*
در سال ۲۰۰۳، ایالات متحده آمریکا به رهبری جورج دبلیو بوش، با بهانهای واهی مبنی بر وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق، به این کشور حمله کرد و صدام حسین را سرنگون ساخت. این اقدام نه تنها یک فاجعه انسانی و سیاسی برای عراق به همراه داشت، بلکه نشان داد که آمریکا چگونه میتواند با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و فریب، دولتی را از سلاحهای خود خلع ید کند و سپس به آن حمله نماید. اما سوال اصلی این است که آیا چنین سناریویی میتواند در مورد جمهوری اسلامی ایران تکرار شود؟ پاسخ قطعاً منفی است. این مقاله به تحلیل این موضوع میپردازد که چرا ایران نه عراق است و نه جمهوری اسلامی شبیه به حکومت بعثی صدام حسین میباشد. همچنین راهبردهای ایران برای تبدیل تهدید به فرصت و ایجاد اتحادهای منطقهای و بینالمللی بررسی خواهد شد.
---
۱. فریب آمریکا و حمله به عراق
دولت بوش در سال ۲۰۰۳ با استفاده از گزارشهای جعلی و تبلیغات گسترده، جامعه جهانی را متقاعد کرد که صدام حسین دارای سلاحهای کشتار جمعی است و تهدیدی برای امنیت جهانی محسوب میشود. این در حالی بود که بازرسان سازمان ملل هیچ مدرکی دال بر وجود چنین سلاحهایی پیدا نکرده بودند. آمریکا با استفاده از این بهانه، تنها ۱۱ روز پس از خلع سلاح عراق، به این کشور حمله کرد و صدام حسین را سرنگون ساخت. این اقدام نه تنها عراق را به یک کشور بیثبات تبدیل کرد، بلکه نشان داد که آمریکا چگونه میتواند از ابزارهای تبلیغاتی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.
---
۲. تفاوتهای بنیادین ایران و عراق
جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با حکومت بعثی صدام حسین نیست. اولاً، ایران دارای یک ساختار سیاسی منسجم و مبتنی بر مشارکت مردمی است که در قالب انتخاباتهای متعدد تجلی مییابد. این در حالی است که حکومت صدام حسین یک دیکتاتوری فردمحور بود که هیچ گونه مشارکت مردمی در آن وجود نداشت.
ثانیاً، ایران دارای یک قدرت نظامی و دفاعی مستقل و پیشرفته است که شامل توان موشکی و دفاعی میشود. این تواناییها ایران را قادر ساخته تا در برابر تهدیدات خارجی مقاومت کند.
ثالثاً، ایران دارای یک پایگاه مردمی قوی و ایدئولوژی انقلابی است که باعث شده است مردم در مواقع بحران به حمایت از نظام بپردازند. این در حالی است که حکومت صدام حسین فاقد چنین پایگاه مردمی بود.
---
۳. راهبردهای ایران برای تبدیل تهدید به فرصت
جمهوری اسلامی ایران با درک خطراتی که از سوی آمریکا و متحدانش متوجه آن است، راهبردهای مشخصی را برای عبور از بحران و تبدیل تهدید به فرصت در پیش گرفته است. این راهبردها شامل موارد زیر میشود:
- ایجاد اتحادهای منطقهای: ایران با کشورهای دوست و همسایه مانند روسیه، چین، عربستان و عراق روابط استراتژیک برقرار کرده است. این اتحادها نه تنها امنیت منطقهای ایران را تقویت میکند، بلکه باعث میشود آمریکا نتواند به راحتی علیه ایران اقدام کند.
- تقویت توان دفاعی: ایران با سرمایهگذاری در حوزههای دفاعی و موشکی، توانسته است یک بازدارندگی قوی ایجاد کند. این بازدارندگی باعث شده است که آمریکا و متحدانش از حمله مستقیم به ایران خودداری کنند.
- دیپلماسی فعال: ایران با استفاده از دیپلماسی فعال، تلاش کرده است تا در صحنه بینالمللی از انزوای سیاسی جلوگیری کند. حضور ایران در سازمانهای بینالمللی و توافقهایی مانند برجام نشاندهنده این دیپلماسی هوشمندانه است.
---
۴. ایران به عنوان یکی از نوزده قدرت تاثیرگذار جهان
در قرن بیست و یکم، جمهوری اسلامی ایران به یکی از قدرتهای تاثیرگذار جهانی تبدیل شده است. این تاثیرگذاری نه تنها در حوزه نظامی، بلکه در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز قابل مشاهده است. ایران با داشتن منابع طبیعی غنی، موقعیت استراتژیک و جمعیت جوان و تحصیلکرده، پتانسیل تبدیل شدن به یک قدرت جهانی را دارد.
آمریکا باید بپذیرد که ایران یک واقعیت غیرقابل انکار در معادلات جهانی است و هرگونه بیاحترامی به حاکمیت ایران، هزینههای سنگینی برای آمریکا و متحدانش به همراه خواهد داشت. ایران ثابت کرده است که میتواند در برابر تهدیدات مقاومت کند و حتی آنها را به فرصتهایی برای پیشرفت تبدیل نماید.
---
نه اینجا عراق است، نه جمهوری اسلامی حزب بعث! ایران با هوشمندی و استراتژیهای دقیق، راه خود را از عراق جدا کرده است. آمریکا باید بپذیرد که ایران در قرن بیست و یکم یکی از قدرتهای تاثیرگذار جهان است و هرگونه تلاش برای بیاحترامی به حاکمیت ایران، با مقاومت شدید و هزینههای سنگین همراه خواهد بود. ایران با ایجاد اتحادهای منطقهای و بینالمللی، تقویت توان دفاعی و دیپلماسی فعال، ثابت کرده است که میتواند تهدیدات را به فرصتهایی برای پیشرفت تبدیل کند.