ویرگول
ورودثبت نام
Goolaqa_34
Goolaqa_34
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

آقای قاضی (طنز )

قاضی رو به دختره : دخترم از کی شکایت دارید

دختره : آقای قاضی من از جمهوری اسلامی شاکیم

قاضی : چرا دخترم ؟

دختره : آقای قاضی جمهوری اسلامی پر آزادی ما را چیده و ما چون کبوتری پر شکسته شدیم و پر پرواز نداریم آقای قاضی جمهوری اسلامی جلوی آزادی های ما را گرفته و خنجری بر قلبهای زخمی ما زده و برکه از از اشک از گریه ما درست کرده است و ...

دختره دماغش را بالا میکشد

قاضی را غم فرا گرفته است

دبیر رو به قاضی : چیزی تو چشمتون فرو رفته

قاضی : تو احساس نداری مگه نمیبینی این دختره چه ظلم هایی کشیده نمیبینی جمهوری اسلامی چه ظلم هایی به این دختر کرده ، گریه هاش را ببین دل سنگ را آب میکنه

شماره تماس اخبار ۲۰:۳۰ را داری ؟

دبیر : واسه چی میخوایید ؟

قاضی : میخوام این دختره را بهشون معرفی کنم اشک مردم را دربیاره

دبیر : آها ..

قاضی رو به دختره : دخترم میتونی بگی جمهوری اسلامی چه ظلم هایی به شما کرده

دختره : آقای قاضی جمهوری اسلامی نمیذاره ما تو کوچه و خیابون قر بدیم

قاضی : فقط همین

دختره : نه آقای قاضی باز هم هست

آقای قاضی جمهوری اسلامی نمیذاره دوست پسر ما تو کوچه و خیابون ما را ماچ مالی کنه

قاضی : استغفرالله ...

دختره : آقای قاضی باز هم هست

آقای قاضی جمهوری اسلامی نمیذاره ما تو پارتی هامون شاد باشیم و پرواز کنیم

قاضی : مگه شما چه جوری پرواز میکنید

دختره : هیچی آقای قاضی یه قرص میزنیم و پرواز میکنیم

قاضی :?

دختره : آقای قاضی جمهوری اسلامی نمیداره ما با گیسوان سیم ظرفشویی و تنبانهای پاره پوره و رونهایی دویست کیلویی تو کوچه و خیابون قدم بزنیم و چشم پسرا را هیز کنیم

قاضی : یه بار دیگه به خاطر این چیزها وقت ما را بگیری میگم پدرتو را دربیان

قاضی بعد از چند لحظه :







قاضیدوست پسر
جهان بی عشق چه ترسناک است چون شبی که گم کرده ستاره و ماهش را" یه دهه شصتی که برای دلش مینویسه چون خانه ام اینجا نیست پس قصد فالو کردن و بک ندادن هم ندارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید