پس از خواندن پست عسل عزیز در مورد خودخواهی ما انسان ها آن هم در مواردی از قبیل مهربانی با جستجویی در گوگل با تگ (game theory kindness) :
این صفحه را پیدا کردم که به نظرم آمد با دوستانی که علاقه مند به این مورد هستند با هم دیکه ببینیم و نظراتمون رو به اشتراک بزاریم:
که با نگاه کوتاهی توش چشمم به این سخنرانی TedTalk خورد که دیدنش جالبه:
از طرفی جالبه که توی این زمان( ساعت ۲۳:۰۳ ۱۳۹۸/۱۰/۳ ) رادیو چشمه این آهنگ (دلخوشی ) رو می خونه :
...
بزار دوست داشته باشم
دلم خوشه کنارتم
پاییزی و سردی باهام
بجاش خودم بهارتم
....
در مورد خودخواهی ویکی پدیا رو ببینید:
که از دید روانشناسی خودخواهی را کمبود همدلی دانسته:
Lack of empathy has been seen as one of the roots of selfishness, extending as far as the cold manipulation of the psychopath
و ویکی پدیا همدلی را به این صورت معنی کرده:
همدلی یا هماحساسی درک احساس و فهم تجربهٔ حسی دیگران با توانایی دید از نگاه آنها و قراردادن خود در جایگاه آنها است. دانشنامهٔ روانشناسی اثباتگرا همدلی را «توانایی تشخیص یا تجربهٔ غیرمستقیم (وضعیت هیجانی) یا حالت عاطفی موجودی دیگر»، یا «پاسخ عاطفی ناشی از درک یا فهم وضعیت یا شرایط عاطفی هیجانی دیگران» معنا کردهاست.
با نگاهی به دیاگرام های Empathy در روانشناسی داریم:
https://study.com/academy/lesson/lack-of-empathy-disorders-signs-causes.html?wvideo=johdh7pmn7
و با نگاهی به سیستم های دفاعی روانی که کاری از فروید و دخترش بوده و بقیه که ... در سطح ۴ یا بالغ ترین مکانیسم های دفاعی داریم:
سازوکارهای سطح چهارم یا بلوغ یافته
این سازوکارهای دفاعی مقبول بوده و از بزرگسالان سالم سر میزنند و نشانگر سلامت روان فرد هستند. این سازوکارها عبارت اند از:
نوع دوستی: خدمترسانی و یاری رساندن به دیگران بهطور سازنده که رضایت فردی را به دنبال دارد. فرد از واکنش مثبت دیگران خشنود شده واحساس خوبی پیدا میکند.
پیشبینی: فرد با پیشبینی رویدادهای احتمالی آینده و در نظر گرفتن واکنشها و راه حلهای واقع گرایانه و جایگزین از اضطراب خود میکاهد.
شوخی یا شوخطبعی: فرد با تأکید بر جنبههای جالب و طنزگونهٔ عامل اضطرابآمیز با آن کنار میآید.
همانندسازی: تمایلی ناخودآگاه به جذب و اقتباس ویژگیهای شخصیتی فرد یا گروهی دیگر به ویژه خانواده یا افراد مهم.
درونفکنی: نوع شدید همانندسازی است که در آن فرد ارزشها و ویژگیهای فرد یا گروه دیگر را جذب ساختار «خود» میکند.
والایش: فرایند ناخودآگاه حل آرزوهای ناکام از طریق فعالیتهایی که از نظر اجتماعی مقبول و مورد پذیرش است.
سرکوب: فرایندی خودآگاه و ارادی است که در آن فرد خواستهها و امیال خود را مهار میکند، یا بهطور موقت خاطرات ناراحتکننده را کنار میگذارد و به آنها نمیاندیشد.
این شاید به نوعی فرایند تکامل از ایحاد هسته اولیه خود و رشد آن و گسترده شدن آن به تمام محیط اطراف باشد، والبته این تقسیم بندی در حال توسعه می باشد و با نرخ رشدی که در سیستمهای انسانی و تکنولوژی های حدید از قبیل ظهور انسانهای اصلاح ژنتیکی، هیبرید و هوش مصنوعی و انسان های رباتیک:
... ًRobots: The end of empathy and love or a force for good?
احتمالا انواع جدیدی از این روابط بوجود خواهد آمد. موجوداتی که قابلیت هایی از قبیل زیبایی آهو، هماهنگی ماهی ها و ... را داشته باشند و شاید هم زمان به قول فیلم ماتریکس اون چیزی نیست که ما فکر میکنیم و الان هم این موجودات وجود دارند.
موضوعی به نام موجودات کیمرا (Chimera) در تاریخ مطرح شده اند و احتمالا پیشینیان چیزی را متوجه شده اند که چنین چیزهایی را تصور کرده اند:
علم پزشکی امروز چنین توضیح میدهد که کایمرا تحت تأثیر هورمونها ساخته میشود مثلاً زمانیکه جنین دختر تحت تأثیر هورمونهای مردانه قرار میگیرد آن جنین تبدیل به کمه را خواهد شد. اما همهٔ موارد کمه را به این راحتی و بهطور طبیعی ساخته نمیشوند. بلکه به دلیل دستکاری ژنتیکی و برای تولید حیوانات جدید ساخته میشوند. مثلاً مهندسان ژنتیک به دنبال ساخت حیوانی هستند که هم شاخ داشته باشد و هم بال و هم اینکه شیر خوراکی به میزان زیاد تولید کند و هم اینکه گوشت خوشمزهای داشته باشد و خلاصه همه چیز در یک حیوان جمع شده باشد.
جابر بن حیان کیمیاگر مشهور ایرانی در بیش از ۱۲۰ کتابی که نوشتهاست یافتههای کیمیاگری خود را شرح داده و در یکی از کتابهای بسیار معروفش به نام کتاب سنگها (کتاب الحجار) طرز ساخت چنین حیواناتی را آموزش داده و حتی فراتر از آن هم رفتهاست.
انسان کایمرا: انسانهای کایمرا به دلیل مخلوط شدن ژنها بین یک انسان و یک حیوان کایمرا به وجود آمدهاند. این موجودات طوری طراحی شده بودند که دارای هوش و ذکاوتی بیش از انسان بودند و در شهرهایی که کارهای سری انجام میشد مانند مَنف این کایمراها در جلوی دروازهٔ شهر جلوی مسافران را میگرفتند و از آنها معماهایی میپرسیدند. چنانچه مسافر قادر به پاسخ دادن بود به او اجازهٔ ورود میدادند و چنانچه نبود او را میبلعیدند. این موجودات منحصر به یک کشور و فقط مصر و بابل نبودند.
این مبحث در روانشناسی به نوعی در کارهای یونگ تحت عنوان کیمیاگری مطرح شده است:
از دیرباز تبدیل مس به طلا و ساخت داروی جاودانگی که به آن اکسیر نیز گفته میشده، بیشترین تلاش کیمیاگران را به خود معطوف داشتهاست. با توجه به این مسئله، به کیمیا، علم اکسیر نیز گفته میشدهاست.
نگاهی دیگه به گوگل و دیاگرامی های روانشناسی با محوریت همدلی این ها قابل توجه اند:
بر این اساس هم دلی می تواند ناشی از جمع شدن سه وضعیت :
عشق (Love)
ارتباطات (Communication)
مهربانی (Caring)
می باشد که این عنصر وقتی با تکنولوژی ارتباطات جدید و دستیابی به درک بیشتری راجع به روشهای ارتباطی موجودات اطراف ما از قبیل (الگوریتم های هوش مصنوعی اط قبیل الگوریتم مورچه گان، PSO،GA و ...) و درک بیشتری از سایر جخبه های دیاگرام بالا به صورت عملی در ساخت سیستم های هوش مصنوعی جدید که حتی قالبت تولید علم با دستیابی به امکانات عیر قابل تصوری، قابل اجرا بوده و در جند دهه اخیر ( در صورتی که تا به حال رخ نداده باشند !!!!) به احتمال بالا اجرایی خواهند شد، سوال اینجا خواهد بود که آیا این نوع جدید آیا همان کاری را با ما خواهد کرده که ما با خودمان و یا ... می کنیم.
ظهور چنین مسایلی را در سریال هایی از قبیل Weast World، Dark و ... می توانید مشاهده کنید.
خوش باشید.