کره جنوبی که با نام رسمی جمهوری کره نیز شناخته میشود، کشوری است در بخش جنوبی شبهجزیرهٔ کره در شرق آسیا. پایتخت آن شهر سئول است. سئول پایتخت کره جنوبی و یک شهر نوین و صنعتی است. این شهر در سال ۱۹۴۸ م، پایتخت کشور شد. جمعیت این شهر بالغ بر ۱۰ میلیون نفر و بزرگترین شهر کشور کره جنوبی است. این کلانشهر یکی از بزرگترین شهرهای دنیا به حساب میآید. این کشور، با قوانینی که برابری اقتصادی و فرصتهای برابر برای تمام مردم را تضمین میکند، میزبان شرکتهای بزرگ و بینالمللی است که اقتصاد آن را توانمند میسازند. تنش پیوسته با کره شمالی بانی آن شدهاست که کره جنوبی ۲٫۶٪ از تولید ناخالص داخلی کشور را به نگهداری و بهبود ارتش خود اختصاص دهد و ارتش این کشور، در ردههای برتر قدرت نظامی جهان جای دارد. تاریخ کره از پارینهسنگی زیرین آغاز میشود و با چوسان و دوران باستان نمایان میشود؛ جایی که گوریو و امپراتوری گوگوریو شکل گرفتند. در حدود ۱۹۷۹ میلادی، این کشور درگیر تنشهای سیاسی و اقتصادی فراوانی بود و پس از این سال، تغییرات کمکم پدید آمدند. کره جنوبی کشوری بسیار گسترشیافته و دوازدهمین اقتصاد بزرگ جهان با تولید ناخالص داخلی اسمی است. شهروندان این کشور از تندترین سرعت اتصال به اینترنت در جهان و متراکمترین شبکه راهآهن پر سرعت برخوردار هستند. همچنین کره جنوبی در بسیاری از زمینههای فناوری و نوآوریمحور، پیشرو است. از سدهٔ بیست و یکم، آوازهٔ کره جنوبی به دلیل داشتن موسیقی پاپ جهانی، به ویژه در سبک پاپ کرهای(کی پاپ)، درامهای تلویزیونی و سینما و دیگر رسانهها، در جهان، پیچیدهاست.
نام رسمی: جمهوری کره
پایتخت: سئول(9776000 نفر درسال 2017)
تاریخ تشکیل جمهوری: 1948/08/15
مساحت: 99646 کیلومترمربع(صد و هفتمین کشور بزرگ دنیا)
جمعیت: 51710000 نفر در سال 2019(بیست و ششمین کشور پرجمعیت دنیا)
نوع حکومت: جمهوری چند حزبی با یک مجلس قانونگذاری
رئیس حکومت: رئیس جمهور= مون جه این(از سال 2017)
رئیس دولت: نخست وزیر= چونگ سیه کیون(از سال 2020)
زبان: کره ای
واحد پول: وون کره جنوبی= 100 چون، 1 وون= 37316 ریال(در 4 خرداد 1400)
شهرهای مهم: بوسان، اینچون، دائگو، دائجون
حدود 4000 هزار سال پیش از میلاد، کشاورزانی به شیوه ای کاملا ابتدایی در کره زندگی می کردند. سه سلسله در کره برای سلطنت مبارزه می کردند و کشور چین دوبار تلاش کرد تا پادشاه شمالی به نام گوگوریو را مغلوب کند. هر دو بار آنها به وسیله ژنرال یولجی موندک مرتکب شکست شدند. با این حال چینی ها با سلطنت شیلا در برابر آن 2 متحد شدند. حدود سال 660 پس از میلاد سلسله بیکجی شکست خورد و قسمتی از شیلا شد. سلسله گوگوریو نیز در سال 668 پس از میلاد مسیح از شیلا تبعیت کرد و کره ایالتی زیر نظر شیلا شد. با اینکه کره جنوبی ایالتی زیر نفوذ یک پادشاه بود ولی هنوز یک جامعه قبیله ای بزرگ به شمار می آمد. این موضوع توسط هوابیک زیر نفوذ قرار گرفته شده بود. در ابتدا آنها یک انجمن رهبران قبیله ای بودند ولی بعدا یک انجمنی از اشراف زادگان شدند و این قدرت را داشتند که وارث سلطنت شوند. جامعه کره کاملا بر حسب سلسله مراتب بنا شده بود و اکثر مردم رعیت بودند و حتی طبقه اعیان نیز به طبقه های مختلف تقسیم می شدند. دین بودا در قرن 4 پس از میلاد مسیح وارد کره شد و خیلی زود معابد بودایی در این کشور ساخته شد. در اواخر قرن 8 پس از میلاد مسیح ، سلسله شیلا شروع به تجزیه شدن کرد و مبارزات و جنگهای زیادی برای به دست آوردن تخت سلطنت صورت گرفت. همچنین والیان محلی شروع به سرپیچی کردن از حکومت گیونجو در پایتخت کردند و برای خودشان ایالتی شخصی تشکیل دادند. به عنوان نمونه یکی از والیان به نام وانگون در سال 935 ایالتی را به نام گوریو تشکیل داد و تمام رقیبانش را شکست داد و فرمانروای شیلا شد. سلسه گوریو خیلی زود با همسایگان متجاوزش مواجه شد. فردی به نام جورچنس بر شمال چین غلبه کرد و بارها با کره ای ها مبارزه کرد. کشور چین توسط مغولها سقوط کرد و آنها خیلی زود به فکر حمله و تصرف کره افتادند. مغولان در سال 1231 میلادی حمله کردند. خانواده سلطنتی به جزیره گانگوادو فرار کرد و مغولان نتوانستند به این جزیره برسند ولی آنها توانستند تمامی سرزمینهای مهم کره را قلع و قمع کنند . اگرچه کره ای ها از خودشان دفاع کردند و مغولان هرگز نتوانستند تا همه کره را تصرف کنند . در نهایت در سال 1258 میلادی خانواده سلطنتی کره تسلیم شد و به آنها اجازه داده شد تا به عنوان یک حکومت دست نشانده باقی بمانند. در قرن 13 فلسفه چینی به نام نئو کنفوسیانیسم وارد کره شد در عصری که ظروف سبز رنگ سفالی نفیس ساخته شده بود. فردی به نام کیم بو سیک تاریخ کره به نام سام گوک ساگی را نوشت. تاریخ سه سلسه البته درباره سلسله گوریو نقصان وجود داشت. در سال 1392 میلادی توسط ژنرالی به نام ای سیونگ گی دستور داده شد تا ارتشی را در برابر فرمانرایان چینی مینگ رهبری کند ولی این ژنرال بر علیه حاکم خودش قیام کرد و حاکم جدید کره شد. پادشاه پایتخت خود را به هان سیونگ ( سئول) در سال 1394 منتقل کرد و زیر نظر حاکمان کنفوسیوس ایی مذهب رسمی کره ساخته شده بود. بودایی نفوذش را از دست داد و در سال 1443 پادشاه سجونگ الفبای رسمی کره را ساخت. در کره رتبه ای از محققان اداری به نام یانگ بان وجود داشت و به خاطر پیوستن به خدمات شهری (غیر نظامی ) یا ارتشی شدن می بایست یک امتحان از اندیشه های کنفوسیوس می دادند. برای امتحان دادن می بایست پسر یک یانگ بان بود ، بنابراین رتبه محققان اداری کاملا ارثی بود. در رتبه ای پایین تر از یانگ بان رتبه کارمندان ، پزشکان مخصوص و حسابداران بودند. آنها جونگین (مردان میانه)گفته می شدند و پایین تر از آنها توده بزرگی از مردم کره به نام یانگ مین بودند. معمولا آنها دهقان، صنعتگر و بازرگان بودند و شغل برخی دیگر قصاب، دباغ و دوره گرد بودند و در پایین ترین توده مردم بردگان قرار داشتند. کشور ژاپن در سال 1592 میلادی به کره حمله کرد و آنها توانستند روی زمین بر کره غلبه کنند ولی در دریا توسط دریاسالار ایی سون سین شکست خوردند و ژاپنی ها مجبور شدند عقب نشینی کنند. آنها دوباره در سال 1597 حمله کردند ولی این بار نیز در سال 1598 عقب نشینی کردند . کره جنوبی در قرن 17 از نفاق و فرقه گرایی در میان طبقه قانون گذاریش زیان دید . در قرن 18 پادشاهان اقدام جدی برای متوقف کردن نفاق و فرقه گرایی انجام دادند و داد و ستد و تجارت در کره شکوفا شد. بازرگانان پایگاه کمی در بین مردم کره داشتند. کنفوسیس نظر خوبی نسبت به این قشر نداشت چون آنها برخلاف صنعتگران و دهقانان چیزی را تولید نمی کردند. اولین ارتباط کره با اروپا در سال 1656 بر قرار شد وقتی که یک کشتی آلمانی در سواحل کره غرق شد و سپس در قرن 18 کشیشان یسوعی به چین سفر کردند. کره ای هایی که در حال دیدار از چین بودند با آنها ملاقات کردند و تا پایان قرن 18 برخی از کره ای ها دین مسیحیت را قبول کردند و کاتولیگ شدند. مذهب جدید در کره جنوبی با وجود موجی از شکنجه و آزار و اذیت در سال 1839،1801 و 1866 به آرامی فرا گیر شد. در سال 1850 میلادی یک مذهب جدید به رهبری فردی به نام چوج یو در میان دهقانان به نام دونگاک رواج پیدا کرد و دهقانان در قرن 19 جدا شدند و در سال 1864 شورش های را انجام دادند و شورش نابود شد توسط حکومت و چو ج یو اعدام شد. در خلال قرن 19 کره سیاست انزوا طلبانه ای را اتخاذ کرد و کره ای ها از تجارت با غربی ها امتناع کردند. ابتدا این سیاست موفقیت آمیز بود و برخی از کشیشان فرانسوی در سال 1866 در کره کشته شدند. کشور فرانسه یک ناو کوچک توپدار را فرستاد برای تلافی کردن نسبت به این موضوع ولی توسط کره ای ها در ساحل کره رانده شدند. در سال 1871 کره ای ها یک کشتی امریکایی به نام جنرال شرمن را که آمده بود تا ساحل دریا را چپاول کند سوزاندند و آمریکا کشتی های خود را به کره فرستاد ولی آنها همچنین با موفقیت از هرگونه برخورد جلوگیری کردند. هرچند سیاست انزواطلبانه کره بدین معنا بود که از لحاظ تکنولوژی و صنعت نسبت به کشورهای دیگر عقب انداخت. پس از 1880 پادشاه گوجونگ تلاش کرد تا اصلاح انجام دهد. او در سال 1882 اوصول اخلاقی شرق و تکنولوژی غرب را معرفی کرد ولی راه حل هایش مردمی نبودند و توسط محافظه کاران عالی رتبه و عامه مردم مخالفت می شد و کنفوسیوس یک مذهب و فلسفه کاملا محافظه کار بود که تغییرات در آن خیلی سخت و دشوار است . سال 1876 میلادی تنها به بازرگانان ژاپنی اجازه داده شد در بوسان تجارت کنند. در آن سال آنها مجبور کردند کره ای ها را تا معاهده تجارت و دوستی را امضاء کنند. ( در واقع پادشاه گوجونگ تشخیص داد که کره خیلی ضعیف تر از چیزی بود که بخواهد با آنها بجنگد) و دروازه های دیگر در برابر ژاپنی ها باز شده بود. تعرفه های گمرکی در برابر کالاهای ژاپنی وجود نداشت و معاهده نامه اظهار داشت که ژاپن و کره دو کشور مستقل هستند ، هرچند که ژاپن قدرت و نفوذش را بر کره ای ها داشت افزایش می داد. همچنین کره عهدنامه ای مشابه با آمریکا ، انگلیس و آلمان در سال 1882 و در 1884 با روسیه و 1886 با کشور فرانسه امضاء کرد. در سال 1882 میلادی برخی نظامیان شورش کردند. آنها سفارت خانه ژاپن را سوزاندند و برخی از نمایندگان نظامی ژاپن را کشتند. کره مجبور شد تا غرامت به ژاپنی ها پرداخت کند و تفاهم نامه جدیدی به نام جمولپو را امضاء کردند که نفوذ ژاپنی ها را بیشتر می کرد. همچنین چین از این شورش استفاده کرد و دستاویزی درست کرد تا پایگاههایی را ایجاد کند تا سربازانش در خاک کره اقامت داشته باشند. در سال 1894 میلادی اعضای مذهب دون گاک و دهقانان ناراضی در شورش افزایش یافت . آنها تاکید کردند که وفادار پادشاه هستند اما آنها تقاضای اصلاحات دارند. پادشاه از چینی ها درخواست کمک کرد و آنها نیز سربازانی را فرستادند ، البته ژاپن نیز سربازانش را فرستاد و در نهایت پادشاه اعلام آتش بس با شورشیان کرد ولی ژاپنی ها امتناع کردند. بعد از این موضوع برای اینکه چین ، کره را دو دستی به رقیب دیرینه اش ندهد با ژاپن وارد جنگ شد که البته به راحتی شکست خورد و کره که قرنها یکی از ایالتهای چین محسوب می شد اکنون ژاپن شروع به حکمفرمایی بر کره کرد . ژاپنی ها نایب رییسی را برای اداره کردن انتصاب کردند و تحت فشار ژاپنی ها شورای مشورتی برای مطرح کردن اصلاحات تشکیل گردید. از ماه جولای ۱۸۹۴ تا دسامبر ۱۸۹۵ این هیئت بسیاری از سنت کره ای ها را از بین برد و بسیاری از کره ای ها یکسری از اصلاحات را می خواستند ولی ژاپنی ها آنان را اجبار کردن تا این اصلاحات را تحت هر شرایطی معرفی کنند. نایب السلطنه از سمت خود در اکتبر ۱۸۹۴استعفاء کرد ولی پادشاه هیچ تلاشی برای متوقف کردن اصلاحات نکرد. تقسیم بندی قدیمی و محکم جامعه کره ای لغو شد همچنین ان آزمون مذکور بر پایه تعلیمات کنفوسیوس لغو شد و آزمون جدید بر پایه یکسری درسهای مدرن و جدید بنا شد و برده داری و بردگی از بین رفت و بیوها اجازه داشتن تا دوباره ازدواج کنند و ازدواج کودکان لغو شد. در حالی که تمام این اصلاحات در حال انجام شدن بود برای بار دوم دان گاک شروع به شورش کرد. این بار آنها توسط ژاپنی ها از بین رفتند و کلا جنبش نابود شد. رهبر آنها در سال ۱۸۹۵ میلادی دستگیر و اعدام شد. برخی اصلاحات بیشتر در سال های 1895-1910 انجام شد و اولین کارخانه نساجی مدرن در کره در سال 1897 ساخته شده بود و اولین راه آهن ، از سئول به اینچئون، در سال 1901 ساخته شده بود با این حال کره یک کشور به شدت کشاورزی بود.کره تحت سلطه ژاپن به طور چشمگیری سقوط کرد و کره به یک کشور تحت الحمایه ژاپن تبدیل شد به این معنا که ژاپن سیاست خارجی کره و روابطش با دیگر کشورها را کنترل می کرد. سپس در سال 1907 میلادی کره مجبور شد تا کنترل محدود ژاپن در امور داخلی خود را بپذیرد و ارتش کره منحل شد. یک مقام ژاپنی برای اجرای کارها فرستاده شد و او در سال 1909 ترور شد. این موضوع به ژاپن بهانه ای داد تا کره را در سال 1910 میلادی ضمیمه کشور خودش کند. ژاپنی ها برای تأمین مواد غذایی ژاپن، کره را مستعمره خود کردند. هرچند آنها پل ها، ریل ها، جاده ها و همچنین کارخانجات زیادی در کره ساختند و هرچند کره عمدتا کشاورزی باقی ماند، جمعیت شهری کره سریعا رشد کرد. با این اوصاف قانون ژاپنی سرکوب کننده بود و در سال 1919 میلادی بسیاری از کره ای ها تظاهرات مسالمت آمیزی برای استقلال شکل دادند و ژاپنیها در پاسخ با دستگیری و اعدام هزاران نفر واکنش نشان دادند. سپس ژاپنی ها اصلاحات کوچکی را به وجود آوردند و کره ای ها مجاز به چاپ روزنامه و داشتن نشست ها و گردهمایی ها داشتند. همچنین به آنها آزادی مذهبی داده شد و احترام بیشتری برای اداب و رسوم کره ای نشان داده شد.هرچند، تمام این تغییرات سطحی بود و در سال 1930 ژاپنی ها از متقاعد کردن کره ایها برای پذیرش اسامی ژاپنی خسته شدند. از سال 1938 میلادیآموزش فقط به ژاپنی بود. سخن گفتن به زبان کره ای برای دانش آموزان مدرسه ممنوع بود و همچنین ژاپنی ها از وادار کردن کره ای ها برای پذیرش شینتو (مذهب رسمی ژاپنی) بدون به دست آوردن توفیق زیاد، خسته شده بودند. در دوره جنگ جهانی دوم کره ای های زیادی داوطلبانه یا به صورت اجباری در ژاپن به کار گرفته می شدند و در سال 1945 وقتی ژاپنی ها تسلیم متحدان شدند، آنها برای تبدیل کره به بخشی از ژاپن تلاش می کردند. حتی قبل از پایان یافتن جنگ کره ، روسیه و آمریکا موافق بودند که بعد از جنگ، کره تبدیل به دو قطب بشود، روس و آمریکایی. در ماه آگوست 1945 نیروهای روسیه از شمال وارد شدند. در ماه سپتامبر، پس از تسلیم ژاپنی ها نیروهای آمریکایی در جنوب مستقر شدند. کره در امتداد یک خط فرضی موازی با عرض جغرافیایی 38 درجه به 2 قسمت تقسیم شده بود . در اصل نظر بود که دو قطب در نهایت یک اتحاد خواهد بود ، البته این چنین نشد. با شروع جنگ سرد شکاف سختی بین آنها به وجود آمد. روس ها یک حکومت کمونیستی در شمال و در 1948 یک دولت منتخب در جنوب توسط آمریکا قدرت را در دست گرفتند. و اینچنین، کره به دو کشور تبدیل شد، یکی کمونیستی و یکی دموکراتیک. ارتش کره شمالی در ماه 25 ژوئن 1950 به کره جنوبی تجاوز کرد و آنها به سرعت به جنوب حرکت کردند و شهر سئول را تسخیر کردند. شورای امنیت سازمان ملل از اعضا برای کمک به کره جنوبی دعوت کرد و نیروهای آمریکایی در 30 ماه ژوئن رسیدند ولی آنها مجبور به عقب نشینی به منطقه ای در اطراف پوسان بودند. اولین نیروهای بریتانیایی برای تقویت آنها در 14 سپتامبر به کشور کره جنوبی رسیدند. در 15 سپتامبر نیروهای دیگر آمریکایی به شهر اینچئون در 150 مایلی شمال بوسان وارد شدند. سربازان در در منطقه پوسان کره شمالی را شکست دادند، آنها را به عقب راندند و در 26 سپتامبر به نیروهای مستقر در شهر اینچئون ملحق شدند. در همان روز نیروهای متحدین سئول را آزاد کردند و سپس نیروهای سازمان ملل کمونیست ها را به پشت عرض جغرافیایی 38درجه (مرز کره جنوبی و کره شمالی) به عقب راندند و در 24 نوامبر آنها کنترل دو سوم کره شمالی را در دست گرفتند. سپس چینی ها مداخله کردند و 180.000 نیروی چینی کمونیستها را تقویت کردند و سپس با حمله متقابل متحدین را به جنوب راندند. در اواخر 1950 متحدین به پشت 38 درجه عقب نشینی کردند و کمونیست ها در 1 ژانویه 1951 مجدد حمله کردند. متحدین با شروع حمله متقابل در 25 ژانویه، در 14 مارس شهر سئول را دوباره آزاد کردند. کمونیست ها چندین حمله پی در پی داشتند ولی همه آنها دفع شد. جنگ در یک بن بست به پایان رسید و در 27 ماه جولای 1953 یک توافقنامه آتش بس امضا شد و عرض جغرافیایی 38 درجه دوباره یک مرز بین دو کشور شد. دموکراسی در کره جنوبی سال 1950 شکوفا نشده بود. رئیسجمهور از قانون امنیت ملی سال 1949 استفاده کرد و روزنامهها را بست و منتقدان را زندانی کرد. هرچند حکومت او فاسد بود و مشکلات اقتصادی از سال 1960 رو به رشد بود. شورش دانشجویان در سال 1960 رئیس جمهور را مجبور به استعفا کرد. در مواجهه با تورم، بیکاری و شورشه ای مداوم ارتش در سال 1961 کودتا کرد و ژنرال پارک چونگ هی به روی کار آمد. در ابتدا ژنرال حکومت نظامی اعلام کرد ولی در 1963 او انتخابات ریاست جمهوری برگزار کرد و پیروز شد. با این اوصاف قانون او سرکوب بود و در دومین انتخابات در سال 1967 مجدد پیروز شد. ژنرال در سال 1971 میلادی با یک حاشیه کوچک در سومین انتخابات نیز پیروز شد. بعد از آن او یه قانون اساسی جدید را تنظیم کرد که به او قدرت زیادی می داد و در اکتبر سال 1979 ترور شد. با وجود قانون سرکوب کننده، از اواسط سال 1960 اقتصاد کره جنوبی به سرعت شروع به رشد کرد و در سال 1990 کشور دستخوش یک معجزه اقتصادی شد. این تبدیل شدن از یک کشور توسعه نیافته و ضعیف به یک اقتصاد پررونق و سرمایهدار بود و دولت نقش بزرگی را در این تغییر بازی می کرد. در سال 1960 میلادی ژنرال پارک راه ها، جاده ها و پل ها را ساخت و آموزش را گسترش داد. یک برنامه 5 ساله طراحی شده بود و دولت نقش مرکزی در این حرکت اقتصادی داشت. صنعت تحت سلطه شرکتهای بزرگی بود که آنها را چِبُل (Chaebol) می نامیدند. پس از ترور ژنرال پارک در 1979 ارتش دوباره برای برقراری نظم وارد صحنه شد. ژنرال چون دو هوآن قدرت را در می 1980 به دست گرفت. او حکومت نظامی اعلام کرد و مخالفان خود را بازداشت کرد. تظاهرات بر علیه او در شهر گوانگجو به رهبری دانشجویان شکل گرفت و ارتش معترضان را به اجبار متفرق کرد و صدها نفر در این بین کشته شدند. در سال 1980 میلادی اقتصاد کره همچنان رو به رشد بود و کشور به سمت خروج از فقر صعود میکرد. کشور کره جنوبی تبدیل به یک جامعه مرفه شد. در 1988 المپیک در شهر سئول برگزار شد که باعث قرار گرفتن کره جنوبی در مرکز دید بین المللی شد. با این حال از اواسط سال 1980 میلادی ناآرامی ها در کره جنوبی با رهبری دانشجویان ناراضی از رژیم رو به افزایش بود و در سال 1987 رهبران مسیحی برعلیه رژیم سخنرانی می کردند و مردم تظاهرات پرجمعیتی برگزار می کردند. ژنرال چون با کناره گیری موافقت کرد و انتخابات دموکراتیک برگزار شد و در سال 1988 ژنرال رو ته وبه عنوان رئیسجمهور انتخاب شد.در سال 1990 کره جنوبی تبدیل به یک ملت نسبتا سرمایهدار شد و مردم کره یک زندگی کاملا با استانداردهای بالا داشتند. همچنین کشور دموکراتیک بود و در 1990 دولت شروع به مقررات زدایی صنعت کرد. در آغاز قرن 21 میلادی کشور کره جنوبی موفق و پررونق است و در سال 2008 یک زن به نام ای سو یان ، اولین زن کره ای بود که موفق به سفر به فضا شد که نقطه عطف دیگری در توسعه و پیشرفت کشور بود. سپس در سال 2013 میلادی پارک گون هه (Park Geun Hye) اولین زن رئیس جمهور کره جنوبی شد.کره شمالی در تضاد کامل است و پس از اشغال شمال به وسیله نیروهای روس، یک دولت کمونیستی پایهگذاری شد. کیم ای سانگ حکومت را به دست گرفت و مانند بسیاری از دیکتاتورها او نیز یک “کیش شخصیتی” به وسیله نصب مجسمه های خود در همه جا ایجاد کرد. در اواسط سال 1970 اقتصاد با رکود مواجه شد و کره شمالی از کره جنوبی پیشی گرفته بود. همچنین کره شمالی به دلیل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی صدمه دیده بود. کیم ای سانگ در سال 1994 درگذشت ولی پسرش بعد از او به روی کار آمد. به همین دلیل کمونیستها یک سلسله جدید ایجاد کردند. کیم جنگ ای در سال 2011 درگذشت و به دنبال او پسرش کیم جنگ اون به قدرت نشست. در اواخر 1990 قحطی شدیدی در کره شمالی اتفاق افتاد و در سال های 1995-96 بارانهای شدید و سیلهای غیرعادی اتفاق میافتاد و در ادامه در سال 1997 خشکسالی و طوفان و گردباد خسارت های زیادی به بار آورد. سوتغذیه به خصوص بین کودکان متداول شد. اینکه چه تعداد از مردم در قحطی از بین رفتند مشخص نیست ولی برخی حدودد یک میلیون برآورد شده است و در سال 1990 کمبود شدید غذا وجود داشت.رژیم کره شمالی بسیار سرکوبکننده و مجزا باقی ماند و در سال 1990 کره جنوبی برای عادی سازی روابط تلاش کرد ولی در این بین یک شکاف عمیق فرهنگی وجود داشت.
گونهٔ حکومت این کشور جمهوری است. قوهٔ مقننه از یک مجلس ملی با ۲۳۱ عضو تشکیل شدهاست. قانون اساسی موجود در سال ۱۹۴۸ تدوین و در سال ۱۹۷۲ اصلاحاتی بر آن افزوده شدهاست. احزاب مهم آن عبارتاند از: حزب جمهوری دموکراتیک (DRP) حزب دموکراتیک جدید و حزب دموکراتیک عدالت. کرهٔ جنوبی در سال ۱۹۴۵ مستقل شده و روزهای ملی آن ۱ مارس و ۵ اوت است. این کشور افزون بر عضویت در سازمان ملل متحد، در سازمانهای زیر نیز عضویت دارد: آدب، آسپاک، سی سی دی، اسکاپ، فائو، گات، یااآ، ایکائو، بانک جهانی، ایفک، ایمکو، ایمف، ایتو، اونکتاد، یونسکو، یوپو، وهو، ومو.
این کشور رتبه ی یازدهم – از 126 کشور مورد بررسی – در “شاخص قدرت” را به خود اختصاص می دهد. شاخصی که طی مجموعه ای از مطالب براساس آن به توان نظامی کشورهای مختلف اشاره می کنیم. به منظور ارائه رده بندی حاضر بیش از 50 فاکتور مختلف در نظر گرفته شده است. توان و قابلیت های نظامی هر کشور در زمین، آسمان، دریا همراه با منابع، اقتصاد، جغرافیا و … از جمله موارد اثر گذار در شکل گیری نتایج هستند.
نیروی انسانی: با وجود آن که تجهیزات جنگی بروز و قدرت نظامی در دست یابی به پیروزی اهمیت بالایی دارند، اما این نیروی انسانی است که حرف اول و آخر را می زند. به آمار زیر توجه کنید:
– جمعیت کل: 51710000
– نیروی انسانی موجود برای تعلیم و شرکت در جنگ: 25،610،000
– نیروی انسانی مناسب برای خدمت: 21،035،000
– شمار افرادی که سالیانه به سن خدمت نظامی می رسند: 690،000
– نیروی خط مقدم فعال: 625،000
– نیروی ذخیره ی فعال: 2،900،000
سیستم های زمینی: از جمله تجهیزات نیرو های زمینی می توان به تانک های اصلی میدان نبرد، تانک های سبک، خودرو ها و نفربرهای زره پوش جنگی و خودرو های جنگی پیاده نظام اشاره کرد.
– شمار تانک ها: 2،381
– خودرو های زره پوش جنگی: 2،660
– توپ های خودکششی: 1،990
– توپخانه ی متحرک: 5،374
– سیستم پرتاب موشک های متعدد: 214
قدرت هوایی: قدرت هوایی کره جنوبی شامل هر دو نوع هواگرد های ثابت بال و هواگرد های گردنده بال از کمپانی های مختلف می شود.
– شمار کل پرنده های جنگی: 1،451
– جنگنده ها: 406
– هواگرد های ثابت بال ویژه ی حمله ی هوایی: 448
– هواپیما های ویژه ی حمل و نقل: 348
– هواپیما های آموزشی: 256
– بالگرد ها: 679
– بالگرد های جنگنده: 77
قدرت دریایی: کل توان نیروی دریایی در لیست زیر شامل شامل کشتی های جنگی بوده که خود متشکل از ناو های هواپیما بر، ناوچه ها، ناوشکن ها، ناوچه های سبک، شناور های گشتی، کشتی های پشتیبان آب خاکی و ناوچه های آب خاکی یا نیرو پیاده کن است. کشتی های امدادی نیز در این تقسیم بندی جای می گیرند. مجموع قدرت نیروی دریایی کره جنوبی شامل تمامی این تجهیزات فعال می شود که در این قسمت تعدادی از مهمترین ها لیست شده است:
– کل توان نیروی دریایی: 166
– ناو های هواپیما بر: 1
– ناو های محافظ: 11
– ناوشکن ها: 12
– ناوچه های سبک: 18
ناوچه های سبک به عنوان یکی از مهم ترین بخش های ناوگان دریایی به شمار می رود، با این حال این دسته ناوچه های جنگی تنها در نیرو های دریایی کوچک تر دنیا یافت می شوند.
– زیر دریایی ها: 15
– کشتی های دفاع ساحلی: 80
کرهٔ جنوبی دومین رشد سریع اقتصادی دنیا در چهار دههٔ اخیر را دارا میباشد. در کرهٔ جنوبی، از سال ۱۹۶۳ و تنها در مدت ۴۰ سال، درآمد سرانه بر حسب قدرت خرید، نزدیک به ۱۴ برابر افزایش یافت. دست یافتن به نتیجهای مشابه برای بریتانیا بیش از دو سده (بین اواخر سدهٔ هجدهم و زمان حاضر) و برای آمریکا در حدود یک و نیم سده (از سدهٔ ۱۸۶۰ تا کنون) زمان برد. این پیشرفت قابل توجه که کرهٔ جنوبی را در کمتر از نیم قرن بدل به کشوری پیشرفته و ثروتمند نمود، اغلب معجزهٔ رودخانهٔ هان نامیده میشود و در مجامع بینالمللی، صفت «ببر آسیا» را برای این کشور به ارمغان آوردهاست. امروزه اقتصاد موفق کرهٔ جنوبی الگویی برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه است. کرهٔ جنوبی اکنون دارای اقتصاد توسعهیافتهٔ چندین هزار میلیارد دلاری است و یکی از اعضای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) میباشد و توسط بانک جهانی جزو اقتصادهای دارای درآمد زیاد، و از دیدگاه صندوق بینالمللی پول و سیا بهعنوان یکی از اقتصادهای پیشرفته طبقهبندی شدهاست. همچنین سئول، پایتخت این کشور، یکی از ده شهر برجستهٔ اقتصادی و مالی جهان است. کرهٔ جنوبی علیرغم کمبود منابع طبیعی و دارا بودن کمترین مساحت در میان کشورهای گروه ۲۰، یکی از اقتصادهای نیرومند دنیا تلقی میشود. اقتصاد کرهٔ جنوبی، چهارمین اقتصاد بزرگ آسیا و یازدهمین در دنیاست. همانند آلمان غربی و ژاپن، صنعتیسازی سریع از دههٔ ۱۹۶۰، کرهٔ جنوبی را به یکی از بزرگترین کشورهای صادرکننده در جهان تبدیل کرد. این کشور، هفتمین شریک بزرگ تجاری آمریکاست. کرهٔ جنوبی دومین میزان ذخایر را در میان کشورهای توسعهیافته داراست و همچنین ششمین ذخایر ارزهای خارجی را در جهان داراست. با وجود دارا بودن وضعیت توسعهیافته، کرهٔ جنوبی حرکت خود را به سوی رشد اقتصادی سریع، همراه با بیشترین میزان تولید ناخالص ملی، صادرات و تولیدات صنعتی در جهان توسعهیافته ادامه میدهد. در اکتبر سال ۲۰۰۸، صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرد که اقتصاد کرهٔ جنوبی در سال ۲۰۰۹ از کانادا و در سال ۲۰۱۱ از اسپانیا پیشی خواهد گرفت و سرانهٔ تولید ناخالص این کشور در سال ۲۰۰۹ از نیوزلند، در سال ۲۰۱۲ از ایتالیا و در سال ۲۰۱۳ از اسپانیا بیشتر خواهد شد. در سال ۱۹۹۶ کرهٔ جنوبی عضو «سازمان همکاری اقتصادی و توسعه» (پیمانی برای رشد اقتصادی بیشتر) شد. کرهٔ جنوبی همانند بسیاری دیگر از همسایههای آسیایی خود، متحمل بحران اقتصادی سال ۱۹۹۷ آسیا شد؛ اما این کشور قادر گشت که دوباره برخیزد و پس از یک ترمیم سریع به رشد خود به سوی تبدیل شدن به یکی از قدرتهای عمدهٔ اقتصادی جهان ادامه دهد. کرهٔ جنوبی بهواسطهٔ شرکتهای چندملیتی با فناوری پیشرفته، مانند سامسونگ و هیوندای-کیا و الجی، هفتمین صادرکنندهٔ بزرگ جهان است.
منابع: ویکی پدیا، سایت آتیه آفرینان ایرانیان، سایت گانز مانیتور
درود بر انسانیت
پست های مرتبط: