موضوع: طبیعت
روزی من به مسافرت رفته بودم. مسافرت در طبیعت بود. نام آت مکان در طبیعت دیلمان گیلان بود. آنجا جای بسیار زیبا، دلنشین و ساکتی بود که به جز محلیانش که انسانهای باشعور و مهماننوازی بودند، کس دیگری در آنجا زندگی نمیکرد. معمولا همه یا به دلیل مسافرت و یا به دلیل گردش به آنجا میامدند ما به مدّت یک هفته در دیلمان ماندیم و کلی بهمان خوش گذشت امّا در طی این چند روز، افرادی را دیدیم که زبالههای چیزهایی که استفاده میکردند را در جنگلهای طبیعت رها میکردند و ما ناراحت میشدیم.
دلیلش هم این بود که ما دوستدار طبیعت کرهی سبزمان، یعنی زمین هستیم و هر وقت که به مسافرت در طبیعت میرفتیم زبالههایمان را در کیسه میریختیم و تا زمان برگشت به خانمان جایی را کثیف نمیکردیم. بناراین تصمیم گرفتیم که زبالههایی که در طبیعت رها شده بودند را جمع کنیم و در کیسه زباله بریزیم. این یکی از خاطرات من از سفرم به طبیعت بوده است امیدوارم که به درستی بیانش کرده باشم، پایان...
طبیعت زمین
نویسنده: امیرعلی صمدی اسکوئی