سازمانهای مختلف کوچینگ در سراسر جهان، مانند فدراسیون بینالمللی کوچینگ(ICF)، شورای اروپایی منتورینگ و کوچینگ(EMCC)، انجمن کوچینگ (AC)، انجمن کوچینگ اجرایی و نظارتی حرفهای (APECS)، انجمن بینالمللی کوچینگ (IAC) و انجمن جهانی کوچهای کسبوکار (WABC)، کدهای اخلاقی را برای اعضای خود تعیین کردهاند. این کدها به عنوان چارچوبی برای رفتار حرفهای و اخلاقی کوچها عمل میکنند و هدف اصلی آنها حفظ اعتماد عمومی و تضمین کیفیت خدمات کوچینگ است.
اصول مشترک در کدهای اخلاقی
کدهای اخلاقی این سازمانها بر پایه اصول مشترکی استوارند که از رشتههای قدیمیتر مانند روانشناسی، پزشکی و حقوق الهام گرفتهاند. برخی از این اصول کلیدی عبارتند از:
تفاوتهای ظاهری در کدهای اخلاقی
اگرچه اصول کلی کدهای اخلاقی در سازمانهای مختلف کوچینگ مشابه است، اما تفاوتهایی در نحوه بیان و دستهبندی این اصول وجود دارد. برای مثال:
این تفاوتها بیشتر در نحوه بیان و دستهبندی اصول اخلاقی است و نه در محتوای آنها. به عبارت دیگر، همه این کدها بر پایه اصول اخلاقی مشترکی استوارند که از ارزشهای بنیادین جامعه و رشتههای حرفهای قدیمیتر نشأت گرفتهاند.
اصول مشترک در کدهای اخلاقی کوچینگ
کدهای اخلاقی سازمانهای کوچینگ بر پایه اصول مشترکی استوارند که از رشتههای قدیمیتر مانند روانشناسی، پزشکی و حقوق الهام گرفتهاند. این اصول به کوچها کمک میکنند تا در تعامل با مراجعان خود رفتاری حرفهای و اخلاقی داشته باشند. در ادامه، هر یک از این اصول به همراه مثالهای کاربردی توضیح داده میشوند:
۱. رازداری
تعریف: کوچها موظفند اطلاعات مراجعان را محرمانه نگه دارند و تنها در مواردی که مراجع اجازه صریح داده یا قانون الزام کند، این اطلاعات را افشا کنند.
مثال:
۲. مدیریت تعارض منافع
تعریف: کوچها باید از هرگونه تعارض منافع که ممکن است بر قضاوت حرفهای آنها تأثیر بگذارد، اجتناب کنند. در صورت بروز تعارض، کوچ موظف است آن را به طور شفاف با مراجع در میان بگذارد.
مثال:
۳. احترام به حریم خصوصی
تعریف: کوچها باید به حریم خصوصی مراجعان احترام بگذارند و از سوءاستفاده از اطلاعات شخصی آنها خودداری کنند.
مثال:
۴. حفظ استقلال مراجعان
تعریف: کوچها باید به استقلال و خودمختاری مراجعان احترام بگذارند و از تحمیل نظرات شخصی خود به آنها اجتناب کنند.
مثال:
۵. عمل در محدوده صلاحیتهای حرفهای
تعریف: کوچها باید تنها در حوزههایی که دارای تخصص و صلاحیت هستند، فعالیت کنند و از انجام کارهایی که خارج از تواناییهای آنهاست، خودداری کنند.
مثال:
این اصول اخلاقی نه تنها به کوچها کمک میکنند تا رفتار حرفهای خود را تنظیم کنند، بلکه اعتماد مراجعان را نیز جلب میکنند. رعایت این اصول باعث میشود که کوچینگ به عنوان یک حرفه معتبر و قابل اعتماد در جامعه شناخته شود. هر یک از این اصول با مثالهای عملی نشان میدهند که چگونه کوچها میتوانند در موقعیتهای واقعی، استانداردهای اخلاقی را رعایت کنند و به مراجعان خود بهترین خدمات را ارائه دهند.
فرض کنید یک کوچ مذاکره به نام «سارا» با یک مراجع به نام «امیر» کار میکند. امیر مدیر فروش یک شرکت بزرگ است و میخواهد مهارتهای مذاکره خود را برای بهبود عملکرد تیم فروش و افزایش درآمد شرکت تقویت کند. در ادامه، نحوه رعایت اصول اخلاقی توسط سارا در این رابطه توضیح داده میشود:
موقعیت: امیر در جلسات کوچینگ، اطلاعات محرمانهای درباره استراتژیهای قیمتگذاری شرکت و مشتریان کلیدی خود با سارا در میان میگذارد.
رعایت اصل اخلاقی: سارا موظف است این اطلاعات را کاملاً محرمانه نگه دارد. حتی اگر سایر مدیران شرکت از او در مورد این اطلاعات سؤال کنند، سارا نباید چیزی فاش کند.
مثال: اگر سارا بخواهد از این اطلاعات برای آموزش دیگران استفاده کند، باید ابتدا از امیر اجازه بگیرد و مطمئن شود که هیچ اطلاعات شناساییکنندهای (مانند نام شرکت یا مشتریان) افشا نمیشود.
موقعیت: سارا به طور همزمان با چند مدیر از شرکتهای مختلف در صنایع مشابه کار میکند. یکی از این مدیران از او میخواهد که استراتژیهای مذاکره خاصی را که برای شرکت رقیب طراحی کرده است، به او نیز آموزش دهد.
رعایت اصل اخلاقی: سارا باید مرزهای حرفهای خود را حفظ کند و به این مدیر توضیح دهد که نمیتواند اطلاعات محرمانه مربوط به شرکتهای دیگر را فاش کند. در عوض، سارا میتواند به او کمک کند تا استراتژیهای جدیدی را توسعه دهد که مختص شرکت خودش باشد.
مثال: اگر سارا احساس کند که این تعارض منافع ممکن است بر قضاوت او تأثیر بگذارد، باید به طور شفاف با هر دو مراجع صحبت کند و در صورت لزوم، از ادامه همکاری با یکی از آنها خودداری کند.
موقعیت: امیر در طول جلسات کوچینگ، جزئیات شخصیای درباره زندگی خود و چالشهای خانوادگیاش که بر عملکرد کاری او تأثیر میگذارند، با سارا در میان میگذارد.
رعایت اصل اخلاقی: سارا باید این اطلاعات را کاملاً خصوصی نگه دارد و از آنها تنها برای کمک به امیر در بهبود مهارتهای مذاکرهاش استفاده کند.
مثال: اگر سارا بخواهد از این اطلاعات برای نوشتن یک مقاله یا ارائه یک کارگاه آموزشی استفاده کند، باید ابتدا از امیر اجازه بگیرد و اطمینان حاصل کند که هیچ اطلاعات شخصیای افشا نمیشود.
موقعیت: امیر از سارا میخواهد که به او بگوید دقیقاً چه بگوید و چگونه در مذاکرات بعدی رفتار کند.
رعایت اصل اخلاقی: سارا باید به امیر کمک کند تا خودش راهحلها را کشف کند و تصمیمات آگاهانه بگیرد، نه اینکه به جای او تصمیم بگیرد.
مثال: سارا میتواند با پرسیدن سؤالاتی مانند «به نظر تو چه گزینههایی داری؟» یا «اگر طرف مقابل این پیشنهاد را رد کند، چه کار میکنی؟» به امیر کمک کند تا خودش استراتژیهای مذاکره را توسعه دهد.
موقعیت: در طول جلسات، امیر از سارا میخواهد که به او در مورد مسائل حقوقی مربوط به قراردادهای تجاری مشاوره دهد.
رعایت اصل اخلاقی: سارا باید به امیر توضیح دهد که او یک کوچ مذاکره است و در زمینه حقوق تخصص ندارد. در عوض، سارا میتواند او را به یک وکیل متخصص در قراردادهای تجاری ارجاع دهد.
مثال: سارا میتواند به امیر بگوید: «من میتوانم به تو کمک کنم تا در مذاکرات خود قویتر عمل کنی، اما برای مسائل حقوقی بهتر است با یک وکیل مشورت کنی.»
در این مثال، سارا به عنوان یک کوچ مذاکره، تمام اصول اخلاقی را در تعامل با مراجع خود رعایت میکند. او اطلاعات محرمانه را حفظ میکند، از تعارض منافع اجتناب میکند، به حریم خصوصی امیر احترام میگذارد، استقلال او را حفظ میکند و تنها در حوزه تخصص خود عمل میکند. این رفتار حرفهای نه تنها اعتماد امیر را جلب میکند، بلکه به رشد و توسعه او به عنوان یک مذاکرهکننده ماهر نیز کمک میکند.