وقتی در دست ظلم گیر کردی هم عفو و هم مرگ ات تبدیل به یک نمایش قدرت می شود.
یعنی اگر آن ظالم تو را عفو هم بکند در واقع دارد داد می زند آهای مردم ببنید مرگ و زندگی شما دست من است.
اینجاست که وقتی قدرت فکر می کند ثابت کرده که قدرت مند است ناخوداگاه دارد داد می زند ترسیدم.
جایی که جان انسان ارزشمند نیست هیچ مولفه دیگری ارزش حساب نمی شود. این مفهوم آغاز تناقض آنهایی است به اسم ارزش های مختلف دست به کشتن آدم ها می زنند.
این وسط یک سری آدم اسیر این قدرت طلبی شدند یا می شود گفت روبرو اش می ایستند که توماج یکی از آن ها است.
تو رپ فارسی بسیاری به طریقی طعم دست گیری و پرونده دار شدن و از این قبیل چیز ها را چشیده اند و انگار این صحنه افرادی که متفاوت از حکومت فکر می کند و یا به مرور و در گذر زمان گاهی نزدیک و گاهی دور شده اند را جذب می کند.
چرا کار توماج و امثال او مهم است؟
در کتاب راه باریک آزادی نمودار رابطه مردم و دولت را مولد پیشرفت و یا پسرفت یک جامعه معرفی می کند.
نویسنده اعتقاد دارد تمام حکومت های جهان اگر زوری بالا سرشان نباشد زورگو خواهند بود و اسم اش را لویاتان می گذارد. او اعتقاد دارد تنها زمانی که ما یک دولت (لویاتان) قدرت مند و یک جامعه مدنی قدرتمند را کنار هم داشته باشیم کشور در دالان باریک آزادی قرار می گیرد.
البته این مسائل حرف های پیچیده زیادی دارد ولی در نهایت باید بدانیم برای چه تلاش کنیم.
من چیزی جز انسان بنظرم نمی آید. تمام این مولفه ها مانند آزادی و استقلال و قانون باید در جهتی استفاده شود که به انسان و عزت نفس و ارزش جان او پایبند باشد.
