گانگستر
گانگستر
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

دزدان دریایی کارائیب و شرکت بیمه

فکر نمی‌کنید که کاپیتان جک اسپارو بیش از هر کاراکتر دیگری در دنیای سینما محتاج بیمه بود؟ الان برایتان توضیح می‌دهم. خب، قبل از هرچیزی، در دنیای دزدان دریایی که عصر طلایی‌شان قرن هجدهم بود، مفهوم بیمه اساساً وجود نداشت و یک قرن بعد کم‌کم مفهوم آن تعریف شد و تعیین پیدا کرد. به طور کلی مفهوم بیمه هم با روایت دزدان دریایی کارائیب تا حدی زیادی فاقد نسبت است. عبارتی که در بین کاراکترهای این روایت به کرات به گوش می‌خورد این است که زندگی دزدان دریایی همین است (To live a pirate’s life). این عبارت اشاره دارد به وضعیت پرخطر و غیرقابل پیش‌بینی و در بنیاد ناامن زندگی دزدان دریایی. معنای بیمه هم که ریشه در مفهوم امنیت دارد. بنابراین، اگر تصور کنیم که مفهوم بیمه را به روایت دزدان دریایی کارائیب وارد کنیم، عملاً داستان را در همان آغاز به اتمام رسانده‌ایم. حال اجازه دهید که بیشتر توضیح دهم.

کاپیتان جک اسپارو سراسر داستان را در جستجوی کشتی‌اش (مروارید سیاه) است. اگر من می‌توانستم به عنوان کاراکتری بیمه‌ای به داستان وارد شوم، اولین کارم این بود که مروارید سیاه را برای جک بیمه کنم که در صورت نابودی، دزدیده شدن، یا فقدان‌اش دست‌کم جبران خساراتی عاید جک شود. اما خب، تمام کشتی‌های دزدان دریایی و حتی نیروی دریایی انگلستان نیاز به بیمه شدن داشتند. چرا که در زد و خورد جنگ‌های دریایی، کشتی‌ها آسیب‌های جدی‌ای می‌بینند. حال، اگر بخواهیم حوادث طبیعی، طوفان، سونامی، کشتی دیوی جونز، کالیپسو و نفرین‌های مختلف را هم حساب کنیم، ماجرا حتی پیچیده‌تر می‌شود. اما صبر کنید، دزدان دریایی عملاً در مقابل قانون و نظم قرار دارند. یعنی اگر شرکت بیمه‌ای هم وجود می‌داشت، هیچ‌وقت مسئولیت هیچ موردی که به دزدان دریایی مربوط باشد را نمی‌پذیرفت. به این ترتیب، داستان را باید جور دیگر بیان کنم. من به عنوان ابرقهرمان بیمه‌ای این‌گونه وارد داستان می‌شدم:

من در خانواده‌ای اشرافی از تبار لنکسترها در بریتانیا متولد شدم و پس از مرگ پدرم، یعنی دوک ناتینگهام، ارثیه‌ی بسیار قابل ملاحظه‌ای را دریافت کردم. اما هیچ‌گاه مناسبات اشرافی و زندگی کسل‌کننده دربار، من را راضی نکرد و از آنجایی که تمام عمرم به ماجراهای دزدان دریایی علاقه‌مند بودم، تصمیم گرفتم که آسودگی‌های زندگی اشرافی را رها کرده و دزد دریایی شوم. بعد از اقدام به دزد دریایی شدن متوجه شدم که زندگی پرمخاطره‌ی یک دزد دریایی چندان هم باب میل و مذاقم نیست. اما خب این امکان را نداشتم که به لندن بازگردم و با پول هنگفتی که در اختیار داشتم به شدت در معرض خطر مرگ بودم. بنابراین تصمیم گرفتم که به جزیره‌ی تورتوگا بروم که در آنجا دزدان دریایی مستقل از همه‌ی دنیا حکومت می‌کردند و از هیچ نظم و قانونی پیروی نمی‌کردند. در آنجا یک شرکت بیمه به راه انداختم و قراردادهای بیمه را این‌گونه تنظیم می‌کردم که هر کشتی‌ای بیمه شود باید سی درصد غنیمت‌های سالانه‌اش را به من بپردازد و من نیز به ازای هر خسارت وارد آمده به کشتی در طی سال، جبران خسارت می‌کردم. اما یک بند جذاب را به قرارداد اضافه کردم و آن این بود که دزدان دریایی بسیار مشهور مشمول تخفیف پنجاه درصدی می‌شدند و بنابراین فقط پانزده درصد از غنیمت‌های سالانه‌شان را به من می‌پرداختند. راستش را بخواهید، سود خوبی از این بند عایدم شد. چرا که میزان خسارت‌های دزدان مشهور خیلی کمتر بود و در عین حال میزان غنیمت‌هایشان بیشتر. در این مسیر مشکلات زیادی نیز وجود داشت. بعضی از دزدان دریایی از پرداخت سهم سالانه‌شان خودداری می‌کردند. اما به تدریج که این سنت در میانشان رواج یافت و به دلیل ملاحظه‌گری‌های من در قبال دزدان دریایی مشهور، اغلبشان مرا دوست داشتند و برای کسب و کارم احترام قائل بودند و بقیه نیز به پیروی از آنان رعایت حالم را می‌کردند.

گمان می‌کنم که این خط داستانی می‌تواند بهترین روایت برای قرارگرفتن شرکت بیمه در داستان دزدان دریایی کارائیب باشد.

دزدان دریاییبسپرش_به_ازکی
اینجا دیگه کجاست؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید