آیا تا به حال به سیستم معنادهی واژگان دقت کردهاید؟ وقتی از معنایی صحبت میکنید، آیا چیزی در درون شما جرقه میزند و شعلهور میشود؟ کلماتی مانند خانواده، وطن، دوست، رپ و... برای همه آدمها یک بار معنایی دارند. این که برخی از این واژهها برای شما چقدر ارزشمند هستند و برخی دیگر نه، نگاه شما به دنیا را شکل میدهد.
واقعیت این است که این کلمات به خودی خود معنایی ندارند. آنها بارهای چند هزار سال تمدن و فرهنگ را با خود حمل میکنند که در زبان ما جاری است و همواره با ما زندگی میکنند. ما به نسبت تواناییمان در استفاده و درک زبان، قدرت بازتعریف خودمان را داریم. واژگان، ابزارهایی هستند که ما به آنها جان میدهیم و در زبان و ذهن خود دوباره تعریفشان میکنیم. اما باید بدانیم که ما هر روز در حال از دست دادن بخشی از این گنجینههای معنایی هستیم.
همایون کاتوزیان در کتاب ایران، جامعه کوتاهمدت اشاره میکند که ایران حتی برای سیستمهایی بهظاهر ثابت و مشخص مانند پادشاهی موروثی نیز پایبند به اصول نبوده است. برای مثال، در ایران به جای آن که پادشاهی به صورت موروثی از پدر به پسر ارشد برسد، باور بر این بود که باید دید همای سعادت بر شانه چه کسی مینشیند. این نوع تفکر نشاندهنده جامعهای است که اصول بلندمدت در آن ثبات نداشته و نگاه به آینده در آن متزلزل بوده است.
ما فرزندان جامعهای هستیم که در جنگ با مدرنیته، سیستم معنادهیاش دچار اختلال شده است. این زبان که بزرگان ادبیات زیادی را در آغوش خود پرورده است، امروز از نبود نگاههای بلندمدت و تلاشهای فراگیر برای سانسور در تمامی عرصههای اجتماعی رنج میبرد. نتیجه این شده است که سیستم خلق ارزشهای جدید به درستی عمل نمیکند. در چنین وضعیتی، کسانی ممکن است بزرگ شوند که جایگاهشان واقعی نیست. اما این بدان معنا نیست که خوشبختاند؛ بلکه زمانی که سیستم خلق ارزش مختل میشود، افراد جایگاه واقعی خود را نمیشناسند و نمیدانند چقدر پایههایشان محکم است. از همین رو است که هر روز شاهد سقوط ستارهای پرنور هستیم.
من همواره بر اهمیت پرهیز از کلیشه و استفاده از مفاهیم بزرگ در شعر تأکید کردهام. بسیاری از مفاهیم بزرگ امروز در برخورد با دنیای ما تا حد زیادی بیمعنا و متناقض شدهاند؛ مانند عشق و خانواده. این دو مفهوم در گذشته در تضاد با یکدیگر بودند. عشق چیزی بود که خانواده را تهدید میکرد، اما در دنیای امروز به عاملی برای تشکیل خانواده تبدیل شده است. این تغییرات در معنای مفاهیم نشان میدهد که اگر شما به کلیگویی بسنده کنید و مفاهیم را بهخوبی تحلیل و خرد نکنید، نتیجهای جز تولید کلیشه نخواهید داشت.
در نهایت، مهم است که بدانیم در چه جامعهای زندگی میکنیم. نیازی نیست که خود را برچسب بزنیم و الزاماً نگاهی اجتماعی به همه چیز داشته باشیم. لازم نیست شعرمان را بهزور تغییر دهیم، بلکه باید خودمان را به سمت جلو و یادگیری سوق دهیم. با ایجاد پروژههای بلندمدت و چرخههای مالی سالم، میتوانیم از این اختلالات عبور کنیم و به آینده امیدوار باشیم.