موج جدید هنرمندان زن در رپ فارسی طی چند وقت اخیر پررنگتر از گذشته شده است. از گوشه و کنار صحنه میتوان این حضور را بهوضوح حس کرد. بهراحتی میتوان فهمید که شرایط تغییر کرده است؛ گستره افرادی که نماینده این صحنه هستند و تنوع سلیقههایی که پوشش داده میشود، بهمراتب بیشتر از گذشته شده است. اکنون چند نماینده مهم در جریانهای مختلف این سبک دیده میشوند. اما بااینحال، به نظر میرسد هنوز چیزی کم است.
در این مقاله، تلاش میکنیم به این سؤال پاسخ دهیم: چرا هسته اصلی مخاطبان رپفارسی، برخی از این رپرهای زن را از خود نمیدانند و آنها را به عنوان بخشی از جریان اصلی نمیپذیرند؟
در بررسی سطحی، میتوان رپرهای زن را در دو دسته کلی قرار داد:
1. هنرمندان در حاشیه صحنه
گروهی از زنان که موسیقی را هنرمندانه تر دنبال میکنند و سعی دارند محتوای عمیقتر و جدیتری ارائه دهند. بااینحال، از یک سو همواره به برخی از آنها اتهام "کپیبرداری از مدلهای مردانه" وارد بوده است و از سوی دیگر، وقتی تلاش کردهاند به دنبال امضای شخصی و متمایزتری بروند. این تلاشها اغلب باعث شده آنها به حاشیه رانده شوند و حتی در بهترین حالت، تنها به بازیگران همیشگی حاشیه صحنه تبدیل شوند. البته استثناهایی هم وجود دارند که آثار ارزشمندی خلق کردهاند.
2. هنرمندان وایرال (مورد توجه)
دسته دوم شامل زنانی است که اخیراً بسیار وایرال شدهاند. آنها با استفاده از فرمولهای ثابت در تولید موسیقی، تبلیغات اصولی و گسترده، و بهرهگیری از ویژگیهای جنسیتی توانستهاند توجه زیادی را به خود جلب کنند. این جریان بهطور کلی شباهتهایی به گروهی از رپرهای مرد دارد که در سالهای اخیر در این صحنه بهوفور دیده شدهاند که برای من یکی از جذاب ترین بخش های صحنه را شکل می دهد ولی یک فرق دارد من این جریان را نوعی به چالش کشیدن فرهنگ تماما مردانه رپفارسی می بینم.
تمرکز این مقاله بر گروه دوم است؛ زنانی که بعد از شکلگیری نسبی صنعت در رپ فارسی و تبدیل شهرت به یک ارزش مادی، توانستند به صحنه ورود کنند و با فعالیت در فضای مجازی، بهویژه در پلتفرمهایی چون تیکتاک و اینستاگرام، سر و صدا به پا کنند.
چند دلیل اصلی وجود دارد که باعث میشود مخاطبان لایه سخت تر رپ فارسی، این گروه را نپذیرند:
1. ورود ناگهانی به صحنه
برخی از این رپرها به نظر میرسد بهطور ناگهانی و بدون طی کردن مسیرهای مرسوم شهرت، وارد صحنه شدهاند. این ورود ناگهانی باعث شده مخاطبان آنها را کمتر جدی بگیرند.در طی این چند سال افرادی زیادی بودند که خواستند مسیر رشد سریع جایگزین در فرهنگ برای خود پیدا کنن اما خیلی زود تر از چیزی که برنامه ریزی کرده بودند تمام شدند.
2. نوع موسیقی تولیدی
محتوای موسیقی این گروه اغلب سطحی و صرفاً برای جلب توجه طراحی شده است. بسیاری از متنها نیز وجههای جنسی پررنگی دارند که با کهنالگوی زن در فرهنگ عمومی فارسی تناقض دارند. این موضوع بهویژه در میان زنان هنرمندی که این نوع بیان و نمایش را پیشتر تابو میدانستند، چالشبرانگیز است.
در مقایسه، جریان مشابه در میان مردان نیز در ابتدا با مقاومت مواجه شد، اما به مرور زمان توانست بخشی از مخاطبان را جذب کند. این پذیرش نسبی به دلیل وجود عناصر فرهنگی مانند "قلدری"، "غیرتی بودن"، "دعوایی بودن"، و حتی جنبههای سکسی در آثار آنها بود که در هر مرحله جذابتر و پررنگتر به نظر میرسید.
باوجود این چالشها، این موج جدید از رپرهای زن، فرصتی مثبت برای تنوعبخشی به این سبک به وجود آورده است. زنانی که پیشتر یا به حاشیه رانده میشدند، یا تنها در نقش همخوان ظاهر میشدند، اکنون فضایی برای دیده شدن پیدا کردهاند.
این نوع فعالیت و چند پروژه موفق تبلیغاتی، نهتنها به جریان زنان در رپ فارسی ضرر نرسانده، بلکه به آن کمک هم کرده است. اکنون سبدهای متنوعتری از سلایق در دسترس هستند که زنان میتوانند از طریق آنها رشد کنند.
بنظرم اگر به فرهنگ متصل نشوید و نقدش اش نکنید و به چالش نکشید اش، نمیتوانید دوام زیادی بیاورید. این پروژههای تبلیغاتی، باوجود تمام محدودیتها، میتوانند در بلندمدت ارزش برند زنان را در این بازار افزایش دهند. این پروژهها آزمونهایی نسبتاً موفق بودهاند و حالا زنانی که به فرهنگ این سبک متصل هستند، شانس بیشتری برای رشد و بزرگ شدن دارند.
در نهایت، با توجه به موج چهارم رپ فارسی و اتفاقات اجتماعی و فرهنگی اخیر در ایران، میتوان گفت که فرصتهای زنان برای رشد در این سبک نسبت به گذشته بیشتر شده است. بااینحال، هنوز مسیر طولانیای برای رسیدن به پتانسیل واقعی آنها وجود دارد.
در نسل جدید تر تعریف جنسیت رفته رفته کمتر از قبل مطرح است و حالا بسیار زنان هستند که در بخش های مختلف تولید یک اثر مشارکت دارند.