در حالی که به میانه های نسل نهم کنسول های خانگی نزدیک میشویم و زمزمه های معرفی کنسول های میان نسلی، و نسل بعدی به گوش میرسد، اما همچنان بازی های جدید برای نسل هشتم منتشر میشوند. نسل نهم اگرچه با شعار های پر طمطراق نوید ظهور بازی های بزرگ و با کیفیت را میداد اما هرگز به سطح پیشرفت میان نسل هشتم و هفتم نزدیک هم نشد. پیشرفت هایی که باعث شد پلی استیشن 3 و ایکس باکس 360 که از اساطیر صنعت گیم به شمار میرفتند در مدت زمان کوتاهی بازنشسته و به تاریخ بپیوندند.
در این مطلب نگاهی به تفاوت های دو نسل هفتم و هشتم کنسول ها خواهیم داشت.
با شروع نسل هشتم و عرضه بازی های گوناگون دارندگان کنسول های نسل هفتمی برای داشتن کنسول های جدیدبه وضوح احساس نیاز کردند. یکی از مهم ترین دلایل این موضوع تغییر گرافیک باور نکردنی، بین کنسول های نسل هفتم و هشتم بود.
این تغییر گرافیک به حدی زیاد بود که بعد از مدتی شرکت ها اعلام کردند بازی های خود را برای کنسول های نسل قبل عرضه نخواهند کرد و بازی هایی که برای هر دو نسل منتشر میشد هم، در نسل هفتم با مشکلات متعدد فنی و بصری رو به رو بود.
اما این مسئله برای نسل بعدی یعنی نسل نهم به شکل دیگری شروع شد و تفاوتی که در نسل قبلی شاهد آن بودیم در این نسل تکرار نشد و دارندگان کنسول های نسل هشتم برای داشتن کنسول نسل جدید آنچنان نیازی احساس نکردند. از طرفی سازندگان هم برای عرضه بازی های خود بر روی کنسول های نسل قبلی با مشکل بزرگی مواجه نشدند و عملکرد خوبی چه در نسل قبلی و چه در نسل جدید از خود نشان دادند.
تعداد بالای عناوین برجسته و AAA
میتوان گفت نسل هفتم کنسول های خانگی کمک شایانی در معرفی بازی های ویدیویی به تمام جهان کرد.
هرچند در گذشته این اتفاق با ظهور کنسول Playstation 2 افتاده بود اما در این نسل با حضور Microsoft و عرضه کنسول Xbox 360 و جنگ کنسولی با Playstation 3، کنسول ها بیشتر از گذشته در دل گیمر ها جا باز کردند و نظر افرادی که سلایق سرگرمی دیگری داشتند نیز، به ویدیو گیم معطوف شد.
همه اینها بخاطر بازی های فوق العاده ای بود که با کیفیت چشم گیر خود تجربه ای جدید را در اختیار بازیکنان قرار میدادند و به قدری خوب کار شده بودند که فاصله بین واقعیت و بازی را به حداقل ترین حد ممکن در زمان خود رسانده بودند.
اما با پیشرفت تکنولوژی و وارد شدن به نسل هشتم این تجربه های چشم نواز کم کم عادی شدند و حالا اگر استودیویی بازی خود را با آن مشخصات گرافیکی و آن حد از واقع گرایی عرضه نمیکرد و در بخش بصری کیفیت کنسول هارا به رخ نمیکشید هم منتقد ها و هم بازیکن ها آن را بعنوان یک اثر سطح پایین تلقی میکردند. همین موضوع باعث شد تا به مرور سازندگان به جای توجه به کیفیت محتوای بازی به رقابت بر سر جزئیات بصری آن بپردازند و در نهایت با آثار فاخر کمتری در آن سالها مواجه شویم.
در شروع نسل هفتم با بازی هایی رو به رو شدیم که تجربه عمیق تری نسبت به بازی های گذشته ارائه میکردند و تأثیر گذاری خود را به حدی بالا بردند که در بطن یک بازی ویدیویی، همزمان از قدرت روایت یک فیلم، فضاسازی موسیقی و تعامل منحصربفرد ویدیو گیم بطور همزمان لذت میبردیم.
همین عوامل موجب شد که بهترین آثار ویدیو گیم در آن سالها بازیکن ها را مات و مبهوت دنیای خود کنند و به آثاری ماندگار در یادها بدل شوند. این موضوع تا اواسط نسل هشتم هم ادامه داشت تا اینکه با فراگیری ارتباطات آنلاین، بازی های بتل رویال پا به عرصه گذاشتند و بعنوان رقیبی جدی برای سبک های کلاسیک خود را معرفی کردند.
اگرچه در ابتدا کسی آنها را جدی نمیگرفت، اما رفته رفته و با ظهور بازی های لایو سرویس رایگان در این سبک گیمر ها ناخودآگاه به سمت این بازی ها رفتند و شرکت های بازی سازی هم که میدیدند، باید روند کاری خود را تغییر بدهند شروع به تمرکز بر روی ماد بتل رویال برای بازی های خود کردند. همین موضوع باعث شد تا دیگر با آثار داستانی جذاب کمتری رو به رو باشیم و بخش کمپین بازی ها دیگر نقشی محوری و اصلی در بازی نداشته باشند.
همانطور که گفته شد در نسل هفتم با آثار فوق العاده زیادی رو به رو بودیم و به قدری این آثار زیاد بودند که گیمر ها حتی فکر نمیکردند ممکن است بعد از تمام کردن یک بازی زمانی را بدون سرگرمی مورد علاقه خود سپری کنند. در واقع در این نسل به قدری تعداد بازی هایی که عرضه میشدند زیاد بود که گاهی این گیمر ها بودند که فرصت نمیکردند تا همه عناوین را تجربه کنند. اما با ورود به نسل هشتم و تغییرات گرافیکی گسترده، هزینه های تولید بازی هم بیشتر شد و در نتیجه این اتفاق شرکت های بازی سازی زیادی از این عرصه کناره گیری کردند و یا تصمیم گرفتند صرفا بعنوان ناشر فعالیت خود را ادامه بدهند.
همه این دلایل باعث شد تا در دو نسل اخیر با بازی های کمتری رو به رو باشیم. و یا آنقدر منتظر یک بازی باشیم که فشار افکار عمومی به استودیو های سازنده آنهارا مجبور به عرضه زودتر از موعد کند و با افتضاحی مانند Cyberpunk 2077 در روز عرضه مواجه شویم، یا در طی 14 سال طعم یک GTA جدید را تجربه نکنیم.
در نسل هفتم در انواع سبک ها بازی های زیادی منتشر شدند که همین موضوع باعث شد تا فضای رقابت برای شرکت های بازی سازی تنگ تر و در نتیجه کیفیت بازی ها بیشتر شود و با آثاری رو به رو شویم که به نسبت عناوین قبلی خود تغییرات اساسی ای را تجربه میکردند.
اما در ادامه نسل هشتم و پافشاری برخی کمپانی ها به ساخت بازی با همان موتور گرافیکی قبلی و هسته گیم پلی قدیمی، باعث شد از فضای رقابت ها دور شوند. این رویه نهایتا منجر به این شد که انحصار طلبی در بسیاری از ژانر ها بیشتر شود و کیفیت بازی ها را تحت تاثیر قرار دهد. به شکلی که برخی از آنها نسبت به نسخه سال قبل خود یا هیچ تغییری نمیکردند و بعضاً دچار پسرفت میشدند.
برای نمونه میتوان به بازی FIFA اشاره کرد که بعد از کنار رفتن رقیب خود یعنی PES دیگر عملکرد گذشته را به نمایش نگذاشت و برای بهتر شدن بازی خود تلاشی نکرد.
نمونه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد بازی بتلفیلد است. مجموعه بازی بتلفیلد که بعنوان رقیب کال آف دیوتی تلاش میکرد به سلطه این سری پایان دهد، با عملکرد متوسط خود در این نسل نه تنها به رقیب خود نزدیک نشد که به کلی به حاشیه رانده شد.
نسل هشتم انقلابی در صنعت ویدیو گیم بود که باعث شد پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ با همه موفقیت ها و عناوین دوست داشتنی خود به سرعت مقهور این قدرت نمایی شده و کنار بروند. سونی و ایکس باکس در این نسل با ارائه سخت افزاری قدرتمند به توسعه دهندگان موجبات ساخت عناوینی درخور و نزدیک به واقعیت را فراهم کردند اما سوال اصلی اینجاست که چرا بعد از گذشت چند سال از عرضه کنسول های نسل نهمی چنین انقلابی در کیفیت بازی ها اتفاق نیفتاد؟
برای دیدن ویدیو های گوریلا کانال یوتیوب مارو دنبال کنید