تاریخچه حاکمیت ایران بر جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی و بررسی ادعاهای مهمل اتحادیه عرب
✍️ نویسنده: فوآد شعبانی
جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی همواره بخشی جداییناپذیر از خاک ایران بودهاند. ادعاهای اخیر برخی کشورهای عربی، بهویژه امارات متحده عربی، فاقد پایههای حقوقی و تاریخی است و بهوضوح نقض حاکمیت ملی ایران محسوب میشود. این مقاله به بررسی سوابق تاریخی حاکمیت ایران بر این جزایر و عدم مشروعیت ادعاهای اتحادیه عرب میپردازد.
تاریخچه حاکمیت ایران بر جزایر
دوره پیش از اسلام و دوران باستان
خلیج فارس و جزایر آن از دوران باستان تحت حاکمیت امپراتوریهای ایرانی مانند هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بودهاند. مدارک تاریخی و جغرافیایی، از جمله نوشتههای مورخان یونانی و رومی، گواه این حاکمیت هستند.
دوره اسلامی و حکومتهای ایرانی
پس از اسلام، جزایر مذکور تحت کنترل حکومتهای ایرانی مانند آل بویه، سلجوقیان و صفویه قرار داشتند. در دوران صفویه، پرتغالیها مدتی بر بخشهایی از خلیج فارس تسلط یافتند، اما شاه عباس صفوی با کمک نیروهای ایرانی، آنها را اخراج کرد و حاکمیت ایران را بر تمام جزایر تثبیت نمود.
دوره قاجار و پهلوی
در دوران قاجار، ایران حاکمیت خود را بر جزایر حفظ کرد، اما با افزایش نفوذ بریتانیا در منطقه، این کشور تلاش کرد تا نفوذ ایران را کاهش دهد. با این حال، هیچگاه حاکمیت قانونی ایران بر جزایر زیر سؤال نرفت. در سال ۱۹۷۱، پس از خروج بریتانیا از خلیج فارس، ایران بار دیگر حاکمیت کامل خود را بر جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی اعمال کرد.
موافقتنامه ۱۹۷۱ ایران و شارجه
در نوامبر ۱۹۷۱، ایران و شیخنشین شارجه (که بعدها بخشی از امارات متحده عربی شد) توافقی دوجانبه امضا کردند که بر اساس آن، ایران حاکمیت کامل خود را بر جزایر تنب بزرگ و کوچک به رسمیت شناخت و در مورد ابوموسی، یک توافق عملیاتی برای اداره مشترک موقت صورت گرفت. این موافقتنامه بهصورت داوطلبانه و بدون هیچگونه اجبار خارجی منعقد شد و نشاندهنده پذیرش حاکمیت ایران از سوی شیخنشین شارجه بود.
ادعاهای پوچ اتحادیه عرب و عدم مشروعیت آن
عدم سابقه حاکمیت عربی
هیچ سند تاریخی معتبری وجود ندارد که نشان دهد این جزایر تحت حاکمیت دولتهای عربی بودهاند. حتی در دوران استعمار بریتانیا، این کشورها هیچ ادعایی بر جزایر نداشتند. ادعاهای امارات پس از تشکیل این کشور در سال ۱۹۷۱ و تحت تأثیر انگیزههای سیاسی مطرح شد.
نقض اصول حقوق بینالملل
بر اساس اصل عدم قابلیت استناد به زور در تعیین حاکمیت ارضی در حقوق بینالملل، ادعاهای امارات فاقد اعتبار است. همچنین، اصل استمرار حاکمیت تاریخی ایران و توافق دوجانبه ۱۹۷۱ مشروعیت کامل حاکمیت ایران را تأیید میکند.
سکوت سازمان ملل و جامعه بینالمللی
سازمان ملل متحد و نهادهای بینالمللی هیچگاه ادعاهای امارات را به رسمیت نشناختهاند. قطعنامههای اتحادیه عرب در این زمینه فاقد اعتبار حقوقی است، چرا که این اتحادیه یک نهاد سیاسی منطقهای است و نه مرجع حقوقی بینالمللی.
تجاوز به تمامیت ارضی ایران
ادعاهای امارات و حمایت اتحادیه عرب نهتنها فاقد پشتوانه تاریخی و حقوقی است، بلکه **نقض آشکار تمامیت ارضی ایران** محسوب میشود. این اقدام را میتوان بهعنوان **تجاوز سیاسی** به حاکمیت ملی ایران تفسیر کرد.
حاکمیت ایران بر جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی ریشه در تاریخ هزارساله این سرزمین دارد و اسناد حقوقی بینالمللی، از جمله موافقتنامه ۱۹۷۱، آن را تأیید میکنند. ادعاهای اتحادیه عرب و امارات متحده عربی فاقد هرگونه مشروعیت بینالمللی است و تنها یک مانور سیاسی برای تحت فشار قرار دادن ایران محسوب میشود. جامعه جهانی باید در برابر چنین ادعاهای بیاساسی ایستادگی کند و از حاکمیت غیرقابلانکار ایران بر این جزایر حمایت نماید.
منابع و اسناد:
- سند موافقتنامه ۱۹۷۱ ایران و شارجه (Memorandum of Understanding between Iran and Sharjah)
- مدارک تاریخی حاکمیت ایران در خلیج فارس (اسناد وزارت امور خارجه ایران و آرشیوهای بریتانیا)
- قطعنامههای سازمان ملل در مورد احترام به تمامیت ارضی کشورها (منشور ملل متحد، ماده ۲(۴))
- تحلیلهای حقوقی مراکز پژوهشی بینالمللی (از جمله موسسه حقوق بینالملل لاهه)
این مقاله نشان میدهد که ادعاهای امارات و اتحادیه عرب نهتنها بیپایه است، بلکه تهدیدی برای ثباتی منطقهای محسوب میشود. ایران هرگز از حقوق حقه خود در مورد این جزایر کوتاه نخواهد آمد.