چرا دغدغههای محیط زیستی کمتر جایگاهی در شعر رپ امروز ما دارد؟ اکنون که در بدترین وضعیت از نظر مدیریت آب هستیم و جنگلهایمان روز به روز کوچکتر میشوند، چرا این مسئله برای کمتر رپری به دغدغه تبدیل شده است؟
انسان آینده برای رپر فارسی زبان چگونه تعریف میشود؟ شاعری که طبیعت محور شعرهایش باشد در تاریخ ایران (مخصوصاً در دوره مدرنتر) وجود دارد، اما هیچیک از این گفتمانها نتوانستهاند وارد رپ فارسی شوند و توجهی را جلب کنند.
به نظر میرسد رپ فارسی همواره ترندهای متفاوتی و دور تری نسبت به نگاههای هنری (غیر موسیقی) امروز دنیا را دنبال میکند. همواره نگاه اش به بازار موسیقی بینالملل بوده و در همان گفتمان زیست اش را تعریف میکند، که این کار اشتباهی نیست ؛ به نظر من، نگاه به غرب و آموختن از او باید تبدیل به یک اصل شود. اما وقتی گفتمانتان به تکرار افتاد (که میافتد، در میان فراز و فرود ترندها)، باید لابهلای شعرهایتان از انسانی بخوانید که در اینجا زندگی میکند.
این انسان با هزاران چالش روزمره دست و پنجه نرم میکند که یکی از مهمترین آنها مسائل محیط زیست امروز ماست. چرا این گفتمان در رپ فارسی برعکس جریانهای دیگر هنری نتوانسته صدایی پیدا کند؟ به نظر من، باید ریشهاش را در ابتدای رپ فارسی و روند شکلگیریاش جستجو کرد. رپ فارسی همواره در حال جنگیدن برای بقایش بود و فرصت فکر کردن نداشت.
شاید در بازه زمانی کمی قبل از ظهور نسل چهار یها، نبود این حلقه گمشده بیشتر به چشم میآمد؛ جایی که فاصله مخاطب و هنرمند آنقدر زیاد شده بود که بسیاری از علاقهمندان و هنرمندان از این عرصه کنار کشیده بودند یا مجبور به کناره گیری شده بودند . در این شرایط، کمتر میشد از دغدغههای به ظاهر حاشیهایتر صحبت کرد. گفتمان درون رپ فارسی چند سال است که تغییر چندانی نکرده است.
به نظر من، حلقه گمشده این وسط، نبود ارتباط افراد درون رپ فارسی با مهمترین دغدغههای مردم در سراسر دنیاست. در زمانی که چپهای افراطی در آلمان کارخانه تسلا را آتش میزنند ویا مسئلهای مانند پتروشیمی میانکاله این چنین سر و صدا ایجاد میکند، احتمالاً از نگاه هنرمند درون رپ فارسی، این مسئله دغدغه امروز مخاطبش نیست که از آن بخواند.
من سعی دارم دلایل حذف این گفتمان را بیان کنم. از نظر من، انسانی که محیط زیست برایش مهم باشد، خود به خود در ترانههای کلابیاش (club)هم رگههایی از این موضوع پیدا میشود. بنظر من مهم ترین کار شاعر تبدیل عناصر غیر شاعرانه به شعر است . انقدر از کلیشه ها استفاده نکنید.فرق ایجاد کنید.
در نهایت، انگار این یک اصل نانوشته است که هنرمند باید چند قدم از مخاطبان اش جلوتر باشد و چه بهتر که این جلو بودن، دنبالهرو فرهنگی باشد که آینده این آب و خاک برایش مهم است.