الگوهای پرایس اکشن یکی از محبوبترین مفاهیم معاملهگری است. معاملهگری که نکات کلیدی پرایس اکشن را درک کند، میتواند نگاه خود به نمودارهای قیمتی جفتارزها را به طور قابل توجهی بهبود بخشد. با این حال، سو تفاهمها و عوامل گمراهکننده بسیاری در این راه وجود دارند که میتوانند سبب سردرگمی و شکست معاملهگران شوند. در این مقاله از ۸ راز الگوهای مهم پرایس اکشن پردهبرداری میکنیم و نکاتی را در این باره به شما میآموزیم.
حمایتها و مقاومتها در بازار، سطوح قیمتی مهمی به حساب میآیند. زیرا اگر بازار تحت تاثیر یک سطح قیمتی خاص قرار گیرد، این سطح خودبهخود برای معاملهگران حائز اهمیت شده، و از آن در تصمیمگیریهای معاملاتی خود کمک میگیرند. اگر یک روند صعودی هر بار با برخورد به یک سطح مقاومتی خاص تبدیل به روند نزولی شود، این بدین معنی است که در آن نقطه، نسبت خریداران به فروشندگان به طور ناگهانی معکوس میشود. نه تنها تمام خریداران به یکباره تسلیم میشوند، بلکه فروشندگان به سرعت وارد بازار شده و آن را به تسخیر خود درمیآورند.
طبیعتا حمایت و مقاومت، همیشه سبب تغییر روند بازار نمیشوند. شکستها نیز میتوانند سیگنالهای معاملاتی معتبری تولید کنند. تحلیل تکنیکال سنتی میگوید: «هرچه تعداد برخوردها به یک حمایت یا مقاومت بیشتر باشد، قدرت آن حمایت یا مقاومت نیز افزایش مییابد». با این حال، ما با این تئوری صددرصد موافق نیستیم. هربار نمودار قیمت به مقاومت یا حمایت برخورد میکند، تعادل بین خریداران و فروشندگان بر هم میریزد. زمانی که در یک روند صعودی قیمت به مقاومت برخورد میکند، فروشندگان بیشتری وارد بازار میشوند. زمانی که بار دیگر قیمت به این مقاومت برسد، فروشندگان با تعداد کمتری وارد بازار میشوند. این پدیده با نام جذب سفارش (order absorption) شناخته میشود. طی برخوردهای متمادی، مقاومت تضعیف شده، تا زمانی که خریداران درگیر مقاومت نشده و نهایتا این قیمت به سمت بالا میشکند، و روند صعودی ادامه مییابد.
این روند، زمانی محتملتر است که قدرت یک مقاومت در برگشت دادن قیمت کمتر میشود و هر بار قیمت به این مقاومت برخورد میکند، بار دیگر سریعتر به آن میرسد. الگوهایی مانند مثلثها، یا فنجان و دسته (Cup and Handle) از نتایج پدیده جذب سفارش هستند.
شکل زیر مثالی را نشان میدهد. هرچه میگذرد، همانطور که با فلشها نشان داده شده است، قیمت نقره زودتر به مقاومت برمیگردد. این پدیده نشان میدهد که هر دفعه فروشندگان کمتری، در سطح مقاومت تمایل به فروش دارایی خود پیدا میکنند. در این صورت سطح مقاومت ضعیف و ضعیفتر میشود. علاوه بر این، همانطور که با فلش خطچین نشان داده شده است، قبل از این که مقاومت بشکند، قیمت با شیب بیشتری به آن هجوم میبرد. در نهایت، مقاومت شکست و روند صعودی با عدم تمایل فروشندگان به فروش دارایی خود، ادامه یافت.
در هر زمانی، بازار یا در روندی صعودی، نزولی و یا در حال حرکت به صورت افقی است. در نمودار زیر انواع روندهای مختلفی که ممکن است اتفاق بیفتد نشان داده شده است.
اگر قیمت در یک دوره زمانی افزایش یابد به آن رالی (rally)، بازار گاوی (Bull market) یا روند صعودی گفته میشود. اگر قیمت به طور مداوم کاهش پیدا کند، به آن بازار خرسی (Bear market)، بازار فروشنگان (sell-off) یا روند نزولی گویند. روندهای گوناگون میتوانند شدتهای گوناگون نیز داشته باشند. در بخش بعدی با جنبههای مختلف تحلیل روند آشنا خواهیم شد.
اصلاحها، حرکات قیمتی کوتاهمدتی هستند که بر خلاف جهت روند غالب شکل میگیرند. به هنگام روند صعودی، اصلاحات، حرکات کوچک به سمت پایین هستند. همانطور که خواهیم دید، قیمت به هنگام طی کردن روندهای مختلف در یک خط مستقیم حرکت نمیکند، و همواره در حال بالا و پایین رفتن و شکل دادن موجهای قیمتی است.
روند تلفیقی همان روندی است که قیمت در آن کم و بیش به صورت افقی حرکت میکند. در طی روند تلفیقی، قیمت در راهرویی مشخص بین دو سطح قیمتی مشخص به نوسان میپردازد، و هیچ نشانی از این که ممکن است بازار چه روندی به خود بگیرد وجود ندارد.
در طی یک روند افقی، خریداران و فروشندگان در تعادل هستند. اگر طی این روند، نسبت بین خریداران و فروشندگان بر هم ریزد، و یکی از آنها قدرت بیشتری پیدا کند، قیمت سطح فعلی را میشکند و یک روند جدید را شکل میدهد. بنابراین شکستها پلی هستند بین روندهای افقی و روندهای جدید.
اگر یک اصلاح به طول انجامد و بر شدت آن افزوده شود، میتواند سبب تغییر روند شده، و یک روند جدید آغاز کند. سناریوهای تغییر روند نیز مانند شکستها سبب تغییر فاز بازار میشوند.
فازهای نمودار میتوانند به سادگی نمایان شوند، زیرا این فازها نبرد بین خریداران و فروشندگان را نشان میدهند. عرضه و تقاضا از زمان مستقل بوده و سازوکار تمام حرکات قیمتی نیز همین امر است. روند صعودی سبب افزایش قیمت میشود، و نشان میدهد که غلبه با خریداران است. روند تلفیقی موقتا سبب توقف روند میشد. با این حال، این روند همچنان تا زمانی که سقف یا کفی جدید ثبت نشود ادامه خواهد یافت. اصلاحها، حرکاتی کوچک در خلاف روند اصلی هستند. اگر حرکات اصلاحی زود تمام شوند، بازار طبق روند قبلی به حرکت خود ادامه میدهد، اما اگر بازار درگیر اصلاحهای شدید و بلندمدت شود، ممکن است روند اصلی آن عوض شود.
گرچه توالی فازها و همچنین شدت آنها میتواند متفاوت باشد، اما هر نموداری تنها دارای همین فازهایی است که ذکر کردیم. اگر این فازها را به خوبی درک کنیم، تحلیل نمودارها برایمان کاری آسان میشود.
حال کمی عمیقتر نگاه میکنیم. پس از آن که فهمیدیم هر نمودار قیمتی میتواند از چندین فار تشکیل شود، که به شکل موجگونه شکل میگیرند، به سراغ بررسی چهار المان در تحلیل امواج میرویم. پس از این، هر نموداری با هر شکلی میتواند مورد بررسی قرار گرفته و به خوبی درک شود.
طول موجهای هر روند، مهمترین عامل برای تشخیص قدرت آن حرکت قیمتی محسوب میشود. حین یک روند نزولی، موجهای طولانی و مستقیم که از موجهای اصلاحی در آنها خبری نیست، نشاندهنده این است که خریداران به بازار سلطه مطلق دارند. از طرف دیگر، موجهای کوتاه نشاندهنده این هستند که روند کنونی شکننده است. شکل زیر نشان میدهد که روندها با طول موجهایشان شناخته میشوند.
در شکل سمت راست، موجهای بلند نشاندهنده قدرت بالای روند هستند. به محض این که امواج کوتاه میشوند، بازار میایستد. در شکل سمت چپ، روند نزولی تشکیل شده از موجهای بلند نزولی است. در حالی که در انتها موجها کوتاه شده و همانجا روند تغییر پیدا میکند.
سرعتی که روندها دارند نیز حائز اهمیت است. به طور کلی، روندهای ملایم عمر بیشتری دارند، در حالی که روندهای تند پایداری کمتری دارند. ما در پدیدهای تحت عنوان حباب قیمتی (price bubble) شاهد چنین چیزی هستیم، که در آن پس از یک افزایش ناگهانی، با همان شدت قیمت سقوط میکند.
ایجاد شیب زیاد در امواج روندها، نیز حائز اهمیت است. یک شیب افزاینده یا کاهنده در امواج قیمتی میتواند نشان دهد که آیا یک روند، میخواهد شدت بگیرد یا به نقطهای ثابت برسد. همچنین نتایج جالبی میتوان از طول موج قیمت گرفت. اگر طول امواج یک روند بلند باشد، میفهمیم این روند، روند محکمی است. از طرف دیگر، هرچه طول این امواج کاهش یابد، پایداری روند کم شده و ممکن است هر لحظه به اتمام برسد. تصویر زیر وضعیتی را نشان میدهد که در آن طول و شیب امواج در طی یک روند صعودی تغییر میکنند. و در پی این تغییرات، در نهایت روند تغییر میکند.
حتی اگر بهترین سیگنالها را از پرایس اکشن کلاسیک استخراج کنید، با ورود به بازار در سطوح قیمتی مهم، میتوانید شانس خود را افزایش دهید. بسیاری از معاملهگران تازهکار به این که در کدام سطح قیمتی هستند توجه نکرده و فقط بر اساس سیگنال الگو های پرایس اکشنی وارد معاملات میشوند. بهتر است در زمان ورود به یک معامله، دقت کنید کجا هستید. یک سیگنال خوب به روی حمایتها و مقاومتهای مهم میتواند یک فرصت مناسب به حساب آید. از طرفی دیگر، حتی یک سیگنال عالی در یک موقعیت قیمتی نامناسب میتواند منجر به ضرر شود.
برای افزایش شانس خود در معاملات، کورکورانه و بدون توجه به سطوح مقاومت و حمایت وارد معامله نشوید. صبر کنید تا عوامل بیشتری سیگنال شما را تایید کنند. به عنوان مثال، اگر یک الگوی سر و شانه (Head and Shoulders) یا الگوی دابل تاپ (Double Top) در یک سطح حمایتی یا مقاومتی پدیدار شد، این فرصت میتواند یک فرصت مناسب معاملاتی به حساب آید.
در تصویر زیر، نمودار سمت راست نشان میدهد، چگونه یک الگوی سر و شانه در یک مقاومت بلندمدت پدید آمده. نقطه ۴ در نمودار سمت راست، نشان دهنده موقعیت سر و شانهها است. بزرگنمایی و کوچکنمایی نمودار نیز اغلب میتواند به شما کمک کند نمودار را بهتر مطالعه کنید و سرنخهای مهم را از آن استخراج کنید.
زمانی که نمودار کوچکنمایی میشود، میتوان دید الگوی سر و شانه در انتهای یک مقاومت قوی پدید آمده، که سبب افزایش اعتبار سیگنال معاملاتی به دست آمده میشود.
یکی از ایراداتی که وجود دارد این است، که معاملهگران به دنبال الگوهای ایدهآلی میگردند که در کتب مرجع آن را دیده اند، و سعی دارند دانش تئوری خود را به نمودارها اعمال کنند. از خود بپرسید، چرا بسیاری از معاملهگران سرمایه خود را از دست میدهند؟ آیا میتواند به این دلیل باشد که طبق یک تئوری و بر مبنای یک سری کتب مرجع عمل میکنند؟ میتواند اینطور باشد! به عنوان یک معاملهگر، باید کمی متفاوتتر فکر کنید.
معاملهگری اینگونه نیست و قیمت یک مفهوم بسیار پویا است. قیمتها و الگوها دائما در حال تغییر هستند و اگر همه بخواهند طبق یک روش عمل کنند، معاملهگران بزرگ میتوانند از این به سود خودشان بهرهبرداری کنند. این شاید یکی از ناگفتهترین رازهای تکنو پرایس اکشن باشد. به دنبال میانبر نباشید، و به دنبال این نباشید که الگوهایی که در کتب مرجع دیدید، دقیقا پدیدار شوند. وقت آن رسیده که مثل یک معاملهگر حرفهای فکر کنید.
اگر حرکات قیمتی در بازار را به عنوان نبردی بین خریداران و فروشندگان ببینید، به شما کمک میکند بهتر بتوانید نمودارها را تحلیل کنید. خریداران انتظار افزایش قیمت دارند و توسط معاملات خود سبب افزایش قیمت میشوند. خریداران اعتقاد دارند قیمتها نزولی هستند و با معاملات خود قیمت را پایین میآورند. اگر یک سمت قویتر باشد، یکی از روندهای زیر در بازار شکل میگیرد.
* اگر خریداران بیش از فروشندگان باشند، خریداران کسی را نخواهند داشت که از او خرید کنند. آنگاه قیمت بالا میرود تا فروشندهای حاضر به معامله شود. در همین حین قیمت تا جایی بالا میرود که خریداران رغبت خود را به خرید از دست میدهند.
* در حالی که، اگر تعداد فروشندگان از خریداران بیشتر باشد، قیمتها تا جایی پایین میآید که بازار تعدیل شده و خریدارن بیشتری وارد بازار شوند.
* هرچه تعداد خریداران و فروشندگان در بازار نامتعادل باشد، بازار با سرعت بیشتری به یک سمت حرکت میکند. در حالی که، اگر کمی تفاوت داشته باشند، قیمتها به آرامی تغییر میکنند.
* زمانی که خریداران و فروشندگان در تعادل باشند، دلیلی برای تغییر قیمت نیز وجود ندارد. هر دو گروه از قیمت کنونی راضی هستند و بازار در تعادل است.
بنابراین مهم است همیشه در حین تحلیل، به نبرد میان خریداران و فروشندگان فکر کنیم. هر گروه برتری نسبی داشته باشد، قیمت بازار را نیز در جهت خود تغییر خواهد داد.
اگر در کندلهای نمودار شمعی سایههای بلند میبینید، بدین معنی است که نوسانات و عدم اطمینان در حال افزایش هستند.
آیا سایه کندلها به سمت پایین است یا بالا؟ سایههایی که به سمت پایین هستند، نشاندهنده روندهای نزولی شکستخورده هستند، در حالی که سایههایی که به سمت بالا هستند نشاندهنده روندهای صعودی شکستخورده هستند.
آیا بدنه کندل به بالا نزدیکتر است یا پایین؟ بدنههایی که در نزدیکی بالا بسته میشوند، معمولا نشان دهنده افزایش قیمت هستند، و بدنههایی که در نزدیکی پایین بسته میشوند نشاندهنده کاهش قیمت هستند.
کندلهایی با بدنه بزرگ و سایههای کوتاه، معمولا نشاندهنده قدرت بالایی هستند. در حالی که، کندلهایی با بدنههای کوچک و سایههای بلند، عدم اطمینان را نشان میدهند.
بسیاری این سوال را میپرسند که زمان بروکر بر زمان بسته شدن کندلها و انواع الگوهای پرایس اکشن چه تاثیری میگذارد؟ پاسخ این است که این زمان بر روند کلی معاملات شما تاثیری نخواهد گذاشت، اگرچه تایم فریمهای ۴ ساعته و روزانه در بروکرهای مختلف فرق میکنند.
تصویر زیر نشاندهنده این تفاوتها است. این تصویر، نمودارهای یک بازار را در یک زمان معین در تایم فریم ۴ ساعته نشان میدهند. کندلها در این نمودارها در زمانهای متفاوتی بسته میشوند، بنابراین شکل آنها کمی متفاوت است. برخی از سرنخهایی که در نمودار سمت چپ معلوم است در نمودار سمت راست مشخص نیست، و بر عکس.
پس هیچ بروکری از بروکر دیگر بهتر نیست، تنها سیگنالهایی که میگیرید کمی با یکدیگر متفاوت هستند. مهم این است که تصمیمات سازگار با بروکر خود بگیرید و با نگاه کردن به نمودار بروکرهای دیگر خود را گیج نکنید. در رابطه با زمان بروکر خود نگرانی نداشته باشید؛ اگر به طور پایدار عمل کنید، در بلندمدت هیچ تفاوتی به حالتان نمیکند.
الگوهای سنتی پرایس اکشن بسیار آشکار هستند و معاملهگران زیادی بر این باورند که بروکر آنها، حد ضرر آنها را شکار میکند، زیرا با این که همه تنظیمات آنها درست به نظر میرسد باز هم ضرر میکنند و وارد سطح حراج میشوند.
برای معاملهگران حرفهای بسیار ساده است که تشخیص دهند، تازهکارها کجا وارد بازار میشوند و حد ضرر خود را کجا قرار میدهند. بنابراین شکار حد ضرر (Stop Hunting) توسط بروکر شما انجام نمیشود، اما معاملهگران حرفهای این کار را انجام میدهند تا با نقد کردن سرمایه تازهکاران، نقدینگی بیشتری روانه بازار کنند. این یکی از رازهای آموزش الگوهای پرایس اکشن است که توجه به آن تاثیر زیادی در روند معاملات دارد و میتواند معاملات شما را از این رو به آن رو کند.
محل دقیق خطوط روند همیشه مشخص نیست، بنابراین میتواند معاملهگران را به دردسر بیندازد. اگر در تشخیص خطوط روند شک و شبههای وجود دارد، پیشنهاد میکنیم آن را با شکستهای افقی ترکیب کنید. این کار، جهت بیشتری به معاملات شما میدهد. بنابراین، اولین باری که خط روند شکسته شد، دست به معامله نزنید، صبر کنید تا یک سقف یا کف جدید ثبت شود. این سیگنالها معمولا سریع به موفقیت میرسند، بنابراین معاملهگر نیاز نیست خیلی صبر کند. این نوع سیگنالها کیفیت معاملات را بالا برده و میتوان با اطمینان بیشتری بر اساس آنها وارد معامله شد.
تصویر بعد نشاندهنده خطوط روند معتبری است که بیش از سه برخورد با نمودار قیمت دارند. شکست خطوط روند معمولا به شکلگیری روندی جدید میانجامد. شکست خطوط روند همواره شکست یک خط قیمت افقی و ثبت یک قله یا فرود جدید را نیز به همراه دارد. زمانی که در طی یک روند صعودی، خط روند شکسته میشود، میتوانیم تشخیص دهیم که چگونه، قیمت سقفهای پایینتری را ثبت کرده است. سپس شکست خط روند آخرین سیگنال است، که در آن تغییر روند شروع میشود.
اکثر نکات ذکر شده در این مقاله، ممکن است توسط معاملهگران حرفهای پیش پا افتاده شمرده شود، اما معاملهگران تازهکار میتوانند کیفیت معاملات خود را با استفاده از تنها برخی از این نکات بالا برند.