نمیدانم آیا این اتفاق پدیدهای نسبتاً جدید است یا از گذشته هم وجود داشته است. به نظر میرسد که رپ فارسی اکنون بیشتر از هر زمانی برای بقا تلاش میکند. این سوال برایم پیش آمد که آیا مخاطبان رپ فارسی در گذشته هم اینقدر نگران یکنواخت شدن و از دست دادن جذابیت آن بودند؟
به نظر من، این مسئله چندین دلیل دارد. نخستین عامل، گسترش جامعهی دنبالکنندههای این سبک موسیقی است که در طول سالها افزایش یافته است. افراد بسیاری تمایل دارند در این جنبش سهیم شوند و هرکدام سعی میکنند این صحنه را با شخصیت خود بازتعریف کنند. این موضوع طبیعی است که فرد تصمیم بگیرد در چه فاصلهای از رپ فارسی قرار بگیرد و چگونه دربارهاش فکر کند.
در گذشته، رپ فارسی تنها گزینهی موجود برای نوجوانانی بود که نیاز به اثبات خود داشتند. بخش بزرگی از اندیشههای ما در این دوره شکل میگیرد. نوجوان، که از سلطهی قوانین خانواده گذر کرده، اکنون به دنبال هویتیابی و تثبیت شخصیت خود است.
رپ فارسی از نقطهای به بعد به محلی برای تقاطع هنرهای مختلف تبدیل شد. انگار نیمهی گمشدهای بود که همه آرزوی یافتنش را داشتند. برای مثال، نقاشان به گرافیتی روی آوردند یا کاور آهنگها را طراحی کردند. دنسرهایی پیدا شدند که با این سبک هماهنگ شدند و بسیاری هنرهای دیگر (به معنای مدرن) نیز به این صحنه پیوستند. وجه مشترک همهی آنها این بود که یا طرد شده بودند یا ناشناخته. دنیایی از رازها شکل گرفت که نه هنرمند و نه طرفدار دقیقاً نمیدانستند قرار است چگونه پیش برود. هر دو گروه، در سفری قهرمانانه به کشف این دنیا پرداختند.
هنگامی که با افراد درون صحنه یا کسانی که قصد ورود به آن را دارند دربارهی ساخت شخصیت صحبت میکنم، همواره به روایتهای کهنالگومحور اشاره میکنم. کهنالگوها جانمایهی تمام قصههای بشری هستند که به صورت صیقلی و شفاف به ما رسیدهاند. ساخت شخصیت نیازمند عناصر زیادی است، اما شاید بتوان "گره" را بهعنوان مهمترین عنصر نام برد. گرهها نقاط اشتراکی هستند بین شخصیت هنرمند و جامعهای که در آن زندگی میکند. هنرمند با ایجاد و باز کردن هر گره، مخاطبش را در این سفر قهرمانی به خود نزدیکتر میکند.
با گسترش جامعهی مخاطبان و همکاری اینترنت، تولیدکنندگان بیشتری نیز در این سبک به وجود آمدند. این یک پدیدهی طبیعی است و بازار همواره به سمت سلیقهی عام حرکت میکند. از تولیدکنندگان موسیقی (رپرها، پرودوسرها، و کاور آرتیستها) گرفته تا تولیدکنندگان محتواهای حاشیهای و پاپاراتزی.
رپ فارسی همواره در حال بازآفرینی نقش خود بوده است. این تغییر مداوم، بازتابی از اتفاقاتی است که در این دنیا و جامعه در حال رخ دادن است. همه چیز به سرعت تغییر میکند. قهرمان ماندن در دنیای اینترنت، جایی که هر لحظه نگاه سنگین مخاطبان را روی خود حس میکنی، رسماً غیرممکن است. به اطراف خود نگاه کنید؛ چند نفر از قهرمانان دیروز هنوز قهرماناند یا ضدقهرمان شدهاند؟
این مسئله سرانجام گریبان همه را میگیرد و اکنون نوبت رپ فارسی است. منظورم این نیست که تمام تغییرات در این حوزه منفی است، اما باید بدانیم که همه چیز در این دنیا حاصل یک فرایند است و رپ فارسی (بهعنوان یک ابرروایت) بسیاری از جریانهای فرهنگی و سیاسی را در خود جای داده است.
اتفاقی که افتاده، این است که ما بهواسطهی عقبماندگی، به ترجمههایی پراکنده از فرهنگهای توسعهیافته دست زدیم و موجودیت منسجم آنها را نقض کردیم. حال چگونه میتوان این اطلاعات از دست رفته را جبران کرد؟ به نظر من، باید به ریشههای خود بازگردیم و آنها را بازنگری کنیم. این جمله شاید کلیشهای به نظر برسد، اما در رپ فارسی کمتر به این موضوع پرداخته شده و بیشتر در تولیدات این عمل دیده میشود.
در نهایت، دوستان عزیز، باید بدانیم که هنرمندان و مردم در هر دوره دست به بازتعریف واژگان میزنند. بسیاری از این کلمات بزرگ در امروز ما معنایی ندارند و یکی از راههای سفر قهرمانی هنرمندان، اندیشیدن به معنای کلمات است و تلاش برای بازتعریف آنها در دنیای امروز. لازم نیست همه عضو چرخدندهی صنعت شوید؛ این اتفاق در گذشته برای بسیاری از هنرمندان ننگ بود، اما اکنون اوضاع تغییر کرده است. باید بدانید که هدف اصلی، بازتعریف چند کلمهی بزرگ مثل "گنگ" یا "بچ" (انسان بدکاره) و "خانواده" است. شما میتوانید دایره لغات بزرگتری را برای بازتعریف خودتان انتخاب کنید.