ویرگول
ورودثبت نام
Goolaqa_34
Goolaqa_34جهان بی عشق چه ترسناک است چون شبی که گم کرده ستاره و ماهش را" یه دهه شصتی که برای دلش مینویسه
Goolaqa_34
Goolaqa_34
خواندن ۲ دقیقه·۱ روز پیش

اولین تجربیات غذایی زهرماری و نیمه زهرماری

🔴نوجوان بودم . پسرداییم یه نخ سیگار دستش بود گمونم پیدا کرده بود ، خودش یه پک یا چند پوک زد . به من تعارف کرد ، منم یه پوک زدم . پوک زدن همان ، خفه شدن همان . دیگر لب به سیگار نزدم. 🔴نوجوان بودم یا جوان یادم نیست. رفتم از وانتی چیزی بخرم، داشت شلغم میخورد . تا حالا شلغم نخورده بودم . بهم تعارف کرد . گرفتم ولی کاش نمیگرفتم . چنان حالم بهم خورد که تا اون روز تجربه نکرده بودم .‌الان دیگر تعارف شلغم بهم عین فحش است . 🔴چند هفته پیش بود ، جلد کن یه خوراکی اورد گفت بخور . شکل ماهی بود . گفتم نهایت مزه گوجه میده دیگه . خوردم مزه پیاز میداد. نمیتونستم بخورم نه میتونستم تف کنم . بعدچند دقیقه نگه داشتن تو دهن رفتم تو دسشویی خالی کنم . بهشان گفتم دیگه ازین مزخرفات بهم تعارف نکنن. 🔴 هفت هشت سال پیش بود شاید بیشتر. با رفیقم یه مسافرت یه روزه یه نصفه روزه رفته بودیم . قلیون سفارش داد. خودش کشید به منم تعارف کرد ‌ چند پک زدم خوشم اومد. بعدش چند بار هم پیش اومد . ایندفعه وسط قلیان کشیده سرگیجه میگرفتم ، زیاد نمیکشیدم سریع میدادم دست خودش . اون دود هوا میکرد من قوری چای خالی میکردم . 🔴 تو عمرم بعید میدونم بیش از ۳ بار پیتزا خورده باشم .‌بیشتر از چند بند انگشت نمیتونستم بخورم . یه بار پیتزای مرغ گمونم گرفتیم . اونم به درخواست اون . رفتیم پارک . در حالی که من در حال بازی با اون چند بند انگشت پیتزا بودم رفیقم با ولع میخورد . عین کسی که از قحطی برگشته . هیچ وقت نفهمیدم ملت از چی این موجود خوششون میاد . 🔴 یه جایی کار میکردیم که صاحبکاراش که شریک بودن علاقه شدیدی به عددس له شده داشتن . من عدس زیاد خورده بودم ولی عدس له شده نه . مزه بدی نمیداد . بوی بدی هم نمیداد ولی من هر کاری میکردم نمیتونستم بخورم . چیزی مثل سنجد بود یا شاید آرد ؛ بی مزه . اونها با اشتها میخوردن .

تعارف
۱
۰
Goolaqa_34
Goolaqa_34
جهان بی عشق چه ترسناک است چون شبی که گم کرده ستاره و ماهش را" یه دهه شصتی که برای دلش مینویسه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید