♤ آنگاه که نفس رحمانی تار و پود هستی را در هم تنید و ذات بیپایان به تجلی نمودار شد، دفتر خلقت به کلمه
آدم خلیفة الله منقش گشت و دستور فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ در عالم هستی طنین انداز شد.
♤ و این آن از هستی با ندای أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ابلیس در مقام اولین حاشیههای سیاه کفر در هم آمیخت تا وسیلهای برای نمایان کردن تابش حق باشد.
♤ چه آنکه رسم نقاش با قرار گرفتن سیاهی هاشور است که امکان جلوهگری مییابد.
♤ آنگاه بود که اراده حق بر این قرار گرفت تا درخواست شیطانی أَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ را لبیک گوید و آغاز سیاهی سپاه کفر در برابر حق به امتداد طول تاریخ نقش بندد
♤ و ابلیس قسم یاد کند که لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ: یقیناً بر سر راه راست تو در کمین آنان خواهم نشست.
♤ پس خلق بنی بشر از آغازین دم با غرش و طغیان کفر همراه بود و این سرنوشت رقم خورده آدم است.
♤ لذا در تورق تاریخ بشر هیچ صفحهای خالی از تقابل حق و باطل یافت نمیشود. ♤و وجودی سمت درست تاریخ را میشناسد که حد او به حد شناخت سپاه حق از سپاه باطل رسیده باشد.
♤ و اکنون در برههای که پای خسته بشر به نزدیکیهای پایان سنگلاخ تاریکی رسیده و چشمانش انوار بشارت ظهور منجی و اتمام دوره تیه و بی سر و سامانی را میبیند، غرش سپاه کفر در برابر حق به قدری بلند شده که گوش عالمی آن را میشنود
♤ و بد سرشتی طاغوت به گونهای نمایان شده که چشمان بشریت از دیدن دژخیمی آن به گریه افتاده است.
♤ اکنون زمانهای است که روح فرعونی ابلیس در کالبد عنصری صهیون متجلی شده و نعره طغیانش را بیش از هر زمان بلند کرده است.
♤ و این سنت الهی است که اوج و بلندی موج عصیان، محکوم به شکست و فرود و نابودی است.
♤ و ما ذریه آخرالزمانی بنی بشر هستیم که رود نیل را در روبرو و سپاه فرعون را در پشت سر درک میکنیم.
♡ و ماییم که ندای تاریخی کلیم الله در بیان إِنَّ مَعِيَ رَبّي را از حنجر مردی بزرگ در تاریخ بشریت میشنویم.
♡ مردی که ما او را با نام امام خامنهای میخوانیم و جانمان به باور ندای کلیمی او رسیده است که میفرماید لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ: نترسید من با شما هستم (همه چیز) را میشنوم و میبینم. ♤ پس وسوسههای تزلزل جانمان را متزلزل نمیکند. ما اشاره عصای آخرالزمانی موسی را بر نیل وجود و گشایش عن قریب آن را میفهمیم.
□ اما در کنار ما، جان گروهی به زمزمه تزلزل نشسته است. آنان که امتداد قومی هستند که به جای دیدن خدا، فرعون را میدیدند.
و به موسی میگفتند إِنَّا لَمُدْرَكُونَ: حتماً گرفتار میشویم.
□ گو اینکه عدم شناخت حق از باطل چشمان جانشان را در حدقه خشکانده است.
□ آنان هستند که بارها و بارها جسمشان درد تازیانه باطل را چشیده است اما جانشان با هروله به دنبال ندای شیطانی از تسلیم و مذاکره دم میزند.
□ آنان که حلقومشان ناقوس ابلیس شده و بر طبل توخالی سازش میکوبد.
□ آنها بارها و بارها فریب خوردگی در برابر شیطان مجسم آخرالزمان یعنی آمریکا را در کارنامه خود ثبت کردهاند.
□ ولی باز بر باطل خود پای میفشارند. □چشمان آنان تجلی انوار ظهور را نمیبیند.
□گوش آنان ندای کلیمی إِنَّ مَعِيَ رَبّي را نمیشنود
□و جانشان در تصور إِنَّا لَمُدْرَكُونَ خرد میشود، میشکند و به تاریخ ظلمت خواهد پیوست...