ویرگول
ورودثبت نام
فانوس
فانوس
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

اتوماتیزه

هفته گذشته بود وقتی گوشی تلفن همراهم با مشکل مواجه شد و مجبور به استفاده از یک گوشی دیگر بودم، متوجه یک واقعیت دردناک و خطرناک شدم. من عادت کرده بودم. من به یک وسیله عادت کرده بودم . به خرابی حسگر اثر انگشت آن که هر بار برای باز کردن آن مجبور به وارد کردن الگو میشدم. عادت خرابی سیم کارت دوم و اجباری انکار ناپذیر در تعویض سیم کارت برای استفاده از شماره دیگر. عادت به نحوه ی قرارگیری نرم افزار ها. من حتی به جایگاه حروف روی صفحه کلید هم عادت کرده بودم. انقدر این عادت کردن در وجود من نفوذ کرده بود که با وجود رفع تمامی مشکلات گوشی قبل من به شدت احساس ناخوشآیندی نسبت به وضع جدید داشتم. سعی در شبیه کردن هر په بیشتر شرایط به وضع قبلی می کردم . هر بار الگو را وارد میکردم . برنامه ها را شبیه گوشی قبلی چیدم و حتی صفحه کلید را مطلبق گوشی قبلی تغییردادم. منتها انقدر ریزه کاری های جزیی و بیشماری وجود داشت که قابل تغییر نبود. هرچه زمان بیشتر می گذشت من بیشتر عذاب می کشیدم . من میبایست در هر بار باز کردن گوشی فکر میکردم کار دیگر انجام دهد به جای کورکورانه زدن دو ضربه به روی صفحه گوشی سپس یک لمسی ملایم و حرکت کوچک . در انتها وقتی تصویر صفحه قفل باز مات میشود وارد کردن الگو. کاری به سادگی گذاشتن انگشت سبابه 1 سانت انطرف تر جایی که حسگری انتظار ان را میکشد و .... گوشی باز می شود. می دانید این واقعا وحشتناک بود که متوجه شدم عادت کرده ام. عادت کردن یعنی به قتل رساندن اختیار ، به گونه که نیاز نباشد شما مختارانه انتخاب کنی برای انجام چیز که کاری انجام دهی. عادت کردن یعنی ذبح کردن شان آزادی مقابل چشمان نابینای نفس که خدایی ناکرده به بهای آزاد بودن نیازی نباشد انرژی بیشتر صرف کند. عادت کردن همان ابتدای همان مسیری است که جامعه امروز الان فقط به ایستگاه اتوماتیزه کردن آن رسیده است. دستگاه های خودکار؛ قالب های یکسان؛ خروجی های یکشکل ؛ دست پخت آشپزانی است سالها ففکر کردند تا چگونه زندگی انسان را راحت کنند در حالی که انسان را تنها از دست اختیار و آزادی خود رها کردند. دیگر این انسان نیست که انتخاب کند با زندگی اش چه کار کند. او فقط مختار است که چه دکمه را بفشارد که اتفاقی معین رخ دهد. زندگی انسان ها شده است کنترل تلوزیون شما تنها حق انتخاب هایت زدن دکمه هاست. عادت بسیار خطرناک است. از انجایی که هرجایی عادت بیاید قتل نفس ذکیه اختیار و ازادی رقم میخورد هر کاری هم به واسطه ی عادت ایجاد شود متاسفانه مفت هم خریداری ندارد. نماز از روی عادت خم راست شدن و بیان یکسری کلمات عربی بر زبان که طوطی شکر سخن هم توان اقامه ان را دارد. ذکر از روی عادت ، تسبیحی که روی دست میچرخد که صاحب دست بیکار نباشد.... زندگی از روی عادت و دچار شدن به روزمرگی و.... هیچ یک ارزشی ندارند. باید فکر کرد. اگر نماز میخوانیم باید فکر کرد چرا؟ چگونه؟ برای که؟ اگر لا الله الا الله میگویی فکرکنیم چه ذکری است ؟ به چه معنا؟ در لحطه از زندگی این ال که جز الله نمیتواند باشد در این لحطه چه مصداقی دارد. من حتی عادت کردن انسان هایی به زندگی کردن را هم محکوم میکنم. البته که عادت به زندگی وجود ندارد . نه از ان جهت که افراد به زندگی عادت نمی کنند . بلکه از ان جهت که کسی که به زندگی کردن عادت میکند دیگر زنده هم نیست چه برسد به ادم بودن. خداوند حکیم است. عقل را افرید قبل انکه مارا بیافریند. و مارا به پشتوانه عقل افرید تا در مسیر چپ نکنیم. دریغا که عقل را مثل در سیاه چالی انداختیم و هم قطاران اختیار و ازادی را سر بریدم و عکسش را قاب گرفته نوار سیاه زده گوشه اتاق دل اویخته ایم و بر کرسی فرمانروایی راحت طلبی و اسایش را نشانده ایم و در نهایت کنترل تلوزیون زندگی را دستش داده ایم. اسم جکومتش را هم گذاشته ایم "اتوماتیزه" شدن.


گوشیاتوماتیزهعادتنمازعبادت
نشریه فانوس دانشگاه علوم پزشکی گلستان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید