gwfarsi
gwfarsi
خواندن ۴ دقیقه·۴ ماه پیش

آنها که فرق دارند

در آغاز این بحث‌ها باید به یاد داشته باشیم که مسئله همیشه اندیشه بوده و هست. اگر می‌خواهید کسی یا جامعه‌ای را کنترل کنید، باید طرز فکر آن‌ها را تغییر دهید و نظام فکری خود را به آن‌ها تحمیل کنید. به زبان ساده، باید قدرت فکر کردن را از آن‌ها بگیرید. این می‌تواند تعریفی جامع از دیکتاتوری باشد. معمولاً افراد برای کسب قدرت و از بین بردن عدالت به نفع خود، چنین کاری را می‌کنند که به ظلم ختم می‌شود.

تصور کنید در جامعه‌ای زندگی می‌کنید که هدف اصلی آن‌ها گرفتن قدرت فکر کردن از شماست تا شما را برده خود کنند و خدشه‌ای به قدرت و مقامشان وارد نشود. اما شما دوست دارید در مقابل این ظلم ایستادگی کنید، نه تنها برای خود بلکه برای دیگران. ممکن است در برابر ظلمی قد علم کنید که مستقیماً شامل حال شما نمی‌شود، مثل گرسنگی یا محرومیت از تحصیل به دلایل مختلف. این ایستادگی در برابر دیکتاتور و نظام فکری دیکتاتوری تاوان دارد، تاوانی سخت. شاید در این راه کشته شوید و تنها تعدا کمی از جامعه را به این باور برسانید که باید با ظلم مقابله کرد تا زندگی بهتری داشت.

مثال بارز این روزها شروین حاجی‌پور است که با موزیک "برای..." به بهترین شکل، بدون توهین و نزاع، اعتراض خود را نشان داد و از هنر اعتراضی استفاده کرد. هنر اعتراضی، آثار خلاقانه‌ای است که احساسات مخاطبان را برمی‌انگیزد و فرصت‌های جدیدی برای مخالفت ایجاد می‌کند.

نظام فکری دیکتاتور این‌گونه است که در ظاهر دم از آزادی و آزادی بیان می‌زند و از اعتراض در چارچوب استقبال می‌کند، اما مبنای واقعی آن‌ها این است که نباید احساس خطر کنند. وقتی شروین حاجی‌پور با موزیک "برای..." اعتراض خود را نشان می‌دهد، حتی اگر از دیدگاه بی‌طرف نگاه کنید، متوجه می‌شوید که این اعتراض به بهترین شکل انجام شده است. اما چون دیکتاتورها احساس خطر می‌کنند، جلوی او را می‌گیرند تا منافع خود را حفظ کنند. ابتدا جلوی تولید اثر را می‌گیرند و سپس به سراغ شروین حاجی‌پور می‌روند. در این مرحله یا او را مجبور می‌کنند به روشی که آن‌ها می‌خواهند کار کند، یا او را زندانی می‌کنند، یا مجبور به ترک کشور می‌کنند.

این دقیقاً مصداق همان بحث ابتدایی است که یا به روشی که من می‌گویم فکر کن یا جایی در سیستم من نداری. این یکی از بالاترین ظلم‌هاست که کسی را مجبور به فرار از وطن خود کنید، جایی که در آن به دنیا آمده و خاطرات ساخته است.
دیکتاتوری یعنی با یک جوان هنرمند ۲۷ ساله از همان مملکت، که یکی از بهترین جوایز موسیقی (گرمی) را در کارنامه دارد، طوری برخورد کنید که حتی وقتی جلوی دوربین قرار می‌گیرد، با ترس به تک تک کلماتش فکر کند تا مبادا دوباره به خطر نیفتد.

من نمی‌گویم جاهای دیگر دنیا بسیار خوب است و نظم برقرار است، ولی در کشورهای دیگر این جوان به خاطر اعتراضش زندانی نمی‌شود و یا به لحاظ فکری تحت فشار قرار نمی‌گیرد که تمرکز در سخنوری خود را از دست بدهد.
مقابله با دیکتاتور و نظام فکری دیکتاتوری، همان‌طور که گفته شد، تاوان و سختی دارد. باید به او افتخار کنیم که این ایستاد و حرف زد. کاری که او انجام داد، تحسین‌برانگیز است زیرا دست دیکتاتور را رو کرد و به همه نشان داد. کمک کرد تا ما چشم خود را باز کنیم و بهتر ببینیم.

دیکتاتور می‌خواهد خود را منطقی نشان دهد؛ بنابراین می‌گوید که با اعتراض در چارچوب مشکلی ندارد و آزادی بیان برقرار است. اما وقتی با شنیدن موزیک "برای..." احساس خطر می‌کند و برخورد می‌کند، تضادهای ایدئولوژیکش نمایان می‌شود و دیگر از آن دیکتاتور منطقی خبری نیست و دستش رو می‌شود.
وظیفه ما این است که داستان شروین حاجی‌پور را کامل تجزیه و تحلیل کنیم و چشمانمان را باز کنیم تا در وهله اول قبول کنیم که در نظام دیکتاتوری گیر افتاده‌ایم و بعد به فکر راه‌حل باشیم.

مهم‌ترین اصل برای مقابله با دیکتاتور این است که به جامعه مدنی اهمیت دهیم و سعی کنیم در جهت گسترش اگاهی جمعی تلاش کنیم . باید بدانیم نظام های دیکتاتوری آنقدر که از بیرون به نظر می رسند باهوش و قدرتمند نیستند .

شروین عزیز با شجاعت مثال‌زدنی، به‌خاطر عشق و علاقه‌اش به ایران و از همه مهم‌تر خانواده‌اش که به او نیاز دارند، تصمیم به ماندن در وطن گرفت. امیدوارم بهترین‌ها برایش رقم بخورد.

نویسنده : shrvin


آزادی بیانجامعه مدنی
نشریه gwfarsi یک نشریه با محوریت موسیقی است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید