هوالجبار
"هر کسی قیمتی داره! "
راضی اش کن.
اون باید همین فردا بیاد بیرون.
هماهنگ کردم به محض بیرون اومدن از بازداشتگاه یکراست ببرنش توی طویله کنار بقیه گوسفندا؛ اساسی گریمش کنن کانهو گوسفند!
جوری که مادرشم وقتی دید انکار کنه.
بعد هم وقتی از مرز ردش کردم با یه پرواز میفرستمش بهشت متخلسین ایران؛ کانادا!
اجازه نداد حرف بزنم! گوشی رو قطع کرد.
بهش بگم این دفعه فرق داره...
باید خودش رو برای پخش خرمای اون بدبخت آماده کنه!
رشوه دادن دیگه جواب نمیده.