به نام خدا
دیروز که با تعدادی از دوستانم به تفریح در طبیعت رفته بودیم، با دیدن طبیعت ناخودآگاه چیزی به ذهنم آمد که گفتم: ای کاش مثل قدیما، مردم به زمین و جایی که در آن زندگی میکنند، اهمیت میدادند. و این شد سرآغاز بحث جالب برای نقد و صحبتهای بچهها درمورد این موضوع. سمانه گفت:«کاشکی همه توی مصرف آب صرفهجویی کنند. همین اقدس خانم همسایه پایینی اندازهی یه شهر آب مصرف میکنه این قدر ظرفها رو میشوره که دیگه رنگی نمونده براشون وقتی حیاط خونشون رو میشوره کل شهر رو آب میبره.» فاطمه گفت:«عه! سمانه! غیبت نکن.» سمانه فوری گفت:«نه به خدا نمیخواستم غیبت کنم، فقط منظورم این بود که وقتی میشه آب رو هدر نداد چرا صرفه جویی نکنیم.» مهدیه که کمی دورتر از ما ایستاده بود با نگاهی به زبالههای دور و بر گفت:«حالا اینا را رو ببین! چرا این همه زباله میریزن؟ به خدا من وقتی طبیعت به این قشنگی میبینم فقط میخوام بگم خدایا! چقد قشنگه اینجا. آدم به هر جا که رسید نباید یه رد پای بد به جا بگذاره. این زبالهها رو اگر جمع نکنن تا صد سال هم تجزیه نمیشه، تازه این همه زباله زندگی حیوانات مختلف رو هم تهد تاثیر قرار میده. اگر اصلا زبالهها رو هم در نظر نگیریم، انسان با شکار بیرویه داره نسل خیلی از حیوانات رو منقرض میکنه یا توی همین صیدها از دریا اگه نظارت نباشه، ماهیها قبل از شروع فصل تخمریزی، صید میشن و تعدادشون به شدت کم میشه.
ریحانه گفت:«من دیروز داشتم مقالهای دربارهی گرم شدن کره زمین میخوندم. توی این مقاله نوشته بود که بیشترین چیزی که تاثیر گرما میگذاره، اینه که شهرها پر دود شده، درختها رو هم که قطع میکنن، و قاتل سریالی این ماجرا کیه؟ انسان ها!» مهدیه دوباره گفت:«حیف آن همه درخت قشنگ نیست که قطع میکنن و باهاش کاغذ میسازن و کاغذها رو هم اسراف میکنن. اگه این همه کاغذ الکی مصرف نشه حتی اگه مصرف شد اونا رو بازیافت کنن خیلی کمتر درخت قطع میشه. طی این سالها شهرها رو خیلی گسترش دادن و کم کم طبیعت به آسمون خراشها تبدیل میشه.» من که همه صحبتها رو شنیده بودم گفتم: بچه ها می دونید فقط یه راهکار اساسی به نظرم باعث حل شدن خیلی از اینا می شه.
همه گفتن چی؟ گفتم:«همهی ما از کسی الگو میگیریم. اگر بزرگترها به بچه هاشون یاد بِدن که، دختر قشنگم! کاغذها رو اسراف نکن یا پسرم وقتی مسواک میزنی، شیر آب رو باز نذار. یا توی طبیعت زباله نریز چون باعث خیلی از مشکلات و اتفاقات میشه. یا بچههای تحصیل کردهی امروزی به پدربزرگها یا بزرگترهاشون بگن که:«به جای استفاده از این شیوهی آب یاری برای محصولات کشاورزی از شیوهی قطرهای استفاده کن تا آب هدر نره یا به جای استفاده از خودروهای فرسوده و آلاینده از وسایل نقلیه عمومی استفاده کن.» در کل اگر ما به کوچکترهایمان یاد بدهیم که چکارهائی را انجام دهند که مفید واقع شود و آنها هم به نسلهای بعد منتقل کنند و رعایت کنند اینگونه به قول کتاب قصه ها.«همه چی با خوبی و خوشی به پایان می رسد.»
حنانه گفت:«یه لحظه فکر کردم اومدیم یه جلسه خیلی مهم چون داری با اون عینکت خیلی جدی توضیح میدی، انگار که یک مسئلهی حیاتی اتفاق افتاده
همه خندیدیم. گفتم:«جدا از شوخی، خیلی هم حیاتی است. ببین اگه این روند، همین جور پیش بره خیلی زود حیات متوقف میشه.»
خلاصه با شوخیهای بچهها و گردش ما، به یاد آوردیم که به فکر امانت الهی، زمین مهربانمان باشیم و ما هم قدمی هر چند کوچک برداشتیم و زبالههای اطرافمان را جمع کردیم و با خود به خانه آوردیم و به بازیافت دادیم.
رقیه کرمیانپور
16 ساله
دبیرستان نمونه بشارت
خورموج