زمانی که در دل اولین دولت اسلامی بعد از پیامبر اسلام (ص) شعار "لا حکم الا لله " سر داده شد ؛ معلوم شد که مسیری طولانی برای شکوفا شدن و بالنده شدن تمدن اسلامی در پیش است ! مسیری که هنگامی که نظریه ولایت فقیه مطرح شد کمتر کسی باور داشت که دین میتواند حکومت کند ؛ چرا که دنیای غرب به همه آموخت یا دین یا دنیا ! باوری که به جهت تعالیم تحریف شده کلیسا غرب را زایشگاه نظریات مکتب مادیگرایی دنیای مدرن قرار داد و از همان زمان و بعدها در عصر پست مدرن دنیای سکولار حیات خود را در افتراق سیاست و معنویت و دین و دانش دید ! فلاسفه غربی بظاهر بزرگترین کشف تاریخ را به بشر هدیه دادند و آن چیزی نبود جز به کنار زدن دین حتی در زندگی شخصی . اگر کانت ها ،هگل ها و مارکس ها را مکتشفان این بظاهر راز سیب ممنوعه بشر بدانیم بسیار جای تاسف است که انسان غربی و حتی غیر غربی سعادت خود را در این شبه نظریات فلسفی می جویند ؛ نظریاتی که حاصل آن تشکیل دولت های مدرنی گشت که حاصل آن راه اندازی دو جنگ جهانی ؛ بی عدالتی و غارت ملت های مستضعف و... چیزی دیگر نبوده است . امروز تشکیل دولت اسلامی به جهت اثبات حکومت موفق دین در اداره جامعه و پیوند دین و دانش میتواند مدل حکومتی آرمانی را در پیش ملت ایران و ملت های مسلمان قرار دهد .
ارایه مدل عملی و عینی دولت اسلامی پاشنه آشیل تمدن غربی خواهد بود اگر انقلاب اسلامی که توانست در گام اول دو مرحله تحقق انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی را با موفقیت بردارد بتواند در گام دوم امر دولت سازی را محقق سازد زمینه ساز ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی خواهد شد و بنظر میرسد در اولین قدم میبایست دولتی هر چند با حداقل های مفاهیم تمدن ساز از قبیل عدالت ؛ معنویت؛ آزادی و... را بنا سازد و خصوصا علم و معنویت را بعنوان اصلی ترین راهکار تحقق دولت اسلامی به سرعت تقویت نماید تا اینکه زمینه تشکیل دولتی در تراز زمینه ساز دولت کریمه گردد.