تا به حال برایتان پیش آمده که یک LED را با ولتاژ کاملاً صحیح به منبع تغذیه وصل کنید، اما در یک چشم به هم زدن بسوزد و شما را با کلی علامت سوال تنها بگذارد؟ یا شاید وقتی با منبع تغذیه آزمایشگاهی کار میکنید، دیده باشید که ناگهان چراغ کوچک "CC" روشن میشود و ولتاژ خروجی افت میکند. اینها اتفاقات تصادفی نیستند؛ بلکه دنیای شگفتانگیز و گاهی گیجکننده کنترل جریان هستند.
در دنیای الکترونیک، ولتاژ شاید ستارهی اصلی به نظر برسد، اما این جریان است که اغلب کارهای سنگین را در پشت صحنه انجام میدهد. کنترل دقیق جریان، مرز بین یک مدار کارآمد و یک قطعه سوخته را مشخص میکند.
متأسفانه، اصطلاحات این حوزه کمی گیجکننده هستند. "منبع جریان"، "محدودکننده جریان"، "Source"، "Sink"... اینها کلمات مترادف نیستند و هرکدام داستان و کاربرد خاص خودشان را دارند.
در این مقاله، یک بار برای همیشه این مفاهیم را کالبدشکافی میکنیم. فرقی نمیکند یک علاقهمند مبتدی باشید یا یک طراح باتجربه، در پایان این راهنما شما یک جعبه ابزار ذهنی کامل برای درک و استفاده صحیح از این مدارها خواهید داشت. بیایید شروع کنیم!
قبل از اینکه وارد شماتیکهای پیچیده شویم، باید به یک سوال اساسی پاسخ دهیم: "این مدار قرار است چه کاری برای ما انجام دهد؟". پاسخ به این سوال، تفاوت بین یک محدودکننده جریان و یک منبع جریان ثابت را آشکار میکند.
تصور کنید در حال رانندگی در یک جاده هستید که حداکثر سرعت مجاز آن ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت است. تا زمانی که سرعت شما کمتر از ۱۰۰ باشد، هیچکس کاری به کار شما ندارد. اما به محض اینکه پایتان را بیش از حد روی پدال گاز فشار دهید و از این حد عبور کنید، یک نیروی نامرئی (پلیس راهنمایی و رانندگی!) جلوی شما را میگیرد و اجازه نمیدهد سریعتر بروید.
یک مدار محدودکننده جریان دقیقاً همین کار را میکند.
این مدار یک ویژگی حفاظتی است. کار اصلی آن این است که یک سقف برای جریان خروجی تعیین کند. تا زمانی که مصرف جریان مدار شما پایینتر از این سقف باشد، این مدار عملاً در خواب است و هیچ دخالتی نمیکند. اما به محض اینکه یک خطا (مثل اتصال کوتاه) رخ دهد و جریان بخواهد از حد مجاز فراتر برود، مدار بیدار شده و با کاهش ولتاژ، جلوی این افزایش را میگیرد.
این همان قابلیتی است که در اکثر منابع تغذیه آزمایشگاهی با آن سر و کار داریم. منبع تغذیه شما در حالت عادی در مُد ولتاژ ثابت (Constant Voltage - CV) کار میکند. شما ولتاژ را روی ۵ ولت تنظیم میکنید و مدار همان ۵ ولت را تحویل میدهد. اما شما یک حد جریان (مثلاً ۵۰۰ میلیآمپر) هم تعیین کردهاید. اگر بار شما سعی کند جریانی بیشتر از ۵۰۰ میلیآمپر بکشد، منبع تغذیه وارد مُد جریان ثابت (Constant Current - CC) میشود. در این حالت، دیگر ولتاژ ۵ ولت را تضمین نمیکند و آن را تا حدی کاهش میدهد که جریان دقیقاً روی ۵۰۰ میلیآمپر باقی بماند. پس در اینجا، حالت CC در واقع همان عملکرد محدودکنندگی جریان است.

حالا سیستم کروز کنترل خودرو را تصور کنید. شما سرعت را روی ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت تنظیم میکنید. از این لحظه به بعد، ماشین به طور فعال و پیوسته گاز میدهد یا آن را کم میکند تا سرعت شما را دقیقاً روی ۱۰۰ نگه دارد؛ چه در سربالایی باشید و چه در سرازیری.
یک منبع جریان ثابت، کروز کنترل جریان شماست.
این یک مدار راهانداز (Driver) است. وظیفه اصلی آن این است که یک جریان مشخص و پایدار را به بار تزریق کند، بدون توجه به اینکه ولتاژ یا مقاومت بار چقدر تغییر میکند. این مدار همیشه بیدار و فعال است و دائماً خروجی را تنظیم میکند تا جریان را روی مقدار تنظیم شده میخکوب کند.
بهترین مثال برای این مدار، درایور LED است. روشنایی یک LED به ولتاژ آن وابسته نیست، بلکه مستقیماً به جریانی که از آن عبور میکند بستگی دارد. یک منبع جریان ثابت (مثلاً ۲۰ میلیآمپر) تضمین میکند که LED شما همیشه با یک روشنایی ثابت کار کند و مهمتر از آن، از پدیده "فرار حرارتی" (Thermal Runaway) که منجر به سوختن آن میشود، جلوگیری میکند. شارژ باتریهای لیتیومی (در مرحله اول شارژ) و تغذیه دیودهای لیزر نیز از دیگر کاربردهای حیاتی این مدارها هستند.

هنوز کمی گیج شدهاید؟ این جدول همه چیز را خلاصه میکند:

پس دفعه بعدی که چراغ CC روی منبع تغذیهتان روشن شد، به یاد داشته باشید که این نگهبان مدار شماست که وارد عمل شده است. اما وقتی یک ردیف LED را با درخشندگی کاملاً یکنواخت میبینید، بدانید که یک منبع جریان ثابت، مانند یک قلب تپنده، در حال تغذیه آنهاست.
بسیار خب، ما یک مدار داریم که جریان را روی مقدار مشخصی ثابت نگه میدارد. اما این مدار دقیقاً کجای مسیر جریان قرار میگیرد؟ آیا قبل از بار (Load) است یا بعد از آن؟ پاسخ به این سوال، ما را با دو مفهوم جدید آشنا میکند: منبع جریان (Current Source) و چاه جریان (Current Sink).
این دو مفهوم را میتوان با یک ایده ساده درک کرد:
Current Source: جریان را به بار هل میدهد (Pushes).
Current Sink: جریان را از بار میکشد (Pulls).
هر دو مدار، کار تثبیت جریان را انجام میدهند، اما از دو نقطه متفاوت در مدار. بیایید با جزئیات بیشتری ببینیم.
یک منبع جریان یا Current Source، مداری است که بین منبع ولتاژ مثبت (VCC) و بار قرار میگیرد. این مدار، جریان را از بالا به داخل بار تزریق یا "هل" میدهد. به همین دلیل به این روش راهاندازی از سمت بالا (High-Side Driving) هم میگویند.
مسیر جریان: VCC ← [مدار Current Source] ← بار (Load) ← زمین (GND)
در این پیکربندی، برای کنترل جریان معمولاً از ترانزیستورهای PNP (در مدارهای BJT) یا ماسفتهای P-Channel (در مدارهای MOSFET) استفاده میشود. کنترل کردن این نوع ترانزیستورها گاهی کمی پیچیدهتر است، زیرا گیت یا بیس آنها باید نسبت به ولتاژ مثبت تغذیه کنترل شود.

در طرف مقابل، یک چاه جریان یا Current Sink، مداری است که بین بار و زمین (GND) قرار میگیرد. این مدار با کنترل کردن مسیر خروج جریان از بار به سمت زمین، مقدار آن را ثابت نگه میدارد. در واقع جریان را از بار به سمت زمین "میکشد" یا تخلیه میکند. به این روش راهاندازی از سمت پایین (Low-Side Driving) میگویند.
مسیر جریان: VCC ← بار (Load) ← [مدار Current Sink] ← زمین (GND)
این روش بسیار رایج است، بهخصوص در مدارهایی که با میکروکنترلرها کنترل میشوند. چرا؟ چون برای کنترل آن معمولاً از ترانزیستورهای NPN یا ماسفتهای N-Channel استفاده میشود. گیت یا بیس این ترانزیستورها نسبت به زمین (GND) کنترل میشود که با خروجی استاندارد میکروکنترلرها کاملاً سازگار است و طراحی را سادهتر میکند. اگر تا به حال با یک پین دیجیتال آردوینو یک LED را (با یک مقاومت، متصل به پایه منفی) روشن کرده باشید، شما به نوعی یک Sink بسیار ساده ساختهاید!

خلاصه اینکه، وقتی میگوییم "منبع جریان ثابت"، در واقع به هدف مدار اشاره داریم. اما اینکه آن را به صورت Source (در بالای بار) یا Sink (در پایین بار) پیادهسازی کنیم، یک تصمیم طراحی است که به کاربرد و نیازهای ما بستگی دارد.
تا اینجا با مفاهیم و تفاوتها آشنا شدیم. حالا وقت آن است که آستینها را بالا بزنیم و ببینیم این مدارها در دنیای واقعی چه شکلی هستند و چگونه باید آنها را انتخاب کنیم.
الف) محدودکننده جریان با آپامپ: این شماتیک، یک روش کلاسیک برای افزودن حفاظت جریان به یک منبع ولتاژ است.
نحوه کار: آپامپ ولتاژ دو سر مقاومت حسگر (R_sense) را اندازهگیری میکند. این ولتاژ متناسب با جریان عبوری از بار است. آپامپ این ولتاژ را با یک ولتاژ مرجع (V_ref) مقایسه میکند. تا زمانی که ولتاژ حسگر کمتر از مرجع باشد، آپامپ خروجی ماسفت را اشباع نگه میدارد. به محض اینکه جریان از حد تعیین شده (که با V_ref و R_sense تنظیم میشود) بیشتر شود، آپامپ خروجی خود را کم کرده و ماسفت را از حالت اشباع خارج میکند تا جریان را محدود کند.

ب) چاه جریان (Current Sink) با آینه جریان: این یکی از زیباترین و سادهترین راههای ساخت یک منبع جریان است.
نحوه کار: در این مدار که با دو ترانزیستور NPN یکسان ساخته میشود، جریانی که از طریق مقاومت R_set (R4) به ترانزیستور اول (Q3) تزریق میشود، یک ولتاژ بیس-امیتر (Vbe) مشخص را در آن ایجاد میکند. از آنجایی که بیس و امیتر دو ترانزیستور به هم متصل هستند، ترانزیستور دوم (Q2) نیز دقیقاً همان Vbe را خواهد داشت. این امر باعث میشود که Q2 جریانی تقریباً "آینهای" و برابر با جریان Q1 را از بار (Load) بکشد و به زمین منتقل کند.

ج) منبع جریان (Current Source) با استفاده از آینه جریان: این مدار به دلیل سادگی و هوشمندیاش یکی از محبوبترین طرحها در مدارهای مجتمع (IC) و طراحیهای گسسته است. اسم "آینه جریان" به زیبایی عملکرد آن را توصیف میکند: جریانی که در یک شاخه تنظیم میکنید، در شاخه دیگر "آینه" یا کپی میشود.
نحوه کار: این بار از دو ترانزیستور PNP یکسان استفاده میکنیم تا یک منبع جریان (Source) بسازیم و باقی ماجرای بین ترانزیستورها همانند چاه جریان پیش میرود.

حالا سوال میلیون دلاری: از کدام مدار در کجا استفاده کنیم؟
سناریو ۱: میخواهم یک LED توان بالا (Power LED) را با حداکثر روشنایی و بدون خطر سوختن راهاندازی کنم.
✅ پاسخ: شما به یک منبع جریان ثابت (Constant Current) نیاز دارید. میتوانید از یک مدار مبتنی بر TL431 به عنوان Source یا Sink استفاده کنید تا جریان را دقیقاً روی مقدار نامی LED (مثلاً ۷۰۰ میلیآمپر) ثابت نگه دارید.
سناریو ۲: یک رگولاتور ولتاژ ۵ ولت طراحی کردهام و میخواهم آن را در برابر اتصال کوتاه شدن خروجی محافظت کنم.
✅ پاسخ: شما به یک محدودکننده جریان (Current Limiter) نیاز دارید. مدار مبتنی بر آپامپ برای این کار ایدهآل است. آن را طوری تنظیم میکنید که مثلاً روی جریان ۱ آمپر فعال شود.
سناریو ۳: میخواهم روشنایی یک LED نواری (Strip LED) را با یک میکروکنترلر مثل آردوینو کنترل (Dim) کنم.
✅ پاسخ: بهترین گزینه استفاده از یک چاه جریان (Current Sink) برای هر کانال رنگی است. استفاده از ماسفت N-Channel که گیت آن با سیگنال PWM میکروکنترلر کنترل میشود، یک روش استاندارد و بسیار کارآمد است، زیرا کنترل آن از سمت زمین (Low-Side) برای میکروکنترلرها بسیار ساده است.
اگر میخواهید طراحی خود را به سطح بالاتری ببرید، این سه مفهوم را در نظر داشته باشید:
ولتاژ تطابق (Compliance Voltage): این پارامتر مشخص میکند که منبع جریان شما در چه بازه ولتاژی میتواند جریان ثابت را تحویل دهد. برای مثال، یک منبع جریان که با تغذیه ۱۲ ولت کار میکند، نمیتواند یک بار ۱۰ ولتی را با جریان ۱ آمپر تغذیه کند، چون افت ولتاژ روی مدار خود منبع جریان و مقاومت حسگر، "فضای کافی" (Headroom) باقی نمیگذارد.
امپدانس خروجی: یک منبع جریان ایدهآل، امپدانس خروجی بینهایت دارد. در دنیای واقعی، هرچه امپدانس خروجی منبع جریان شما بالاتر باشد، عملکرد آن به ایدهآل نزدیکتر است و تغییرات ولتاژ بار، تأثیر کمتری روی جریان خروجی خواهد گذاشت.
دقت و پایداری: دقت منبع جریان شما به دقت مقاومتهای به کار رفته و پایداری ولتاژ مرجع بستگی دارد. در مدارهای ارزان، تغییرات دما میتواند ولتاژ Vbe ترانزیستورها را تغییر داده و باعث رانش (Drift) جریان شود. استفاده از قطعات دقیق مانند TL431 این اثرات را به شدت کاهش میدهد.
پیمایش در دنیای مدارهای کنترل جریان میتواند در ابتدا دلهرهآور به نظر برسد، اما همانطور که دیدیم، با شکستن مفاهیم به بخشهای کوچکتر، همه چیز منطقی میشود. اکنون شما یک جعبه ابزار ذهنی قدرتمند در اختیار دارید که به شما کمک میکند تا با اطمینان بیشتری طراحی کنید.
بیایید مهمترین نکات را یک بار دیگر مرور کنیم:
محدودکننده جریان (Current Limit): یک نگهبان است. هدفش حفاظت از مدار در برابر جریانهای بیش از حد است.
منبع جریان ثابت (Constant Current): یک راهانداز است. هدفش تامین یک جریان پایدار و مشخص برای تغذیه قطعات حساس مانند LEDهاست.
منبع جریان (Current Source): جریان را به بار "هل" میدهد. این مدار بین منبع تغذیه و بار قرار میگیرد (High-Side).
چاه جریان (Current Sink): جریان را از بار "میکشد". این مدار بین بار و زمین قرار میگیرد (Low-Side).
از این به بعد، شما نه تنها میتوانید این اصطلاحات را به درستی درک کنید، بلکه میتوانید با توجه به نیاز پروژهتان، بهترین رویکرد و مدار را انتخاب کنید. درک این تفاوتها، مرز بین مونتاژ یک مدار و مهندسی هوشمندانه آن است.
امیدوارم این راهنما برای شما مفید بوده باشد. حالا نوبت شماست! آیا تجربه جالبی در کار با این مدارها داشتهاید؟ یا مدار محبوب دیگری برای کنترل جریان میشناسید؟ نظرات و سوالات خود را با ما در میان بگذارید!