ادامه
اکنون پیش از ورود در مسائل مورد نظر، تذکر چند نکته را ضروری می دانم:
1.مشکل روابط خانوادگی در عصر ما نه آن چنان سهل است که به توان با چند نظرخواهی از دختران و پسران یا
تشکیل چند سمینار آن را حل کرد، و نه مخصوص کشور ماست، و نه دیگران آن را حل کرده و یا مدعی حل واقعی
آن هستند.
امروز اعتراض متفکران غربی از به هم خوردن نظام خانواده، فرار جوانان از قبول مسؤولیت ازدواج، تنفر دختران از
مادر شدن، کاهش عالقه والدین خصوصا مادر به فرزندان، ابتذال زن دنیای امروز و جانشینی هوسهای سطحی بجای
عشق، آمار روز افزون طالق، افزایش سرسام آور فرزندان نامشروع، عدم صمیمیت میان زوجین و... بیش از پیش به گوش می رسد .
موجب تأسف است که که بعضی می پندارند مسائل مربوط به روابط خانوادگی نظیر مسائل مربوط به صنعت است، لذا باید هرچه زودتر در این مورد هم از غربیان پیروی و تقلید کرد. برخی هم تصور می کنند که سستی نظام خانواده و راه یافتن فساد در آن، معلول آزادی زن و آن نیز نتیجه قهری زندگی صنعتی و پیشرفت علم تمدن است؛ یعنی فساد موجود ناشی از جبر تاریخ است و باید به آن تن داد و از سعادت خانوادگی سابق برای همیشه چشم پوشید.
اگر این چنین فکر کنیم ، بسیار سطحی و ناشیانه فکر کرده ایم. به نظر ما اگر چه زندگی صنعتی بر روابط خانوادگی تاثیر می گذارد، ولی عامل عمده این بی نظمی خانوادگی در غرب دو چیز است: یکی رسوم و قوانین ظالمانه و جاهلانه ای که قبلا در آن جا درباره زن حاکم بود؛ تا آنجا که به عنوان مثال زن برای اولین بار در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در اروپا دارای حق مالکیت شد. دیگر این که کسانی که به فکر اصلاح اوضاع و احوال زنان افتادند، مثل بعضی مدعیان روشنفکری در جامعه ما خواستند آبروی زن بیچاره را اصلاح کنند، چشمش را کور کردند، بنابراین بیش از آن که زندگی صنعتی مسؤول آشفتگی موجود باشد، قوانین قدیم اروپاییان و اصلاحات جدید متجددانشان مسؤول است، لذا ما باید به زندگی در غرب هوشیارانه بنگریم و ضمن استفاده و اقتباس علوم و صنایع و پاره ای مقررات اجتماعی قابل تحسین آن ها ، دچار تقلید و اطاعت کورکورانه نشویم.
ادامه دارد...