از جمله مهمترین مسائل در زندگی بشر مسئله آزادی است ؛ اینکه انسان چه محدودیتهایی اورا احاطه کرده و اینکه چگونه از این محدودیت ها بیرون بیاید همواره ذهن بشر را بخود مشغول داشته است . مکاتب و نحله های مختلف همواره برای آزادی انسان راهکارهایی را ارایه داده اند
.
از آنجایی که انسان فطرتا بدنبال آزادی است لذا مکتبی که بتواند آزادی بیشتری را برای انسان فراهم آورد میتواند انتخاب انسان باشد و غرب از این رهگذر با پردازش کاذبی از مفهوم آزادی توانسته است جلوه زیبایی از خوشبختی و آزادی را برای بسیاری از انسانها نمایان سازد ؛ در تعریف انسان غربی انسان یله و آزاد است و هیچ قید و بندی نباید از تمایلات و شهوات او جلوگیری نماید و از همین روست که نفس سیری ناپذیر انسان تمایل بیشتری به تفسیر آزادی از منظر غرب دارد .
در حالی که تعریف اسلام از آزادی با توجه به خدایی بودن فطرت انسان و تقدس مقام انسانی است ؛ مقامی که باید از آن حراست کرد ، آن را در محیط سالم و الهی پرورش داد تا اینکه بتواند انسان را به مقام قرب الهی برساند ؛ مقامی که آرزوی هر انسان آزاده ای است .
انسانی که از قید هر بند شیطانی رها شده ؛ همان انسان آزاد در اسلام است .انسانی که مفتخر به مقام عبد است . مقامی که خداوند عالم پیامبر خود را به این مقام افتخار داد ، عابد شدن اولین مرحله در تحقق تمدن اسلامی است ، تمدنی که با ایجاد آن میتوان انسانها را فوج فوج بسوی دین الهی گسیل داشت .
در اسلام آزادی دو نمود درونی و بیرونی دارد ؛ مانع آزادی درونی نفس و تمایلات شیطانی است و نمود موانع بیرونی آزادی طاغوت است ؛ از همین روست که در اسلام تزکیه از وظایف انسان مسلمان است ؛ تا بتواند آزادی درونی را برای او بوجود آورد اما تزکیه تنها کافی نیست و مبارزه با طاغوت سرفصل رهایی از بندگی بیرونی است و لذا انسان مسلمان باید توامان در دو جبهه درونی و بیرونی به مبارزه و جهاد برخیزد .یکی به عنوان جهاد اکبر و دیگری که مبارزه با طاغوتهاست به عنوان جهاد اصغر و نتیجه همان احدی الحسنیین خواهد بود .
امروز سرخوردگی ؛ افسردگی و سردرگمی تمدن غرب بخاطر این است که انسان غربی هم از درون آزاد نیست و هم از بیرون گرفتار نظام سلطه گر سرمایه داری لیبرالیست است و جمهوری اسلامی میتواند با شعار آزادی حقیقی پرچمدار تمدن بشری گردد.