تو بررسی روند تاریخی رپ فارسی یه چیزی بنظرم جالب بود.در این تاریخِ نهچندان طولانی رپ فارسی، ما همواره با گروه روبرو بودیم و نه فقط یک شخص. اما حالا، هر روز بیشتر میبینیم که برندهای بزرگی سر بلند میکنن که دیگه اون حالت گروهی رو ندارن و بیشتر فردگرا هستن.
سوال اینه: چرا تو دنیایی که هر روز ابزارهای ارتباطی بیشتری داریم، انگار همه داریم به سمت برندهای ایزولهتر و تکنفره میریم؟
چرا رپ فارسی الان بیشتر به لیبل ساختن علاقه داره تا گروه تشکیل دادن؟ فکر میکنم برای جواب دادن به این سوال، باید به فاکتورهای بزرگتری نگاه کنیم. تو رپ فارسی، دوستی همیشه یه رکن مهم بوده؛ آدمها با ورود به این فضا انگار یه خانواده پیدا میکردن و اون حس تعلق، بخشی از هویت اجتماعیشون میشد.
یه جایی خوندم که آدمها واسه زنده موندن خیلی تلاش میکنن، ولی واسه حفظ جایگاه اجتماعیشون هر کاری از دستشون بر بیاد انجام میدن. همه دوس دارن یه جوری خودشون رو تو ذهنها موندگار کنن، مثل ولدمورت تو هری پاتر! حالا تو این بین، هنرمندها معمولاً آدمهایی هستن که بیشتر از بقیه نیاز دارن خودشون رو به بقیه ثابت کنن؛ مخصوصاً وقتی جوون هستن. اینجوریه که رپ فارسی به یه فضای پُر از شور و شوق و توجه تبدیل شده که تو جریانهای اجتماعی و فرهنگی جامعه تاثیر قابل توجهی داره.
حالا یکی از دلایل کمرنگ شدن نقش گروهها شاید به شرایط خود جامعه برگرده. هرچی اوضاع بدتر شده و جامعه غریبهتر، به همون نسبت هم سختتر میشه به بقیه اعتماد کرد. تو رپ فارسی، نسل جدید وقتی به بزرگترها نگاه میکنه، کمتر رابطه پایداری میبینه که هنوز برقرار باشه.
یه نگاه دیگه هم اینه که این وضعیت شاید یه جور دعوا بین مدرنیته و دیدگاه کلاسیکتر به رپ فارسی باشه. وقتی نسل چهارم وارد این فضا شد، تلاش واسه سازماندهی و صنعتیتر شدن رپ فارسی بیشتر شد. اما با توجه به اینکه رپ فارسی زیرزمینیه (یعنی هنوز هم تولید و انتشارش جرم حساب میشه)، این سبک هیچوقت نتونست به لحاظ اقتصادی به یه صنعت واقعی تبدیل بشه؛ انگار که یه کودتای شکستخورده بوده. الان داشتن گروه یه مسیر پرهزینه و سختتر برای رسیدن به شهرته، در حالی که میشه با مدیریت بهتر و هزینه کمتر به همون هدف رسید. انگار الان بیش تر ادم ها می تونن هم هدف باشند ولی یک گروه نباشند.
اصلا منظورم این نیست که صحنه دیگر آن روند گذشته را طی نمی کند برعکس؛ الان کسایی که از اون روند سخت و فیلترهای مختلف گذشتن، ارزش آنقدر بالایی پیدا برای صحنه دارند که اصلاً نمیشه روش قیمت گذاشت.
در مسیر صنعتی شدن صاحبان اتوریته امروز رپ فارسی در پایگاه های مختلفی مانند توییتر و یوتیوب و تلگرام (از قدیم)فعالیت دارند.
الان رپ فارسی صاحب برنامههایی مثل "اسم نداره"، "آزمایشگاه"، "شل استریم"، و ... هست. من می بینم افراد بعد از دعوت شدن به آنها برای هم طوری استوری تبریک می گذارند و خوشحال می شوند که تنها نمونه نزدیک اش فتن به سفر حج یا برنده شدن لاتاری است. به طور مثال آهنگ سازان نوجوان که ترک شان برنده شل استریم می شود قیمت کار هایشان را تا چند برابر گذشته افزایش می دهند این برنامهها مثل کاتالیزور عمل میکنن و چون رسانه های هم سنگ آنها نتوانسته به اندازه آنها خوب عمل کند همواره انگشت اتهام سمت شان بوده و احتمالا خواهد بود.
با همه این حرفها، به نظر میرسه که رپ فارسی این روزها جایی گیر کرده که خیلیها فکر میکنن نه تشکیل گروه دیگه ارزش خاصی داره و نه کار کردن با یک لیبل، اونطور که باید به رشد کمک میکنه یا از نظر اقتصادی بهصرفه است.
خیلی از گروههای جدیدی که بعد از نسل چهار به وجود اومدن، مثل مامبل بندری یا ویوی کیدز، هرچند شاید دوام زیادی نداشتن، اما اعضاشون تجربههای ارزشمندی به دست آوردن که خیلی از موفقیتهای امروزیشون به همون دوران برمیگرده. انگار این سیستم آزادتره و به افراد اجازه میده راحتتر روی پروژههای شخصیشون کار کنن.
حالا نظر شما چیه؟ چرا دیگه گروهها تو رپ فارسی برخلاف گذشته حتی تمایلی به شکلگیری هم ندارن؟ بنظر شما چرا تا وقتی که برای هنرمند ساز و کار آزادتری وجود دارد باید سراغ تشکیل گروه برود؟