در یک سال اخیر ما شاهد این بودیم که شکاف های درون رپ فارسی خودشان را بیش تر و بیش تر اعلام وجود می کنند. شکاف هایی که شاید سال هاست در گوشه ای در حال خاک خوردن هستند هر چند وقت یک بار بر سر تضاد منافع و نگاه سر این زخم ها باز می شود.
بعد از فدایی و مهدیار حالا نوبت به یاس رسید. آیدین علی پور یکی از اعضا لیبل فریاس به خوبی می داند هر کلمه از حرف ها او به زبان کل گروه اش معنا می شود.
با این حال در استوری اش در مقابل توییت های لیلی بازرگان ( همسر شاهین نجفی) از شاهین خواست قاطی بازی سروش و بهرام نشود.
حالا بازی سروش و بهرام چیست؟ من چند ایده دارم .
اول اینکه بهرام و سروش هر دو جزو ایدئوگ های رپ فارسی حساب می آیند. اگر گذشته هنری ترشان را کنار بگذاریم. چند سالی است بیش تر فعالیت هایشان بوی ایدئولوژی دارد.
خود یاس هم خارج از بازی نیست. او هم در گیر ایدئولوژی خودش است. بنظرم یاس و شاهین مفهوم ایران برایشان ارزش مند تر است.
بنظر یاس و شاهین هر دو وام دار این ریشه تفکری اند و در مقابل هیچکس و بهرام هم جدا از این تفکر نیستند ولی هرکدام برداشت های خودشان را از این باور دارند و در زمان های مختلف به جناح های مختلف نزدیک شدند.
یکی از مسائلی که در جنبش زن زندگی آزادی به وضوح آشکار شد نا کارآمد بودن اپوزوسیون خارج کشور بود.
هیچکس حاشیه زیادی دورش جمع شد.
از نزدیک بودن به جمهوری اسلامی و خانواده رفسنجانی و از طرف دیگر اپوزوسیون خارج کشور و گروهک های مجاهدین و بیش تر شدن ایده ها چپ در شعر ها. همه و همه هیچکس را تبدیل به شخصیتی غیرقابل اعتماد کرد. با اینکه با تلاش ها بسیار و توجه به نسل جدید تر در مقابل جبه گرفتن تمام هم دوره هایش برای خودش تا حدی اعتماد سازی کردی اما برای کسانی مانند آیدین علی پور دیگر حنایش رنگی ندارد. این را در مصاحبه اخیر همکار اش در لیبل فریاس ( سجاد ترابی ) با اشکان آکای هم می شود دید.
گویا هیچکس و بهرام درگیر مسائلی شده اند که تا همین امروز تنها افراد کمی از آن خبر دارند و آنها هم راز دار مانده اند. حتی فدایی در سخت ترین دیس ترک اش هم تا حد زیادی در لفافه حرف زد و تنها دست به اتهام های کلی زد و همین مسئله نشان می دهد که حتی گفتن این مسائل در رپ فارسی تبدیل به یک تابو شده و همه ترجیح می دهند کمتر در این باره حرف بزنند و یا بشنوند. زیرا آنها بت هایی هستند که شاید بشود شکست شان اما نمی شود از خانه ای که خودشان ساخته اند اسمشان را پاک کرد.
این مسئله که شاهین نجفی هم به دلیل رفتار های سینوسی اش که به اصطلاح می گویند رنگ عوض کرده برای آیدین علی پور این طور بنطر نمی رسد و او از او تعریف می کند. همانطور که شاهین در گذشته و مکرارا درباره یاس جز خوبی چیزی نگفته است.
در دورانی هیچکس برای بسته شدن پیج شاهین و چند اتقاق دیگر از او حمایت کرده گویا این مسئله برای یاس و دوستانش بیش تر از یک دعوت از هیچکس یا یک تله معنا شده است.
شاهین خیلی وقت است که اعلام کرده دیگر سمت موسیقی رپ نمی آید چون دیگر آن نیروی جوانی برای رپ کردن در روی صحنه را ندارد. ولی شاید این تنها دلیل او برای فاصله گرفتن از این فضا نباشد.
بنظرم شاهین دنبال مخاطب عام تری نسبت به چیزی رپ می توانست به او بدهد بود. او همین حالا این جامعه را کم و بیش دارد و در این سال ها به سمت پاپ تر شدن حرکت کرده است.
در نهایت به نظر هر دو طرف حالا بیش تر از هنرشان درگیر کار هایی شده اند که هنر کمترین سهم را در آن بازی می کند. ما در بالا لیست بت های رپ فارسی وزنه به سمت اندیشمندان چپ سنگینی می کند. از یک طرف سورنا که هم در شعر ها و هم در استوری اینستاگرام (می بینم حسام سلامت ( متفکر چپ) را استوری می کند) ( البته که من هم از آقای سلامت بسیار یاد گرفته ام) و از طرفی هیچکس که انگشت به سمت او زیاد است و هم در طی چند سال اخیر می شود از توییت های او برداشتی های چپ کرد.
و بهرام که آلبوم های اخیر او که بیش تر از اینکه رفرنس هنری داشته باشد شبیه به یک بیانیه سیاسی بود و در واقع او تلاش می کرد مارا با دنیای فکری الان اش آشنا کند و برداشت خودش را از جامعه بنویسد که در نهایت حرف هایش نزدیک شد به دوستان چپ.
من اینجا نیستم که بگویم این سنگینی به این سمت درست است یا غلط و اساسا این جمله اشتباست. بیش تر باید دنبال این باشیم که چرا به این سمت رفته ایم و یا چرا از حرف هایشان همچین معنا هایی شده حرف بزنیم که بنظرم ریشه در ادبیات ایران در دهه های قبل انقلاب 57 دارد. آن زمان که اوج دوران این تفکر بود و بعدا دیدیدم که جنایت ها رخ داده.
حالا که این تفکر ها از سمت نویسندگان و شاعران ایران کمی کنار گذاشته شده و این تفکر رنگ بوی جدیدی در رپ فارسی برای خودش دست و پا کرده و تبدیل به یک عامل بت ساز شده است و بنظر تفکری پرستیژ ساز است.
در نهایت رپ فارسی نسلی را پشت سر گذاشته که به هر شکل بود سعی کردند زنده بمانند چه آدم خوب و چه آدم بد و این جایگاهی که دارند حتما حق شان است. بنظرم بیش تر از اینکه چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ؛ تلاش برای زنده نگه داشتن فضایی که بشود در آن به آزادی حرف زد مهم تر است و حقیقت را زمان مشخص خواهد کرد.