فوآد شعبانی
خواندن ۱۰ دقیقه·۱ ماه پیش

بلوف عموسام؛ قمارباز اعظم وارد میشود!

https://www.aparat.com/v/v41h3t8



اپیزود اول

قمارباز

فئودور داستایوفسکی، نویسنده بزرگ روس، در رمان معروفش "قمارباز" شخصیت قمارباز را با عمق روانشناختی و فلسفی برجسته کرده است. در این رمان، داستان زندگی الکسی ایوانویچ را روایت می‌کند که به قمار اعتیاد دارد. داستایوفسکی از این شخصیت برای بررسی تأثیرات روانی و اخلاقی قمار استفاده می‌کند.

شخصیت قمارباز در رمان:
1. وسوسه و اشتیاق شدید: قمارباز به دلیل اشتیاق شدید به بازی و برد، خود را در موقعیت‌های خطرناک قرار می‌دهد.
2. احساس قدرت و کنترل: لحظه‌های برد در قمار به قمارباز احساس قدرت و کنترل می‌دهد، احساسی که ممکن است در سایر جنبه‌های زندگی نداشته باشد.
3. فرار از واقعیت: قمار برای بسیاری از شخصیت‌ها، راهی برای فرار از مشکلات زندگی روزمره و نگرانی‌ها است.
4. خودفریبی: قماربازان به طور مداوم خود را فریب می‌دهند و به باورهای غیرمنطقی درباره بخت و اقبال پایبند می‌مانند.

چرا قمارباز فقط برای برد بازی می‌کند؟
- برد به عنوان تأیید خود: برد در قمار به قمارباز احساس تأیید و ارزشمندی می‌دهد، احساسی که ممکن است در زندگی روزمره کمتر تجربه کند.
- ایجاد انگیزه: بردهای کوچک و مکرر انگیزه‌ای برای ادامه قمار می‌شود، حتی اگر باخت‌های بیشتری رخ دهد.
- اعتیاد به هیجان: فرایند قمار و برد، هیجان شدیدی ایجاد می‌کند که برای بسیاری از قماربازان اعتیادآور است.

https://www.aparat.com/v/z54dulj


این توصیفات تنها بخشی از دلایلی هستند که چرا قمار


این توصیفات تنها بخشی از دلایلی هستند که چرا قماربازان ممکن است برای برد بازی کنند و شخصیت آنها چگونه از نگاه داستایوفسکی تجسم یافته است. هرچند این تنها نگاهی از یک نویسنده است و می‌تواند تفاوت‌هایی با دیدگاه‌های دیگر داشته باشد.

بازان ممکن است برای برد بازی کنند و شخصیت آنها چگونه از نگاه داستایوفسکی تجسم یافته است. هرچند این تنها نگاهی از یک نویسنده است و می‌تواند تفاوت‌هایی با دیدگاه‌های دیگر داشته باشد.بازان ممکن است برای برد بازی کنند و شخصیت آنها چگونه از نگاه داستایوفسکی تجسم یافته است. هرچند این تنها نگاهی از یک نویسنده است و می‌تواند تفاوت‌هایی با دیدگاه‌های دیگر داشته باشد.




https://www.aparat.com/v/t441pg6

اپیزود دوم

قمار باز اعظم

دونالد ترامپ، به عنوان

رئیس‌جمهور ایالات متحده، سبک تصمیم‌گیری خاصی داشت که اغلب به عنوان قمارگونه یا ریسک‌پذیر توصیف می‌شد. این سبک تصمیم‌گیری ریشه در شخصیت، تجربیات گذشته و نگرش بین المللی (دیدگاه جهانی) او دارد. در زیر به برخی از دلایل این رویکرد اشاره می‌شود:

---

۱. پیشینه تجاری ترامپ
- تجربه در صنعت املاک و مستغلات: ترامپ قبل از ورود به سیاست، یک تاجر املاک بود که در معاملات بزرگ و پرریسک فعالیت می‌کرد. در این صنعت، موفقیت اغلب به توانایی در گرفتن تصمیمات سریع و ریسک‌پذیر بستگی دارد.
- فرهنگ کسب‌وکار: در دنیای تجارت، به ویژه در صنایع پررقابت مانند املاک و سرگرمی، ریسک‌پذیری بالا اغلب به عنوان یک ویژگی مثبت تلقی می‌شود. ترامپ این فرهنگ را به سیاست منتقل کرد.

---

۲. شخصیت و روانشناسی
- اعتماد به نفس بالا: ترامپ به شدت به توانایی‌های خود اعتماد دارد و اغلب از تصمیمات خود دفاع می‌کند، حتی زمانی که با انتقادات گسترده مواجه می‌شود. این اعتماد به نفس گاهی به عنوان "غرور" یا "خودبینی" تفسیر می‌شود.
- علاقه به نمایش و جلب توجه: ترامپ به ایجاد هیجان و جلب توجه علاقه‌مند است. تصمیمات جسورانه و غیرمتعارف اغلب باعث می‌شود که او در مرکز توجه قرار گیرد.
- تحمل بالای ریسک: ترامپ به نظر می‌رسد که از موقعیت‌های پرتنش و پرریسک لذت می‌برد و این ویژگی در سبک تصمیم‌گیری او مشهود است.

---

۳. استراتژی سیاسی
- شکستن قواعد مرسوم: ترامپ به عنوان یک "غیرسیاستمدار" وارد عرصه سیاست شد و از ابتدا خود را به عنوان فردی معرفی کرد که قواعد مرسوم را زیر پا می‌گذارد. این رویکرد شامل تصمیمات غیرمتعارف و ریسک‌پذیر بود.
- استفاده از شوک و غافلگیری: ترامپ از تاکتیک‌های شوک و غافلگیری برای تحت فشار قرار دادن مخالفان یا متحدان استفاده می‌کرد. به عنوان مثال، اعلام ناگهانی تعرفه‌های سنگین بر کالاهای چینی یا خروج از توافق‌های بین‌المللی مانند توافق پاریس یا برجام.
- مذاکره از موضع قدرت: ترامپ معتقد بود که با نشان دادن قدرت و تمایل به ریسک‌پذیری، می‌تواند طرف‌های مقابل را به پذیرش شرایط خود وادار کند. این رویکرد در مذاکرات تجاری و دیپلماتیک او مشهود بود.

---

۴. تأثیر رسانه‌ها و افکار عمومی
- مدیریت رسانه‌ها: ترامپ به خوبی می‌دانست که تصمیمات جسورانه و غیرمتعارف توجه رسانه‌ها را جلب می‌کند. این موضوع به او کمک می‌کرد تا پیام‌های خود را به طور مؤثر به مخاطبان برساند.
- حمایت پایگاه طرفداران: پایگاه طرفداران ترامپ از تصمیمات جسورانه و غیرمتعارف او حمایت می‌کردند، زیرا این تصمیمات با تصویر او به عنوان یک "مرد عمل" که از قواعد مرسوم پیروی نمی‌کند، همخوانی داشت.

---

۵. دیدگاه جهانی (Worldview)
- باور به "برد-باخت": ترامپ جهان را به عنوان یک محیط رقابتی می‌دید که در آن تنها یک طرف می‌تواند برنده شود. این دیدگاه باعث می‌شد که او در تصمیم‌گیری‌ها تمایل به ریسک‌پذیری بالا داشته باشد تا مطمئن شود که طرف مقابل ضرر می‌کند.
- عدم ترس از شکست: ترامپ به نظر می‌رسید که از شکست نمی‌ترسد و معتقد بود که حتی در صورت شکست، می‌تواند از آن به عنوان فرصتی برای یادگیری یا تغییر استراتژی استفاده کند.

---

https://www.aparat.com/v/c754c0e





روحیه قمارگونه ترامپ در تصمیم‌سازی ناشی از تر

کیبی از پیشینه تجاری، شخصیت ریسک‌پذیر، استراتژی سیاسی و دیدگاه جهانی او بود. این رویکرد در برخی موارد به موفقیت‌های کوتاه‌مدت منجر شد، اما در موارد دیگر باعث ایجاد تنش‌های داخلی و بین‌المللی شد. در کل، سبک تصمیم‌گیری ترامپ بازتابی از شخصیت منحصر به فرد و روش غیرمتعارف او در مواجهه با چالش‌ها بود.


اپیزود سوم

مصیبت رویای آمریکایی و جریان بی بی بومرها!

بر اساس پیش‌بینی‌های مؤسسه‌های تحقیقاتی و سازمان‌های آماری، انتظار می‌رود که در ایالات متحده آمریکا، تعداد افراد بازنشسته از تعداد افراد شاغل حدفاصل سالهای ۲۰۲۴ تا ۲۰۳۰ سبقت بگیرد. این تغییر عمدتاً به دلیل پدیده پیری جمعیت و افزایش تعداد افراد متولد نسل بچه‌های پس از جنگ جهانی دوم (Baby Boomers)** است که به سن بازنشستگی می‌رسند.

این روند نشان‌دهنده چند چالش مهم است:
1. فشار بر سیستم تأمین اجتماعی و بازنشستگی: با افزایش تعداد بازنشستگان، هزینه‌های مربوط به حقوق بازنشستگی و مراقبت‌های بهداشتی افزایش می‌یابد.
2. کاهش نیروی کار: با کاهش نسبت افراد شاغل به بازنشسته، ممکن است رشد اقتصادی تحت تأثیر قرار گیرد.
3. نیاز به اصلاحات سیاستی: دولت ممکن است نیاز به افزایش سن بازنشستگی، تشویق به کار طولانی‌تر یا جذب مهاجران برای تقویت نیروی کار داشته باشد.

این تغییرات جمعیتی نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و سیاست‌گذاری مناسب برای تضمین پایداری اقتصادی و اجتماعی در آینده است.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده، در دوران ریاست‌جمهوری خود (۲۰۱۷–۲۰۲۱) رویکردهای مشخصی را در سیاست‌های داخلی و خارجی برای مقابله با چالش‌های اقتصادی، از جمله مسائل مرتبط با پیری جمعیت و تغییرات ساختاری در اقتصاد، دنبال کرد. در اینجا برخی از راهبردهای کلیدی او در این زمینه‌ها آورده شده است:

سیاست داخلی:
1. کاهش مالیات‌ها:
- ترامپ با تصویب **قانون کاهش مالیات و مشاغل (Tax Cuts and Jobs Act)** در سال ۲۰۱۷، مالیات‌های شرکت‌ها و افراد را کاهش داد. هدف این قانون، تحریک رشد اقتصادی، افزایش سرمایه‌گذاری و ایجاد شغل بود.
- این سیاست به طور موقت رشد اقتصادی را تقویت کرد، اما منتقدان معتقدند که این کاهش مالیات‌ها باعث افزایش کسری بودجه فدرال شد.

2. تسهیل مقررات‌زدایی:
- ترامپ بر کاهش مقررات در بخش‌های مختلف مانند انرژی، تولید و مالی تمرکز کرد تا هزینه‌های کسب‌وکارها را کاهش دهد و رشد اقتصادی را تسهیل کند.
- این اقدامات مورد استقبال بخش‌های صنعتی قرار گرفت، اما نگرانی‌هایی درباره تأثیرات محیط زیستی و ایمنی ایجاد کرد.

3. حمایت از صنایع داخلی:
- ترامپ سیاست‌های حمایتی برای صنایع داخلی، به ویژه تولید و انرژی، را دنبال کرد. او معتقد بود که این اقدامات می‌تواند اشتغال را افزایش دهد و اقتصاد آمریکا را تقویت کند.

4. اصلاح سیستم مراقبت‌های بهداشتی:
- ترامپ تلاش کرد تا **قانون مراقبت مقرون‌به‌صرفه (Affordable Care Act)** را لغو یا اصلاح کند، اما موفقیت محدودی در این زمینه داشت. او بر کاهش هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی و افزایش رقابت تأکید داشت.

سیاست خارجی:
1. سیاست‌های تجاری حمایتی:
- ترامپ از سیاست‌های تجاری حمایتی مانند تعرفه‌های سنگین بر کالاهای وارداتی از چین و دیگر کشورها استفاده کرد. هدف او حمایت از صنایع داخلی و کاهش کسری تجاری آمریکا بود.
- این اقدامات منجر به تنش‌های تجاری با چین و دیگر شرکای تجاری شد، اما ترامپ معتقد بود که این سیاست‌ها در بلندمدت به نفع اقتصاد آمریکا خواهد بود.

2. بازنگری در توافق‌های تجاری:
- ترامپ توافق‌نامه‌های تجاری مانند نفتا (NAFTA) را بازنگری کرد و آن را با توافق‌نامه آمریکا-مکزیک-کانادا (USMCA) جایگزین کرد. هدف او ایجاد شرایط تجاری منصفانه‌تر برای آمریکا بود.

3. کاهش وابستگی به دیگر کشورها:
- ترامپ بر کاهش وابستگی آمریکا به دیگر کشورها در زمینه‌هایی مانند انرژی و تولید تأکید داشت. او با تشویق تولید داخلی و افزایش صادرات انرژی، سعی در تقویت اقتصاد آمریکا داشت.

4. سیاست مهاجرتی سخت‌گیرانه:
- ترامپ سیاست‌های مهاجرتی سخت‌گیرانه‌تری را دنبال کرد و معتقد بود که این اقدامات می‌تواند از بازار کار آمریکا محافظت کند و فرصت‌های شغلی را برای شهروندان آمریکایی افزایش دهد.

ارزیابی:
- موفقیت‌ها: سیاست‌های ترامپ در کوتاه‌مدت باعث رشد اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری و افزایش اعتماد به نفس کسب‌وکارها شد.
- چالش‌ها: افزایش کسری بودجه، تنش‌های تجاری و نگرانی‌ها درباره پایداری بلندمدت رشد اقتصادی از جمله چالش‌های سیاست‌های او بودند.

در کل، راهبرد ترامپ برای عبور از بحران‌های اقتصادی بر پایه تحریک رشد از طریق کاهش مالیات، مقررات‌زدایی و حمایت از صنایع داخلی بود، اما این سیاست‌ها با انتقادات و چالش‌هایی نیز همراه بودند.


اپیزود آخر

قمار جنگ برای قمارباز اعظم!

با توجه به شرایط داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا در سال‌های اخیر و سیاست‌هایی که دونالد ترامپ و جو بایدن (رئیس‌جمهور فعلی) دنبال کرده‌اند، به نظر می‌رسد که دولت آمریکا **شرایط آغاز تنشی رسمی که منجر به جنگی به وسعت خاورمیانه شود را ندارد**. دلایل این موضوع را می‌توان در چند بخش کلیدی بررسی کرد:

---

۱. اولویت‌های داخلی آمریکا
- چالش‌های اقتصادی: آمریکا با چالش‌های اقتصادی مانند تورم، بدهی ملی بالا و نیاز به بازسازی زیرساخت‌ها مواجه است. این مسائل توجه دولت و منابع مالی کشور را به سمت مسائل داخلی معطوف کرده‌اند.
- پیری جمعیت و هزینه‌های اجتماعی: با افزایش تعداد بازنشستگان، هزینه‌های تأمین اجتماعی و مراقبت‌های بهداشتی افزایش یافته‌است. این موضوع باعث می‌شود دولت تمایل کمتری به درگیر شدن در جنگ‌های پرهزینه داشته باشد.
- تقسیم‌بندی سیاسی: جامعه آمریکا به شدت قطبی شده است و هرگونه اقدام نظامی گسترده ممکن است با مخالفت‌های داخلی مواجه شود.

---

۲. تغییر در استراتژی نظامی و سیاست خارجی
- تمرکز بر رقابت با چین: در سال‌های اخیر، آمریکا تمرکز خود را از خاورمیانه به سمت رقابت استراتژیک با چین و تقویت حضور در منطقه Indo-Pacific معطوف کرده است. این تغییر اولویت نشان می‌دهد که آمریکا تمایل کمتری به درگیر شدن در جنگ‌های گسترده در خاورمیانه دارد.
- کاهش حضور نظامی در خاورمیانه: آمریکا در سال‌های اخیر حضور نظامی خود در خاورمیانه را کاهش داده است. به عنوان مثال، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال ۲۰۲۱ نشان‌دهنده تمایل به کاهش درگیری‌های نظامی در منطقه است.
- تأکید بر دیپلماسی: دولت بایدن تلاش کرده است تا از دیپلماسی برای مدیریت بحران‌ها در خاورمیانه استفاده کند، مانند بازگشت به توافق هسته‌ای با ایران (برجام) یا تلاش برای کاهش تنش‌ها بین اسرائیل و فلسطین.

---

۳. هزینه‌های جنگ‌های گسترده
- هزینه‌های مالی: جنگ‌های گسترده در خاورمیانه، مانند جنگ عراق و افغانستان، هزینه‌های مالی و انسانی سنگینی برای آمریکا داشته‌اند. این تجربه باعث شده است که تمایل به درگیری‌های جدید کاهش یابد.
- واکنش افکار عمومی: افکار عمومی آمریکا پس از دو دهه جنگ در خاورمیانه، خسته شده است و تمایل چندانی به حمایت از جنگ‌های جدید ندارد.

---

۴. تغییر در نقش آمریکا در خاورمیانه
- وابستگی کمتر به نفت خاورمیانه: با افزایش تولید نفت و گاز در داخل آمریکا، وابستگی این کشور به نفت خاورمیانه کاهش یافته است. این موضوع انگیزه آمریکا برای درگیری نظامی در منطقه را کم کرده است.
- تقسیم مسئولیت‌ها: آمریکا تلاش کرده است تا مسئولیت امنیت در خاورمیانه را با متحدان منطقه‌ای مانند اسرائیل، عربستان سعودی و امارات تقسیم کند.

---
۵. ریسک‌های راهبردی
- تشدید تنش‌ها با روسیه و چین: درگیری گسترده در خاورمیانه ممکن است باعث تشدید تنش‌ها با رقبای جهانی مانند روسیه و چین شود، که این موضوع برای آمریکا مطلوب نیست.
- **عدم قطعیت نتایج**: جنگ‌های گسترده در خاورمیانه ممکن است نتایج غیرقابل پیش‌بینی داشته باشد و باعث بی‌ثباتی بیشتر در منطقه شود.

--
با توجه به اولویت‌های داخلی آمریکا، تغییر در استراتژی نظامی و سیاست خارجی، هزینه‌های سنگین جنگ‌های گذشته و کاهش وابستگی به منابع خاورمیانه، به نظر می‌رسد که دولت آمریکا **شرایط یا تمایلی برای آغاز تنشی رسمی که منجر به جنگی به وسعت خاورمیانه شود را ندارد**. در عوض، آمریکا ترجیح می‌دهد از طریق دیپلماسی، همکاری با متحدان و کاهش حضور نظامی مستقیم، بحران‌های منطقه‌ای را مدیریت کند.

همسر، پدر، ایده پرداز، عاشق نوشتن، مترجم و نویسنده T.me/FouadShabani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید