مسافران جهانهایی هستیم،
که هنوز خلق نشدهاند.
و خطوط میان ما،
تنها افسانههایی هستند،
که در غبار گذشته
خاموش میشوند.