
هیچ وقت فکر نمیکردم بی خیالی هم جزء هنر حساب بشه اونم یه هنر ظریف . راستش قبلا هنرمند بودم اونم ازین هنرمندای ظریف . راستش این کتاب چند وقت پیش اومد کارگاه و دیروز یا امروز بسته بندی شد . فرصتی هم نشد نگاهی بهش کنم . کلا من ازین جور کتاب ها خوشم نمیاد . گفتم که سالها پیش منم جزء این بی خیال ها بودم ولی بعد همش رفتم تو استرس کار و آینده و ازدواج و اینا . واقعا اون موقع ها که بی خیال بودم حالم خوب تر بود . استرس و فکر به گذشته تلخ و آینده پیش رو آدم را نابود میکنه . پیر میکنه . این دنیا ارزش حرص خوردن نداره واقعا . همه چیزش فانی است . خیلی وقتها باید خود را به بی خیالی زد . نه فکر کردن به گذشته تلخ دستاوردی داره نه غصه خوردن برای آینده پیش رو . زندگی میگذره و این غصه خوردن ها هم جز استرس و اضطراب واقعا چیزی نداره . آدم هایی که تو حال زندگی میکنند واقعا حال خوبتری دارند . این بی خیالی خوبه ولی بعضی بیخیالی ها نه تنها هنر نیست که کشنده است . درسته که زندگی را باید ساده گرفت ولی دست رو دست گذاشتنها هم زندگی را نابود میکنه . اون بی خیالی هنر ظریفی است که آدم تلاشش را بکنه و بقیشو بسپره دست خدا . اون بی خیالی که انسان مثل انگل زندگی خودشو از طریق دیگران تامین کنه نه تنها هنر نیست که انگل وار زیستن است .
هیج