-
دکتر محمود صریحالقلم، به عنوان یکی از تحلیلگران
و روشنفکران حوزه جامعهشناسی سیاسی، در نوشتهها و تحلیلهای خود به بررسی ماهیت وجودی و جامعهشناختی جامعه ایران پرداخته است. یکی از مفاهیم محوری که او در تحلیلهای خود مطرح میکند، مفهوم "خودزنی" است. به باور او، جامعه ایران به دلایل تاریخی، فرهنگی و سیاسی، تمایل به رفتارهایی دارد که به ضرر خودش تمام میشود. این مفهوم را میتوان در رفتارهای جمعی، سیاستگذاریها و حتی روابط بینفردی مشاهده کرد. اما سوال اینجاست که آیا این تحلیل از جامعه ایران دقیق و جامع است؟ آیا اصرار دکتر صریحالقلم بر مفهوم خودزنی، ناشی از نگاهی یکسویه و محدود به ماهیت جامعه ایران نیست؟ در این مقاله، به بررسی این موضوع میپردازیم و نشان میدهیم که چرا تحلیل او در این حوزه به خطا رفته است.
مفهوم خودزنی در نگاه دکتر صریحالقلم
دکتر صریحالقلم در تحلیلهای خود، مفهوم خودزنی را به عنوان یک ویژگی ساختاری در جامعه ایران معرفی میکند. به باور او، خودزنی به معنای تمایل به تخریب خود، نفی توانمندیها و انتخاب راههایی است که به ضرر فرد یا جامعه تمام میشود. او این پدیده را در رفتارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران مشاهده میکند و معتقد است که ریشههای این خودزنی به تاریخ طولانی استبداد، فرهنگ قبیلهای و فقدان نهادهای دموکراتیک بازمیگردد.
نقد تحلیل دکتر صریحالقلم
با وجود اینکه تحلیل دکتر صریحالقلم در برخی جنبهها قابل تأمل است، اما به نظر میرسد که او در تبیین ماهیت جامعه ایران به خطا رفته است. دلایل این خطا را میتوان در چند محور بررسی کرد:
۱. نگاه یکسویه به تاریخ و فرهنگ ایران
دکتر صریحالقلم در تحلیل خود، بیش از حد بر جنبههای منفی تاریخ و فرهنگ ایران تأکید میکند. در حالی که جامعه ایران، مانند هر جامعه دیگری، دارای جنبههای مثبت و منفی است. تاریخ ایران مملو از مقاومتها، خلاقیتها و دستاوردهای فرهنگی و علمی است که در تحلیل او نادیده گرفته شدهاند. این نگاه یکسویه باعث میشود که تصویری ناقص و تحریفشده از جامعه ایران ارائه شود.
۲. غفلت از نقش ساختارهای سیاسی و اقتصادی
در حالی که دکتر صریحالقلم به نقش فرهنگ و تاریخ در شکلگیری خودزنی اشاره میکند، اما از نقش ساختارهای سیاسی و اقتصادی غافل میشود. بسیاری از رفتارهایی که او به عنوان خودزنی تفسیر میکند، در واقع ناشی از سیاستگذاریهای نادرست، فساد ساختاری و نابرابریهای اقتصادی است. به عبارت دیگر، این رفتارها لزوماً ریشه در فرهنگ یا روانشناسی جمعی ندارند، بلکه محصول شرایط عینی و ساختاری هستند.
۳. تعمیمهای غیردقیق
دکتر صریحالقلم در تحلیل خود، تمایل به تعمیمهای غیردقیق دارد. او رفتارهای خاصی را به کل جامعه ایران تعمیم میدهد و از تنوع و تکثر درون جامعه غافل میشود. جامعه ایران، مانند هر جامعه دیگری، از گروهها و طبقات مختلفی تشکیل شده است که هر کدام دارای ارزشها، باورها و رفتارهای متفاوتی هستند. تعمیم رفتارهای خاص به کل جامعه، باعث میشود که تحلیل او از واقعیت فاصله بگیرد.
۴. نادیده گرفتن مقاومت و تغییر
یکی دیگر از اشکالات تحلیل دکتر صریحالقلم، نادیده گرفتن مقاومت و تغییر در جامعه ایران است. در حالی که او بر خودزنی و تخریب خود تأکید میکند، جامعه ایران در طول تاریخ شاهد جنبشها، مقاومتها و تلاشهای فراوان برای تغییر و بهبود شرایط بوده است. این جنبشها نشان میدهند که جامعه ایران لزوماً تمایل به خودزنی ندارد، بلکه در پی یافتن راههایی برای بهبود شرایط خود است.
در نهایت، میتوان گفت که تحلیل دکتر صریحالقلم از ماهیت جامعه ایران، با وجود برخی نکات قابل تأمل، به دلیل نگاه یکسویه، تعمیمهای غیردقیق و غفلت از نقش ساختارهای سیاسی و اقتصادی، به خطا رفته است. جامعه ایران، مانند هر جامعه دیگری، دارای جنبههای مثبت و منفی است و نمیتوان آن را صرفاً بر اساس مفهوم خودزنی تحلیل کرد. برای درک دقیقتر ماهیت جامعه ایران، لازم است که به تنوع، تکثر و مقاومتهای درون آن توجه شود و تحلیلها از نگاهی جامعتر و متعادلتر صورت گیرد.
---